روح!
کاش بازم بیاد بگه روح کوچولو؛ مواظب روحت نیستیا.. آب زیاد بخور:)
کاش،همه کاشام اینقدر زود برآورده میشد:)
روح!
سلام جانم. حالت کوک است؟ دست ها نمک ندارند. کسانی که عکس آنها به دست،با خود در تمام زندگی حمل میکردن
سلام هر کسی جانم.
حال احوالت خوش یا ناخوش است؟
ما که پریشان شد احوالمان از زخمِ یاد ها.
و چندین باره این کاش ها سراغم می آیند برای نمک شدن بر روی زخم خاطرات.
دلم میگوید حیف!حیف وقت، حیف او، حیف ما.. و باز هم عقل قانعش میکند که سرنوشت اینطور خواسته است .
و همچنان این شیره به سر مالیدن ها ادامه دارد..
اماهر کسی در آخر حنای عقل هم برای دل بی رنگ میشود و دل کز میکند گوشه خاطراتی زیبا در رابطه های سمی؛تا جایی که هاله سیاه افسردگی هم بغلت میکند و دلداری ات میدهد.
هر کسی جانم فراموشی اجباری فایده ندارد.
خودت فقط میدانی چه لذتی دارد در اتش خویش سوختن.. پس دریغ نکن:)
بخیر باشد اوقاتت.