eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
621 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
186 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمان🍃🌹 بیا که روز سفیدم، سیاه می‌گذرد شبم به ناله و با اشک وآه می‌گذرد بیا که بی تو پریشان و نابسامانم بدون تو همه عمرم، تباه می‌گذرد چگونه آب نگردم ز شرم جرم و گناه که لحظه لحظه‌ی من با گناه می‌گذرد مرا پناه بده زیر سایه‌ی کرمت ببین چه بر سر این بی‌پناه می‌گذرد درست کن به نگاهی تو روزگار مرا خدا نکرده اگر اشتباه می‌گذرد تو را که داشته باشم کجا تهی‌دستم تمام زندگی‌ام در رفاه می‌گذرد تو را به حق حسین از گناه ما بگذر به حق آن که ز حُر با نگاه می‌گذرد منم مرید کسی که به خاک کرب‌وبلا زجان خویش به راه اله می‌گذرد اگر که بغض «وفایی» شکست با فریاد مسیر این غزل از قتلگاه می‌گذرد 💠 💠 @shaeranehowzavi
برای رهبر❤️ نور است او، چگونه به اوزان بخوانمش؟ شعری مطنطن است که با جان بخوانمش ماندم در این میانه ابوذر بگویمش یا اینکه کفر ورزم و سلمان بخوانمش هنگام جنگ غرش طوفان بدانمش هنگام صلح بارش باران بخوانمش فرمود: «من کجا و علی(ع)؟ وای از این قیاس!» آن‌سان که درخور است بگو آن بخوانمش شرمنده‌ام ز گیسوی یکدستِ ساده‌اش در شعر خویش اگر که پریشان بخوانمش هم می‌توان سلاله‌ٔ زهرا صداش کرد هم هدیه‌ای ز شاه خراسان بخوانمش حافظ - چه حیف - «شاه شجاع» مرا ندید تا مدح او بگوید و با جان بخوانمش بیمار چشم او شده‌ایم و خوشیم خوش! ای درد او به جان! به چه درمان بخوانمش؟ از عمر ما بکاه خدایا! به او ببخش! این جان بی‌لیاقت ما را به او ببخش 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 گاهی به شهر خویش نرو، در سفر بمان از چشم های دور و برت بر حذر بمان بنشین کنار و مرز نگه‌دار و دور باش تذهیب من! کناره بگیر و هنر بمان بی ارج و قرب می‌شوی از بودن زیاد تنها به قدر خاطره ای مختصر بمان ای شعر محض! ورد زبان زمانه ای در روزگار محو شدن ها اثر بمان ای صبح زود! عصر شده، مانده ای هنوز دلواپست شدند! ولی بیشتر بمان.. 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 چشم ها در پی دیدار به گردش آید ذره چون گشت پدیدار به گردش آید دیده ها در طلب یار به گردش آید آسمان گشته چو دوّار به گردش آید گر چه در اوج سما این همه اَنجم داریم ما نظر سوی تو ای دلبر پنجم داریم نفحه ای می رسد از کوی تو ای حضرت دوست سجده آریم به ابروی تو ای حضرت دوست دل ما آینه ای سوی تو ای حضرت دوست قبله ی ماست گل روی تو ای حضرت دوست تا هلال رجب از شرم تو گردید نهان اول ماه خدا ، ماه خدا گشته عیان ماهرویی ز جنان غنچه ی گلفام رساند جبرئیل آمد و از لعل لبت جام رساند بر همه اهل سماوات چنین کام رساند جابر از سوی نبی آمد و پیغام رساند ز محمد به محمد چه سلامی برسید نور آمد به سوی ماه ز سوی خورشید نه فقط بهر نبی آرزوی ما همه است ذکر دیدار رخت بر لب ما زمزمه است نام تو اول عشق است و بر آن خاتمه است حسن رخساره ی تو پرتو دو فاطمه است بر حرمخانه ی عترت شده ای نور دو عین تو هم از نسل حسن هستی و هم نسل حسین مهر تو قلب مرا سوی اِله آورده دست دل را بگرفته ست و به راه آورده سایه ی روی تو آیینه چو ماه آورده علم و دانش به حریم تو پناه آورده تو شکافنده ی هر ذره ی دانش هستی تو روایتگر هر لوحه ی بینش هستی به کریمان جهان جود و کرم داری تو فیض از سوی خدا بهر عدم داری تو به دو صد همچو مسیح آیه و دم داری تو به دلِ عاشق