eitaa logo
روح!
76 دنبال‌کننده
949 عکس
185 ویدیو
7 فایل
حرفی سخنی؟:) ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
طناب رویاهایمان مارا زنده نگه داشته است.
تنهایی را که فریاد نمیزنند! زندگی اش میکنند.
اگر با من در ارتباطی و هنوز نمیدونی اینجا وجود داره ینی تو دوست خوب من نیستی.
روح!
از اینجا که منم فقط من با بقال سرکوچمون موندیم تهران.
از اینجا که منم فقط دلم برای بغل زینب تنگ شده.
روح!
تراپی؟نه ممنون بغل مامانم هست.
تراپی؟نه ممنون اقای قربانی هستن.
روح!
یه وقتایی دنبال اشاره ای هستی تا بزنی زیر گریه اونوقتام بحثش جداست.
اونی که نبودنش تو زندگیه شلوغِ پر از آدمت هم حس میشه بحثش جداست.
روح!
مرا که از ندیدن تو خسته ام ببخش.
تو خیلی دوری. خیلی دور...
من از تو متنفر نیستم، فقط ناامید شدم چون که تبدیل به همه‌ ی چیزهایی شدی که گفتی هرگز بهشون تبدیل نمیشی.
روح!
سلام جان من. هر کسی ام خوب باش در این روزها که تنها تو ماندی.. آیا شده از خودت غافل شوی؟انگار که حوا
سلامم به تو هر کسی. عزیزم دلم تنگت است، اما زمان تنگ تر.. هر کسی جان امروز سراغ لغت نامه رفتم و درونش غرق شدم.. کتاب باز شد ،رسیدم به کلمه ابتدا و یاد شروع او افتادم! ابر های کوچک بالای سرم را فراری دادم و خواندم.. چشمم اضطراب را دید. اضطراب نبودنش یا وجودِ اضطراب انگیزش؟! کمی جلو تر که رفتم واژه *اشتباه*من را به خود کشید. اشتباهی زیبا و دردناک.. و بازهم کلمه،کلمه ی خستگی! خستگی از نرسیدن، خسته از اشتباه و اضطراب. صفحه هارا ورق زدم تا رسیدم به واژه *دل خون* و خون دل هایی که خوردم و او که باید میفهمید؛نفهمید. خواستم به دل سرد شده ام امید ببخشم، برگشتم صفحه ها قبل که ابتدا را نوشته شده بود. کلمه ی پایینش را دیدم؛انقضا بود! و بعد هم انتها.. با خود گفتم اصلا اینها خیال است ،وهم است.. کتاب را بستم و اتفاقی یک صفحه را به امید کلمه ای امیدوار کننده و قشنگ باز کردم. آن کلمه *دور*بود. و فهمیدم خیال من چقدر از آن واقعیت های پر از تلخی دور است و چقدر دیر است است برای انتخاب و حالا تنها واژه خاطره است که در مقابل چشمانم خود نمایی میکند. هر کسی جان،او از من گذشته و رفته بود. و من مانده بودم با تجویز دکتر:اجتناب از تکرارِخاطرات.. دوست من ببخش که هر گاه و بیگاهی هم که خبری از شما میگیرم مزاجتان بهم میریزم. دل پر را نمیشود پیش هر ادمِ کوچه و خیابانی خالی کرد.. حالت خوب و روزهایت نارنجی عزیزم.
من با غم هایم خوشم. میگوییم و میخندیم،با هم اشک میریزیم و درد دل میکنیم. فقط گاهی سر زندگی بحثمان میشود؛که کدام زندگی کند..
روح!
هایدا>>>>>>
مچاله ی کوچولوی تنها>>>>>