قلبش خوش رنگو لعاب بود. هر کی یه نگاه گذری بهش میکرد محو تماشاش میشد:)
انگاری که خدا اون قلبه خوش رنگ و پاکو فقط به اون هدیه داده بود
با این حال هنوز کسی شجاعت به خرج نداده بود برای به دست اوردنش..
کماکان افرادی هم که پا پیش میذاشتن با شکست مواجه میشدن.
ترسون لرزون به باد گفتم بوسمو به قلبش برسونه ،خداهم که پیشونی مارو بوسید ؛
قاصدک با عجله جواب بوسمو به گوش من رسوند
قاصدکو واسطه آرزوی من قرار داده بود و من شبیه مجنونی که به لیلا رسیده سر از پا نمیشناختم.
و من فاتح بهشت بودم !
حالا به جایی که واسطه بوسه من دست باد باشه ،روی گل گونه ابریشم بافتِ خداییش نقش میبنده .
پائیزه دیگه.
روز به روزش یه جمعه اس مغموم و دلگیر.
یه روز صبح ببند میشی میبینی درختا لخت شدنُ قشنگیشون دادن به زمین .
انگار پائیز بهاریه که معشوقش ترکش کرده و میخواد بقیه رو هم عاشق کنه.
از اشکای پاییز که نگم..
روز شبم نداره.
انگار که تو هر قطرش غم ودلتنگی ریختن.
ادما هم که پائیزو میکنن بهونه رفتن!
بوی پرتقالُ انارِ دل خونشم که هوش حواس برات نمیذاره.
با این حال خدا پاییزو آفرید برای عاشق ها:)
یاران بہ [بسم اللھ] گفتن رد شدند از آب
من ختم قرآن کردم و درگیر مردابم!
+شعری بود که ترک برداشتمُ ترک خورد قلبِ شکسته من.
هدایت شده از •کتابفروشی ارواح🌬
تنها کسانی که میتوانند با تمام وجود عشق بورزند از غمهای عظیم رنج میبرند.
- تولستوی
📖 #باشگاه_پنج_صبحیها
آنها شب که میشود شروع به شمردن ستاره میکنند .
و من برای مرور خاطراتم باتو آماده میشم .
-میراث عشق ما چی بود؟
یک جعبه گل گرون قیمت؟
یک ادکلن مارک ؟
یا ستِ نایکی؟
-هیچکدوم.
میراث عشق ما قلب من و لبخند تو بود .