eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
673 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
280 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 همراه کاروان اسیر ابر کوچکی ست بارید آنچنان که جهان از غمش گریست ابری سه ساله و متراکم از آه و اشک چشمش هنوز هم نگران عمو و مشک برکت به چشم های سیاهش دهد خدا روییده گندم از نم اشکش چو ردپا اشکش چه بی‌صداست نشان از صلابت است او دختر حسین،غیور ابن غیرت است در حال هق‌هق است و عزا کودکِ درون اما به اخم می‌شکند دشمن از بُرون مشتی حقیر و دون به تماشا نشسته‌اند از ترس، دست حضرت سجاد بسته‌اند گفتند هر کسی که اسیر است مرتد است آه ای رقیه! وقت رجزخوانی"قد" است باید که قد کوچک تو حمله‌ور شود تا چشم‌های کور کمی بازتر شود ای شارعین! سه ساله و احکام ارتداد؟ ما خارجی؟ چگونه رسیدی به اجتهاد؟ بغض علی‌ست علت این بندهای ما ارث علی‌ست غربت فرزندهای ما آری علی که یار یتیمان شهر بود جسم یتیم‌هاش پر از آبله...کبود کم هلهله کنید که ما داغ دیده‌ایم ما دختران، اسیر؟ نه هرگز...شهیده‌ایم ساکت شوید امت زنده به گورها ماییم اهل‌بیتِ غفور و صبورها در دست، دست عمه و بر لب فقط سکوت او رفت و کرد پشت‌سرش آسمان سقوط ساکن شدند خسته میان خرابه‌ای پرگشته بود چشمِ ترش از خطابه ای ای مردمان شام مرا که یتیم کرد؟ خود را به زیر سلطه‌ی دیوی رجیم کرد آغوش گرم و باز علی‌اکبرم کجاست؟ لبخندهای ناز علی‌اصغرم کجاست؟ عرش خدا به لرزه درآمد به آه من گیراست آه و لعنت چادر سیاه من شب شد،سکوت دختر بابا غروب کرد دیو از صدای ناله به یکباره گشت زرد آمد به رسم مهر و تسلی سر پدر پر شد دلش از عاطفه در محضر پدر این‌بار لب گشود به دلجویی از پدر از عمه گفت از غم دوری و از سفر سر را گرفت در بَر و بوسید تشنه‌لب آتش گرفت سینه‌اش از داغ و کرد تب بابا اگر نماندم و عمرم نداد قد سجاد جان به جای همه گریه می‌کند گرچه سه سال بود ولی با حسین بود شکر ای خدا که حضرت بابا حسین بود بابا خدا همیشه و هر لحظه ناظر است خون‌خواه ما خداست و فرزند باقر است خاموش شد...ستاره‌ی دنباله‌دار رفت بابا که گفت می‌کِشمت انتظار،رفت رفت و چقدر کوچ کبوتر زیاد شد در عرش ردپای معطر زیاد شد @shaeranehowzavi
🥀 ای بر کویر تَف زده باران خوش آمدی یوسف به کنج کلبه ی احزان خوش آمدی شرمنده ام بساط پذیرایی ام کم است با این همه تو حضرت مهمان خوش آمدی روشن شد از فروغ رخت دیدگان من بر شام تیره ماه فروزان خوش آمدی سر را به روی پای تو عمری نهاده ام حالا سرِ بریده به دامان خوش آمدی بر دست من که غار حراء شد برای تو ای پاره پاره پاره ی قرآن خوش آمدی تا عمه نشنود سخن آهسته میکنم ای خیزران نشسته به دندان خوش آمدی @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 زخم تیر و نیزه می‌شد هرچه کم کم بیشتر، در غزل هم می‌شد آن اندازه ماتم بیشتر گریه‌ها کردیم در بین خیابان شما در مقام «تلّ زینب» هست این غم بیشتر هرکه این جا شد گداتر، پادشاتر می‌شود هرچه