روح!
حتی همین تهرانِ تا تجریش آلوده ، عاشق که باشی آسمان محشری دارد . .
منِ آلوده تو را سخت بغل خواهم کرد
مثل تهران که بغل کرده دماوندش را .
روح!
آنکه در چشم تورویای مرا زندان کرد ؛کاش میداد به دلتنگی من معنایی..
از هر دری گفتم برات اما فقط دیوار دورم کشیدی. .
"قد تنسى كُل شيء الا الذي تُحاول نسيانه..."
_ممکن است همه چیز را فراموش کنی،
جز آن چیزی که میخواهی فراموش کنی!
استاد میگفت،
هر وقت بلایی دیدی یا رنجی چشیدی با خود بگو؛ مرا نزدِ خداوند مقامی است که جز با این بلا و این رنج حاصل نشود.