کله ظهر پیاده خیابونو متر میکردیم که گفتی:
_چرا خسته نمیشی؟
+چون با همیم.
_ناراحت نیستی که مثل بقیه تو ماشینای گرون قیمت ننشستی؟
+باهم میتونیم؛ میخریم.
_اینا همش حرفه بابا،کی پسر بدون پولو میخاد جز ننش؟
+باهمیم،چه تو آسون چه سخت.
روح!
اون وقتی که بعد از مدتها تو با خودت تنها شدی هم بحثش جداست.
اون وقتی که خودت از خندت لذت میبری هم بحثش جداست.
روح!
اون همیشه غصه میخورد بخاطر چیزی که نبود..
رفت،رفت اونی که میگفت هیچ وقت؛تنها نمیشی چه تو اسون چه سخت..
ارحم من راس ماله الرجاء
و سلاحه البکاء :)
رحم کن بر کسی که سرمایه اش
امید و سلاحش گریه است..
-دعایکمیل
روح!
رفت،رفت اونی که میگفت هیچ وقت؛تنها نمیشی چه تو اسون چه سخت..
به دیگری اگر که دل نبسته ام ببخش..
روح!
سلامم هر کسی به تو. حال هوایت افتابیِ افتابی باشد.. جان من، روزها مثل رعدُ برقی در آنی میگذرد. و همچ
سلام و سلام و سلام.
خوب باشی و لبخند به لب؛البته که کمی غم، نمک این زندگانیست.
هر کسی جان آن روزهای دور دوستی گفت:هر زمانی که دلت مثل کریستالی هزار تکه شد،آنوقت نوشتن را شروع کن آنقدر بنویس و بنویس که شاهکار خلق کنی.
راست میگفت!
شهریار هم بعد از ثریا شهریار شد و شاملو هم با آیدا.
آن آدمهای سوخته و بیطاقت گرچه شاعر نویسنده نشدند اما دیوانه های قابلی از خود ساختند.
ماه زده هایی که خودشان هم قبول ندارند سوخت شدند از این دنیا و حیف..و مصرانه میخواهند عادی بنظر برسند.
هر کسی ام همیشه هم غلیان این حس ها آزار دهنده و غیر قابل تحمل نیستند..
خداحافظت.