🌹🌹🌹🌹🌹
سر کویت اگر قرار من است
خنده های تو نوبهار من است
به جنون آمده قلم امشب
کلمه..واژه در حصار من است
دست های دلم پر از خالیست
عشق تو بین کوله بار است
پی تو در به در به هر سویم
آری این نیز روزگار من است
زنده ام بی تو...خاک بر سرمن
دفتر شعر سوگوار من است
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
حال و روز دلم زمستان است
ابر چشمم همیشه باران است
رو سیاهم ولی مرا دریاب
به خدا نوکرت پشیمان است
به مسیح دم تو محتاجم
چاره کن حال من پریشان است
نیمی از قصه نیمه ی رمضان
نیمه ی بعد نیمه شعبان است
دائما روز وشب خودت آقا
بر لبت ذکر یا حسن جان است
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
سایه ات هست بر سرم آقا
مثل تو نیست در کرم آقا
گر بمیرم به غیر خانه ی تو
عرض حاجت نمی برم آقا
از تو فرمان و از همه عالم
چشم آقا..نوکرم آقا
بوده مهر تو از همان اول
در رگ و شیر مادرم آقا
میرسد روز خنده ی زهرا
ای پناه همه حرم آقا
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
تو حسينى و يا كه تكرارش
جلوه اى از نگاه خَمّارش
بين سجاده ات دعايم كن
بيش از اينها شوم گرفتارش
دستِ من نيست بى قرارىِ من
چه كنم؟دلبرى شده كارش
تو خودت مستِ ساقى اش هستى
اى فداى تو و علمدارش
ماهمه گیر لطف اربابیم
همه درگیر لطف بسیارش
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
از فراقت عجيب مى سوزم
وقت اَمّّن يُجيب مى سوزم
آتش از تو وجود دل با من
امر كن عنقريب مى سوزم
حرف آتش شده،به جان خودت
ياد شيب الخضيب مى سوزم
تا زمانی که جان به تن دارم
از غم بوى سيب مى سوزم
خواب دیدم که در رکاب شما
من شبیه حبیب می سوزم
هرکجایی همیشه قلبت شاد
هرکجایی سرت سلامت باد
#آرمان_صائمی
#مدح_امام_زمان
💠 @shaeranehowzavi
#مناجات
#غزل
🔹چشمۀ دیدار🔹
چشمۀ دیدار تو سراب ندارد
ساحت دل، بیتو آفتاب ندارد
آنکه پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟
وآنکه شفیعش تویی حساب ندارد
گفتم و بستم دهان مدّعیان را
حرف حسابی دگر جواب ندارد
رحمتی ای آشنای جان که دل من
از تو دگر طاقت عتاب ندارد
چون که تو را خواست، پس هر آنچه تو خواهی
عاشق تو حق انتخاب ندارد
«صدق» دعا را بَرَد بهسوی اجابت
برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد
#محمدجواد_محبت
یادشون گرامی🖤
💠 @shaeranehowzavi
دستم از دامن باران کوتاه
نفسم خورده به سنگ
وکمی دورتراز حوصلهٔ چشمانم
ابرها
می گریند
ابرها
می خندند
کاش با دست دعایم امشب
گرهی باز شود
قطره اشکی که خدا را دیده
سر سجادهٔ من
سبز شود
صبح وقتی که پَر پنجره را باز کنم
دلم از عطر خوش پیرهن اش
نفسی تازه کند....
#محمد_صادق_بخشی
💠 @shaeranehowzavi
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است
با عشق فقط فاصلهها کوتاه است
هرچند که رفتند، ولی بعد از آن
هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است
#مریم_سقلاطونی
💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یک روز خواهی دید ای قدس!
