روز و شب خواندم برایش"تا بفهمد عاشقم"
ڪف زد و گفتا ڪه ایول،پس شما هم شاعری!
#علیعدالتجو
تو ، تو اگر جسمت بهاران است ؟
تو اگر جسمت بهاران است ؟
اما جان تو پاییز
عازم مسجد سلیمانی ولیکن می رسی تبریز
عاشقی تو
من برای عاشق بی کس
برای عاشق بی چیز
راه رفتن ، گریه کردن زیر باران می کنم تجویز
#جناب_صالح_علا
[در پاسخ به آسمان]
🍃👌
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات ؟..... یا تو سرت بر شانهام؟.....
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است
#حامد_عسکری[در پاسخ به آسمان]
🍃👌
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات ؟..... یا تو سرت بر شانهام؟.....
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است
#حامد_عسکری
بغل با آغوش فرق دارد
آغوش؛ آرام است و رسمی
بغل؛ سفت است و پر حرارت
آغوش؛ برای آرام کردن است و
بغل؛ برای آرام شدن
عاشق، معشوق را با آغوش آرام میکند
و خودش را با بغل دیوانه!!
#سیدسجاد_ابطحی
🖇💌
رک بگویم از همه رنجیده ام
از غریب و اشنا ترسیده ام
بیخیال سردی و اغوش ها
من به اغوش خودم چسبیده ام.
[در پاسخ به Mòsţãfâ]
شما فکر کن دست یه عاشقی هست که معشوقش تو آسمونهاست دستشم بهش نمی رسه
نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر
نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر
اگر چه از غم هر آدمی خبر دارم
خبر ندارد از اندوهم آدمی دیگر
چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر
چو شمع،گریه از این می کنم که غیر از رنج
نبوده است سرم گرم عالمی دیگر
برای مست شدن کافی است اما کاش
برای مرگ، شرابم دهی کمی دیگر
#سجاد_سامانی