روح!
همون اهنگ که باهاش خاطره داری واسه من؛ من اصن دار ندارم واسه تو🌝
تو مگه کی بودی ؟حالم خرابه وقتی دوری.
فی الحال غصه صدایم میزند.
وقتی هم برای لبخندِ کوتاهی نیست-
عقلمان هم در آسمان زمین معلق مانده، که مبادا از طرفی خبری رسد.
دلتنگی و خفقان هم دست به یقه شده است.
این خیال های نازک و پوشالی مرا در منجلاب پریشانی به امان خدا وا گذاشتند.
هاله ای خاکستری، تنها در این آشوب چه کند؟
نه کسی است که غم مارا میل کند و نه شرحی است برای تکه ماهیچه ای که تنها کارش پمپاژ خون است و مغزی که بر علیهش کودتا کرده را توجیه کند.
خاطرِ کدر شده ی مارا چه کسی با عسل روحش شفاف میکند؟
سلام جناب.
شمارا میشناسم، از کودکی .
قبل از پا به این جهان گذشتنم، نون نمک خورده شما بودم.
شما را به من شناساندند!
از همان وقتی که در روضه هایتان مادرم به من شیر میداد.
اقای حسین'ع' نمیدانم چه و چگونه شد که مهرتان به دلم افتاد و با همه ی نا خلفی هنوز هم فدایِ خم ابرویی از دخترشما هستم.
در این سالها وقتی سور صدای ولادت و محرم در گوش شهر میپیچد، شرمندگی و آشوبی مرا از خود وا میدارد.
منِ تهی دست و رویی سیاه را چه به استقبال عید شما آمدن؟
عبدی نبوده ام که شما خواستی و هدیه ای ندارم که در باب ُ منزلت شما باشد.
اما تنها هدیه ای که بهایش ۱۷ سال زندگی باشد ،جز محبتت نمیتوان پیدا کرد.
حُب من به شما خالصانه کودکانه ست.
این حُب را از من نگیر ،کم مکن، که خالی میشود، زندگی ام.
اقای حسین مرا پناهنده ی کربلایت کن و بمیران مرا در گوشه ای ضریحت.
بمیران این روسیاهی هارا و مرا گره بزن به خود و خانواده ات.
به گرد و غبار بین الحرمت ،روحم پر میکشد، وقتی محب الحسین باشد لقبم.
محب الحسین-