eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
182 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹 جهان آورده غم های دل شعله ورش را که بگذارد به روی شانه ی مولا سرش را علی از بس امانت دار خوبی بود در دین محمد هم به دست او سپرده کوثرش را نبی وقتی که بالا می بَرد دست علی را خدا رو می کند با شوق روز محشرش را وصی و جانشین که جای خود دارد،پیمبر به عالم می شناساند تمامِ باورش را خدا می خواست از بین تمام بندگانش فقط دست علی یاری کند پیغمبرش را همان دستی که لبخند خدا را کرده جاری و بخشیده به سائل با کرم انگشترش را غلام مرتضی شو تا ببینی کل عالم به سر دارد هوای خادمی قنبرش را به زیر پای او افتاده خیبر لحظه ای که امیر المومنین از جا درآورده درش را @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 چه سماعی‌ست که امشب شعف اندر شعفم شهر دیوانه شد از حق حق و هو هوی دفم بعد عمری که غبار سر راهش بودم در مبارک سحری دامنش آمد به کفم "دل من یک صدف خالیِ بی‌گوهر بود" علی انداخت شبی دُرِّ نجف در صدفم پدرم گفت که ما خادم حیدر هستیم من اگر خادم قنبر نشوم ناخلفم از نهنگان حوادث چه هراسی دارم من که از روز ازل ماهی بحرالنجفم همه‌ی عالم اگر دشمن مولا باشد به خداوند قسم، با همه عالم طرفم عوض کوهِ طلاهای معاویه اگر خاک نعلین علی را بدهم بی‌شرفم کاش در رجعت او تیز کنم تیغش را ذوالفقارا نظری! تا برسم بر هدفم @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 عشقِ علی را از ازل در سینه داریم با نام و یادش الفتی دیرینه داریم مدیونِ پیمانِ الستیم و از آن عهد با آل حیدر هم دلی بی کینه داریم در طورِ سینای تجلی‌گاهِ عشقش شوقِ تماشای رخِ آئینه داریم مهجور اگر افتاده ایم از یوسفِ او ما لن ترانی را به جان پیشینه داریم شد سهم ما از روضه ی رضوان و زمزم پایی که در سعی و صفا پر پینه داریم شاید شود مرهم به داغ سینه ی ما آن اشکِ چشمی که به هر آدینه داریم @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 یک آسمان لبریز از حمد و ثنا شد وقتی علی (ع) بعد از پیمبر مقتدا شد وقتی دو دستِ آسمانی خورد پیوند یکباره در عرش خدا شادی به پا شد تا آیه نازل شد، فلک از جای برخاست حقِ زمین و عرشیان با هم ادا شد آن روز که شد جانشین معلوم بر ما عشق آمد و بر قلب‌هامان رهنما شد یک برکه شاهد بود و یک صحرای حیران گفتیم با هم «یا علی(ع)»، دل مبتلا شد بعضی ولی با قلب‌های سرد و سنگی بعد از پیمبر عهدشان دام بلا شد اما ولایت حجتِ این عاشقی بود دروازه‌ی علمی که بر جان‌ها عطا شد... @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 ای آشنای هر دل آگاه، یاعلی ای سر رسیده گاه بزنگاه، یاعلی کوه‌است بار عشق و منم کاه، یاعلی با مرگ می‌رسی اگر از راه، یاعلی جان مرا بگیر و بیا، آه، یاعلی ای یکّه تکیه‌گاه همه بی‌پناه‌ها ای همدم همیشگی روسیاه‌ها ای مقصد نهایی و حتمی راه‌ها ای خیره بر کرامت عامت نگاه‌ها هفت آسمان گدا و تویی شاه، یاعلی آدم نبود و نور خدا بود برملا پس کردگار خواست که نورش شود دوتا یک‌ حصّه مصطفیٰ شد و یک حصّه مرتضیٰ خورشید آفریده شد از روی مصطفیٰ روشن شد از فروغ رُخَت ماه، یاعلی از توست شور عالم هستی بدون شک زین‌سان یکی‌ست ابجد نام تو با نمک گردد به گرد درگه تو روز و شب ملک ای نور نور، ای سبب خلق نُه فلک ای جلوه‌گاه عالیِ الله، یاعلی عالمْ تمامْ فانی و باقی بقای توست عرش عظیم و جنّت و دوزخ برای توست یا مرتضیٰ، رضایت حق در رضای توست مقصود از آفرینش عالم، ولای توست کِی می‌شود محبّ تو گمراه، یاعلی؟ توحید، با نگاه تو برجسته می‌شود زندیق، با تو عارف وارسته می‌شود هرکس که بی‌تو زیست، دلش خسته می‌شود دوزخ بدون شک دهنش بسته می‌شود گویند اگر تمامی افواه؛ یاعلی نامت چه دلرباست، کلامت چه دلبرست یک قطره از فضائل تو حوض کوثرست از موج‌ شوق تو، دل ما بحر احمرست از عمر نوح، زندگی‌اش پربهاترست آن‌کس که گفت نهصد و پنجاه؛ یاعلی از تو بنای دین محمّد ثبات یافت هرکس تو را نیافت، چه نفع از صلات یافت؟ از نام دلربای تو عالم حیات یافت از ذلّت و غریبی و ظلمت نجات یافت یوسف که گفت در تهِ آن چاه؛ یاعلی فخری که مستحقّ مباهات کردن‌است طوق محبّتی‌ست که ما را به گردن‌است شاهنشها، وفای تو چون روز روشن‌است با ما چنان مکن که سزاوار دشمن‌است ما سر نهاده‌ایم به درگاه، یاعلی روی دفینه‌‌‌‌، مار درازی به خواب بود؟ یا پیچ و تاب زلف تو بر رخ حجاب بود؟ از وصل تو هرآنچه که دیدم سراب بود کاشا بنای هجر از اوّل خراب بود گنج تو رنج داشت به همراه، یاعلی فیضی که داده‌ای تو به ما، هیچ‌کس‌ نداد یعنی کسی به غیر تو ما را نفس نداد نور تو میوه داد به ما، خار و خس نداد ما را ربود عشق تو از ما و پس نداد شیواترست قصهٔ کوتاه، یاعلی! @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 چرخ می چرخد و از عرش صدا می آید صف به صف قافله با شور و نوا می آید آید امروز به لبهای همه آیه شوق سایه رحمت حق بر سر ما می آید «خبر آ مد که خبرهای خوشی در راه است » مرغ آمین به گلستان دعا می آید عطر من کُنتُ گرفته تن زیبای فلک باده از چشمه جوشان ولا می آید تا که نازل بشود آیه اکملتُ لکُم دست در دست نبی قبله نما می آید خانه امروز چه زیبا شده با نام علی نام پاکش به جهان راه گشا می آید کعبه از روز تولد غم اورا دارد غم ان شب که به محراب دعا می آید آنکه نشناخت علی را ره خود را گم کرد ر هنمائیست که هنگام بلا می آید به خودش گفت شبی شاعر مجنون حالی به شفاعت گری ام روز جزا می آید ؟ @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد سید محمدجواد شرافت 🔹زمان: دوشنبه، ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت۱۷ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. ⏰به مکان و ساعت برگزاری دقت بفرمایید. ✔️در اطلاع‌رسانی سهیم باشید. @eshragh_adabi
🌹🌹🌹🌹 شکافتیم شبی حلقه‌ی محاصره‌ها را و یک به یک همه‌ی جاده ها و سیطره ها را شکست هیبت بغداد تا که نام تو آمد گذاشتیم اگر پشت سر مخاطره‌ها را و چشم بر ستمِ سنگلاخ و آبله بستیم که وا کنیم به سوی تو پلک پنجره ها را نداشتیم به همراه جز دو شعله‌ی لرزان که می کشید به دنبال خویش شب پره ها را چه ابرها که چکیدند بی بهانه و شستند عبور شیشه‌ی پر گرد و خاک منظره ها را * نه عکسهای زیارت که آن هوای صمیمی نگاه داشته روشن چراغ خاطره‌ها را @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 هستی گدای حضرت باب الحوائج جان ها فدای حضرت باب الحوائج امشب گره از کار عالم می گشایند با یک دعای حضرت باب الحوائج علیه‌السلام @shaeranehowzavi
چشـم امیـد خلق بـه روز نتایج است اصلا شفیع بودن او خیر رایج است موسی است بی عصا و در این نیل روزگار کارش گره گشایی و باب الحوائج است @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 بغض دارم در گلو اما نمی‌دانم چرا خسته از هر گفتگو اما نمی‌دانم چرا خنده از یاد لبم رفته ولی من ازبرم گریه ها را مو به مو اما نمی‌دانم چرا شادمانی قهر کرده رفته از شهر دلم غم نشسته روبرو اما نمی‌دانم چرا آنکه چشم یاری از او داشتم یک‌باره شد دشمنی بی‌چشم و رو اما نمی‌دانم چرا دلبری که شمع شام تار من بوده کنون شد شب افروز عدو اما نمی‌دانم چرا با تمام خشکسالی اشک‌هایم می کند چشم‌ها را شستشو اما نمی‌دانم چرا پای لنگ انتظارم روز و شب‌ها می کند یک نشان را پرس و جو اما نمی‌دانم چرا لذتی دارد تو را از رهگذرها خواستن تو غریبی کو به کو اما نمی‌دانم چرا @shaeranehowzavi