⠀ོ☁️⠀ོ
قدرت تحمل هرکس را
از میزان سکوتش بسنجید
آنان که هیاهو میکنند
بار هیچ چیز را به روی
شانههای خود تحمل نمیکنند.
من عمرم را
با نگاه ڪردندر چشم مردم گذراندھ ام
چشم تنهاجاے بدن است ڪه
شاید هنوز روحێ در آن باقی باشد:)
وقتی که نجار برای ساختݧ تابوت قدش را اندازه مے گرفت
از میان پنجره متوجھ شدند که از آسمان گل های کوچڪ زردرنگی فرو مۍ بارد.
باران گل تمام شب به صورت طوفانے آرام بر سر شهر بارید.
بام خانه ها را پوشاند و جلوی درها را مسدود ڪرد.
جانورانی که در هوای آزاد می خوابیدند در گل غرق شدند.
آن قدر از آسمان گل فرو ریخت ڪھ وقتے صبح شد تمام خیابان ها مفروش از گل بود و مجبور شدند با پارو و شن ڪش گل ها را عقب بزنند تا مراسم تشییع جنازھ در خیابان برگزار شود!''!
⇧صدساݪ تنهایے⇧
نویسندھ: گابریڵ گارسیا مارڪرز
مترجم: ڪاوھ میر عباسے
۱۹۸۲ برندھ ؎جایزھ نوبݪ ادبیات!
سبڪ کتاب: رئاݪیسم جادویۍ:)!
#یه لقمه کتاب
هدایت شده از [عِرُور نَبضی]
ازیسنیببعددیگبراتفرقیندارهپاتبرهرو
خطبینموزاییکایان!