دلتنگی صدا داره.
دلتنگی صدای جرقه ی فندک رو میده.
صدای بغضِ شعر های شهریار رو میده.
دلتنگی مثل یه بمب اتم صداش میپیچه تو تمام رگات و ظاهرت جز مشتی کرد خاک چیز دیگه ایو رو نشون نمیده .
دلتنگی صدای گرد باد رو میده،گردبادی که سرگردونه و حتی نمیدونه چجور بِوزه و فقط صدای زوزش به گوش قلبت میرسه..
https://eitaa.com/HHEECH/15796
هیچوقت به اندازه این روزا نیاز نداشتم که دستمو بگیره و کمکم کنه تا لباسمو بتکونم و باهم درستش کنیم..
قسمت منفی ماجرارو به تردید و شک ترجیح میدم.
ادمی که مردده احساس نا امنی میکنه .تصمیمات زندگیش ،ذهن و خیالشم دیگه امن نیست.
فکر میکردم درگیر عشقِ ارمانیُ همه چیز تموم و البته چشم کور کن شدم.
ولی هر چی عمیق تر بشی و باشی میفهمی که اینجا دنیای واقعی نه دیزنی یا اهنگو فیلما.
همیشه اونطور که میخای پیش نمیره . تنها علاقه و رابطه بدون بحث «*حتی 70 خوش دست یا شیش تا تیکه عضله»کافی نیست.
برعکس اهنگ و فیلمای تینیجری درگیر این چیزا شدن تو این سن هر چقدرم عاقل بنظر بیای بی فایدست و بازم یجا کم میاری.
بهترین کار اینه که از تنها بودن ننالی،دهنتو ببندی و درستو بخونی.