روح!
اون وقتایی هم که نه دلت میدونه ونه عقلت هم بحثش جداست.
اون وقتایی هم که از بس گرمته سردت میشه هم بحثش جداست:/
روح!
حتی همین تهرانِ تا تجریش آلوده ، عاشق که باشی آسمان محشری دارد . .
منِ آلوده تو را سخت بغل خواهم کرد
مثل تهران که بغل کرده دماوندش را .
روح!
آنکه در چشم تورویای مرا زندان کرد ؛کاش میداد به دلتنگی من معنایی..
از هر دری گفتم برات اما فقط دیوار دورم کشیدی. .
"قد تنسى كُل شيء الا الذي تُحاول نسيانه..."
_ممکن است همه چیز را فراموش کنی،
جز آن چیزی که میخواهی فراموش کنی!