سر صبح بود. تا درو باز کردم هق هق کنان منو به آغوش کشید و مدام تکرار میکرد؛کاش بابام شهید شده بود بجاش،دوباره فرزند شهیدا یتیم شدن..
روح!
سلام جان دلم. میدانم که خوب نیستی،میدانم.. گاهی اوقات فکر میکنم چطور ممکن است آدمیزاد غمی صد ها براب
سلام هر کسی من.
توهم غصه داری ؟قطعا.
دیشب چه جشن هایی که عزا نشدن ..
و خنده هایی که گریه شدن و بجای گلاب، بوی خون همه جارو برداشته.
هر کسی غصه دارم، پر از خشمم، دلخورم با اینکه بیشتر از خیلی های دیگه میدونم چخبره..
فقط میتونم بگم؛
کیِ میاد؟ چیزی از مسلموناش نموند،کی میاد؟!
سیاهی پشتِ سیاهی..
خدا نگهدارت باشد!