سلام..:) راستش ی موضوعیو میخام بگم اگه خودت یا ممبرا راهنماییم کنین ممنون میشم..🌚✨🫂 من کلاس دوازدهمم و تاحالا مشاور درسی نداشتم، الان یه ۱۰ روزی هست ک مشاور گرفتم(مجازی) ، منم برا کنکور نمیخونم برا نهاییا میخونم چون رشته ای ک هدفمه زیرشاخه انسانیه و منم بابام نزاشت برم انسانی و الان تجربیم، و ازطریق کنکور تجربی نمیشه دانشگاه ***تی این رشته رو خوند فقط آزاد و پیام نور میشه ک بخایم آزاد یا پیام نور بخونیمش هم بدون کنکور با معدل هم میشه.. (هدفم اینه ک این رشته رو بخونم بعد آزمون استخدامی آموزش پروش بدم دبیر این درس بشم، چون دبیریِ این درس تو فرهنگیان رو فقط ازطریق کنکور انسانی میپذیرن نه تجربی) و علاقه دارم بعداز اینکه دبیر این درس شدم این رشته رو ادامه بدم ارشد و بعد از اون دکتریش و بگیرم. ولی اینو میخام بگم، این مشاوری ک من دارم خودش دانشجوی پزشکیه و چن وقت پیش تو ویساش یه سری چیزا رو گفت که شاید پیش اون عادی و برا کمک بهم بوده باشه ولی من خیلی احساس تحقیر شدن کردم... و با اینکه حسابی از دستش ناراحت شده بودم و حس میکردم داره تحقیرم میکنه، ولی گفتم اون فقط ی بار بود دیگه تموم شد و همچنان باهاش مشاوره رو ادامه دادم. (اون چیزی ک گفت ک حس کردم داره تحقیرم میکنه مربوط به درس نبود) تا اینکه امروز ک زنگ زد برام، بجز دو سه تا حرفش ک عادی بود، دیدم داره چیزایی میگه ک بشدت تحقیرم میکنه و انگار داره با کسی صحبت میکنه که با وجود سن ۱۸ سالگی، ولی اصلا مدرسه نرفته و سواد نداره.. نمیدونم چطور بگم، حرفاش جوری بود ک حس میکنم دربرابر اون خیلی پَست و حقیر و بی ارزش شدم... (این سری حرفای تحقیر کنندهش مربوط به درسم میشد) حالا نمیدونم مشاوره باهاش رو ادامه بدم یا نه.. من تا قبل از عید بصورت جدی و با انگیزه درس میخوندم، ولی بعد از عید از اونجایی ک سال آخرمه و دلم برا مدرسه و دبیرا تنگ میشه خلاصه بی حس شدم برا درس خوندن بطوریکه چن روز پشت سرهم درس نخوندم، درحالیکه قبل از عید...
سلام
دوست عزیز من اجازه کسی تحقیرت کنه به هر دلیلی و هر کسی هم میخاد که باشه
دوما اینکه چیزی که ریخته مشاوره درسیه اگر هدفت جدیه برای رشته انسانی یه سال پشت کنکور بمون درسارو بخون برای شهویرش امتحان بده و برای کنکورم بخون بعدش ان شالله موفق میشی
به اینده قشنگی که در انتظارته فکر کن تا بی انگیزی از جونت رخت ببنده خیال پردازی خیلی کمکت میکنه برای انگیزه
و بازهم سلام.
خوب باشی تو.
بدون مقدمه،آدمها ترسو اند. حتی همان پر ادعاهای خر زور.
مدام در حال فرار از ترس غول مشکلات اند. اغلبشان*.
در حال تنفر ورزیدن به مسائلی که توان حل آن را ندارند.
از عالم و ادم بدشان می آید چون بلد نیستند!
نتوانستن را می اندازند گردنِ هستی مظلوم.
چه دیواری کوتاه تر از طبیعت؟!
البته دنیا هم از خجالتشان در می آید.
تا یاد نگیرند،نفهمندو ترس خود را کنار نگذارند؛بیخیال این درس نمیشود.
هر کسی بیان چند جمله کوتاه، گاهی سخت تر از پیدا کردن xوy هاست.
همان هایی که شک و تردید دُمشان شده و نمیگذارد کمی شجاعتت را به خودت نشان بدی.
همان هایی که فرار را بر قرار ترجیح میدی.
نمیدانم.
واقعا نمیدانم.
افکار پوچ را بیرون بینداز و حافظتوخدا.
