جرئت کنید!
جسور باشید و جنونتان را فریاد بزنید.
داغش را بر دلتان نگذارید،که قطعا عقلتان شرمنده این قلب ِسوخته میشود.
آدم های ترسو در وادی حُب جایی ندارند.
نه بشنوید و افتخار نه شنیدن را نصیب خودتان کنید.
چه او جفاکار است یا وفادار!
داغش را بر دلتان نگذارید. .
روح!
سلام هر کسی. حالت مثل شکوفه های بهاری.. در خودم به دنبال دلیل این علاقه وصف نشدنی به تو بودم. همانطو
سلام به شما جانم.
با تاخیر بهار و زندگی دوباره مبارکت باشد.
چقدر بی معرفتیست که در وقت شلوغی ها،سراغی از تو نمیگیرم،میدانم.
عزیزم این اواخر زندگی مرا بازیچه خود کرده است.
و من ناچار به صبر و تماشا نشسته َم.
ناخواسته منسوب شدیم به همان یار جفاکار داستان ها..
اما تنها خدا رَخت های در دل من را دیده و تو!
یکی نیست بگوید داستان های لیلی و مجنون است، زندگی؟یا واقعیت؟
در این مواقع به خودت میگویی که ای کاش..
و سیری کاش ها را میگذرانی و در اخر میبینی این کاش ها موریانه شدند و تو چوب.
هر کسی،راهی برای فرار نیست.
باید زندگی کنیم، به هر سختی!
او حواسش به امواج زندگی هست.
شب ها زود دلت را خاموش کن، خداحافظت .