صبح خوشِ آزادی ات را
پس میدهد دشمن سرانجام
این خانهی اجدادی ات را
اینجا تمام کودکانش
مردان میدانی بزرگ اند
در بند دشمن ها نماندند
در بند ایمانی بزرگ اند
مردان میدان میتوانند
با این غم کوچک بسازند
این شهرها شهر تو هستند
هرقدر هم شهرک بسازند
دنیا همه خیره به سویِ
این کوچههای مردخیزند
اینجا تمام مردمانش
چون مسجدالاقصی عزیزند
از شاخههای سبز زیتون
در هر مسیرت کوچهباغی است
تا فتح تو یک جاده مانده
تا فتح تو یک جمعه باقی است
باید برای درک عشقت
راز تو را از ما بپرسند
هنگامهی آزادیات را
از حاج قاسمها بپرسند
#رضا_یزدانی
#پیروزی
#قدس
💠 @shaeranehowzavi
در سوگ استاد محمدجواد محبت
تمثال مهر❤️🖤
دلم پر گشاید به یاد محبت
که پیوست با حق، جواد محبت
امیران معنا نشستند هر سو
به سوگ امیر بلاد محبت
در اعماق ذهنم نه تنهاست شاعر
که تمثال مهر و نماد محبت
از این دار سنگین خوشا او که پر زد
سبکبار با توش و زاد محبت
طلوع رخش را غروبی نباشد
که آغاز شد بامداد محبت
به گرمی چو خورشید بخشید رونق
به بازار سرد و کساد محبت
شکوفاتر از گل، ز هم باز میشد
چه لبها ز لبخند شاد محبت
هنر، دانش آموز و دانش، مریدش
ادب، بندهی خانهزاد محبت
ز پیشانیاش بود پیدا که باشد
ز پاکان و نیکان، نژاد محبت
خدایا به ما هم بنوشان ز شهدی
کزآن ریختی در نهاد محبت
#افشین_علا
💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
.
✨حسرت شاعرانه استاد محبت از یک اتفاق اجباری
✍ بیژن شهرامی
مرحوم استاد محمد جواد محبت برایم تعریف کرد: روزی به قم رفته بودم و زیارت نکرده، مجبور شدم به تهران بروم.
در همان حال دلم شکست و خطاب به حضرت معصومه (س) این طور سرودم:
این چنته به دست و دوش درویش تو بود
در جمع نشسته غرق تشویش تو بود
هر چند نشد به آستانت برسد
اما به خدا قسم دلش پیش تو بود
#با_شاعران
#حضرت_معصومه (س)
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
دعوتید به محفل شعر بزرگداشت پروین اعتصامی🌹🍃
با حضور شاعران بانو♥️
💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلامت میدهم از دور با حالی کہ میدانی
نگاهے غرق در باران، دلے آشفتہ، طوفانے
سکوت واژه هایم میچکد از عمق چشمانم
تمام حرفهایم را میان اشک، میخوانی
خیالم تا حرم رفت و میان جمعیت گم شد
ضریحت را بغل کرد و رها شد از پریشانی
اجابت کرده ای هر سائلی را با نگاه خود
همیشه خانهات پر بوده از رعیت، چه سلطانی!
طبیبان جهان از سکه افتادند تا وقتی_
که در آشفته بازار زمانه عین درمانی
زمین سرد است و افسرده تمام قلب ها مرده
دوباره زنده کن ما را! مسیحای خراسانی
#محدثه_نبی_حسینی
💠 @shaeranehowzavi
السلام علیک یا داعی الله و ربانیّ آیاته
نصیب من نکنی حس ناامید شدن را
چه می شود بچشم مزّه ی شهید شدن را
همین که هست نمانم !همین که هستم و بودم
به من تو یاد بده آدم جدید شدن را
چنانکه جوْن به این روسیاه خوب نشان داد
ز سرگذشت خودش راه روسفید شدن را
تمام کن دگر ای ماه من خسوف رخت را
و از نگاه همه شهر ناپدید شدن را
مراد من همه این است در رکاب تو باشم
نگیر از دل من لذت مرید شدن را
چه عاشقانه زمین بی قرار فصل بهار است
و گفته لحظه شماری کنید عید شدن را
#فاطمه_معصومه_شریف
💠 @shaeranehowzavi