گریه با خلوص دل، اثر هم بیشتر روی دل داریم زخمی - زخم کاری از غمت - عمق زخم ما شود از اشک مرهم بیشتر! در میان سورۀ «والفجر» آمد نام تو خوب دیدم هست در آیات «مریم» بیشتر غصه دارت شد خلیل و نوح و موسی و مسیح دیدم اما داغدارت بود خاتم بیشتر زهر اگر سهم کریم اهل‌بیت است، ای حسین! سهم تو در کربلا بوده‌ست از سم، بیشتر! بعد تو یک آب خوش هم از گلو پایین نرفت چای خواهد شد در این روضه فراهم بیشتر داشتم از مقتلت می‌خواندم و خط، قطع شد مصلحت بوده‌ست تا اینجا ندانم بیشتر من برای پیکرت ترسیده بودم خط به خط بود بر گرد سرت، «ابن مقرّم» بیشتر من برایت شاعر خوبی شوم هر قدر هم غصه‌ات باشد ولی در «نخل میثم» بیشتر شعرهایم صرف شد در غیر اشعار شما بعد از این خود را به سمتت می‌کشانم بیشتر @shaeranehowzavi
. دارد نشانی از تو ای سردار، هر روضۀ این روزهای ما ما را نگاهی کن عموقاسم، ای ختم کار تو دعای ما هر روز و شب در مکتبت هستیم، تا برنگردیم از مسیر تو شاید به دست تو شود امضا یک اربعین هم کربلای ما ✍️، ۱۴۰۲/۰۴/۳۰ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷 @shaeranehowzavi
🥀 مشتاق زیارتم ولی روزی نیست... یک درد قدیمی است و امروزی نیست (دل ،کرب و بلا، فراق) هرگز ...به خدا داغی به چنین تلخی و جان سوزی نیست @shaeranehowzavi
992.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامش چو نگین به حلقه‌ای زرین است پایان سفر چقدر عطرآگین است من‌ راهی کربلا شدم این اقبال مدیون دل شهید زین‌الدین است @shaeranehowzavi
🔴عصر شعر عاشورایی 🔸از سلسله برنامه‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻به همراه معرفی و تقدیر از برگزیدگان فراخوان شعر عاشورایی《شور فرات》 🔸با اجرای سید محمدجواد شرافت 🔹با حضور و شعرخوانی: محمدمهدی خان‌محمدی، روح الله گایینی، سیده کبری حسینی بلخی و شاعران حاضر در جلسه 📆زمان: شنبه، ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 حبیبت نغمه‌ی حیّ علی خیر العمل دارد زهیرت خواست از دنیای فانی دست بردارد برای حر، چه چیزی بهتر از آن لحظه‌ی شیرین که عقل و قلب خود را تا ابد دست تو بسپارد برای کاروان بیدلت هر لحظه یعنی شوق دوباره شاخه‌ای در کربلای قلب می‌کارد تماشا کن اباالفضل‌ت دوباره مشک بر دوشش برای آب نه، از فرط عشقت اشک می‌بارد مرا شیدای بی‌پروای راهت کن چنان عابس مخواه آقای خوبیها، قلم غیر تو بنگارد بُرَیرت هم نخواهم شد، به قلبم گفته‌ام این را خوشا روزی که این دنیا مرا آزاد بگذارد شب است و قلب من با یادتان لبریز دلتنگی است خوشا آن دم که زهرا هم مرا یار تو بشمارد @shaeranehowzavi
🥀 از نیسـتان، درد ما را سوزِ پنهـان می‌رسد این نوای سینه‌سوز از داغ‌هجران می‌رسد شعــرها آشفته در جانم هـواری می‌زنند نینوایی می‌شود تا واژه سـوزان می‌رسد ساقی از جام بصیرش جرعه‌ای مستانه ریخت چشم مخمورش به دادِ جانِ مستان می‌رسد با عطـش، احوال مـا از معـرفت لبریز شد در کویر سینه کی یک قطره باران می‌رسد؟ @shaeranehowzavi