eitaa logo
روح!
76 دنبال‌کننده
949 عکس
185 ویدیو
7 فایل
حرفی سخنی؟:) ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم را بردم. بردم با آن عمقِ عمق ذهنم . همانجایی که خاطره هایت را می اندازی دور. در سطل زباله مغزم دنبال لبخند و امید بودم. حداقل کمی امید. رفتم و بازهم این زخم کهنه را کندم و از دهانش خونابه ی خوشی هایمان فواره زدند. و چیزی جز آه نصیبم نشد. راست میگفت که باید سالی یکبار هم که شده دل کند . دل کند از همه آن روز ها و ساعتهای سرخوش. نمیدانم این قلب و خاطره ها و زندگی ول کن نیستند. و باز و باز و دوباره. مانند مجنون ها تک به تک کلماتش را با دقت میخوانم و روحم را بیشتر مچاله میکنم. من را دیوانه کرد و رفت . و خودش؟لیاقت جنونِ عشق را داشت؟ جگر خونی هایش برای من ماند و اما خودش ؟خودش زخمی بر قلبش افتاد؟ من رفتم به خاطراتم؛ اما برگشتی وجود نداشت.
روح!
روح من از خیر این تن گذشت.
یا تن رسد به یار یا تن ز جان برآید.
روح!
یا تن رسد به یار یا تن ز جان برآید.
قشنگیه خیال من میدونی که به من بد میگذره.
هدایت شده از • 𝙖𝙧𝙨𝙝𝙖𝙙 🦖
جای خالیتو هیچوقت پر نمیکنم،  حتی اگه اون جای خالی بیست نمره ای باشه ...
قلبم بیشتر شبیه انباری شده تا صندوقچه راز.
آنجایی که تو قسمت من میشوی بهشت است،بهشت!
روح!
یا تن رسد به یار یا تن ز جان برآید.
منم که ماهی دریای بلند مویِ مشت هستم.
دلخوری های کوچیک جدایی های بزرگُ میاره.
بزرگترین اشتباه،در چاهِ نگاه او رفتن بود.
+خیلى اذیتم میکنى -من که کاریت ندارم + همون دیگه...
چرا آدما اینقدر بد رنگن؟ چرا اینقدر دهنشونُ مثل گاراژ وا میکنن عقلم که میبوسن میزارن کنار هر چی از دهنشون درمیاد میگن؟ بابا خدا بهشون عقل داده فکر کنن نه دکور باشه تو مغزشون که.