دل ، خسته حرم داری تو نه بقیع است فقط بارگهِ آرامت همه ی عالم هستی است اسیر دامت آسمان خم شده تا بوسه زند بر دستت اهل عرش اند همه عاشق و مات و مستت جمله ی حور و ملک همقدم و پابستت واسطه فیض خدایی و فدایش هستت جلوه ی حسن تو آیینه و مرآت خداست نام تو ذکر خدایی و مناجات خداست کعبه هستی و شده کعبه ی دل خال لبت قبله هستی و شده قبله ی جان نور شبت قدسیان مات شدند از کرم و از ادبت من چه گویم ز خصال و ز کمال و نَسَبت گفتن از مدح و ثنایت به خدا کار خداست شرح اوصاف تو آیینه ای از صدق و صفاست بی تو نابود شوم بی تو فراموش شوم با تو از خویش جدا گردم و بی هوش شدم ز ثنایت همه دم واله و مدهوش شوم بهتر آن است که از مدح تو خاموش شوم من فقط ذکر تو می گویم و هستم یادت گوشه چشمی به سویم کن که شوم دلشادت 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹❤️ پاییز را به خاطر من انتخاب کن این بار هم دعای مرا مستجاب کن باران‌گرفته است و دلم‌ پشت شیشه هاست چشمم دوباره مانده به در، پس شتاب کن حال مرا دوباره بیا خوب کن عزیز حال تمامِ مدعیان را خراب کن در بر بگیر جان مرا و دلیر باش جسم مرا دوباره درونت مُذاب کن از گَزمه‌ها نترس، مرا در بَرَت بگیر اصلا بیا و در دلِ من‌ انقلاب کن از سدّ شک عبور کن و با یقینِ خویش خود را دوباره رویِ سر من خراب کن ویرانِ تو شدن خود آبادی است، نیست؟! پس هرچه را به غیرِ خودِ من جواب کن ای عشق! ای سپیده دم شام‌ تیره ام از بیکران مشرق من آفتاب کن من ناتمامم و تو تمامِ منی بیا شعر مرا به بوسه ای از شرم آب کن ... تو نیستی و می‌پرم از خواب نیمه شب برگرد و چشم های مرا باز خواب کن 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 روی کتف کوه ایستادم و تورا صدا زدم باد... چادر تو را کنار زد دلم گرفت وال ها درآبهای رام آسمان رو به سوی مرزهای دور بال می زدند دختری شبیه تو شال سبز و قرمزی به ساعد درخت بست و رفت چشمه ای میان صخره چون صدای عارفی شکسته دل صاف و دلنشین ولی حزین از میان ریگ های تیره می گذشت سر گذاشتم به دوش تخته سنگ آسمان مرا به حال خود گذاشت گریه کردم آنچنان که سالهای دور در حضور آفتاب شرقی ات میان برف 💠 💠 @shaeranehowzavi
از باد و طوفان ها نمی ترسد عبایت آسوده تکیه می زند بر شانه هایت از کفتر جَلد تو گنبد را گرفتند در آسمان پیدا شد اما ردپایت در لا به لای "جامعه"باریده هر روز ابر زیارت نامه خوان سامرایت ذکر لبان حضرت عبدالعظیمی نام تو کرده مردم ری را هدایت هر بار در سجاده ات جریان گرفتی سیراب شد حور و ملک با ربّنایت تو جد قائم هستی و در اوج غم ها ذکر فرج بوده همیشه در دعایت 💠 💠 @shaeranehowzavi
▪️در رثای حضرت امام هادی سلام‌الله‌علیه صد شکر هدایت‌شدۀ دست شماییم با نور شما راهی درگاه خداییم گویند همه: "اهل ولا اهل بلایند" صد شکر که از لطف خدا اهل بلاییم این خاک اگر زر شده از مهر شما بود در خانۀ معصومه و در ملک رضاییم آیین شما چون به‌جز احسان و کرم نیست عمری است سر سفرۀ احسان و عطاییم داریم دلی خسته و تنگ از غم دوری محتاج حرم رفتن و مشتاق لقاییم در راه زیارت نشناسیم سر از پا شاهیم که در کوی شما بی‌سروپاییم از سامره همواره گدایش شده مشهور "بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم" از فیض شما بود اگر جامعه خواندیم از دولت عشق است اگر اهل ولاییم از داغ غم غربتتان معدن آهیم در سوگ جگرسوز شما غرق عزاییم زهر ستم آتش به سراپای شما زد از داغ شما یاد غم کرب‌وبلاییم 💠 💠 @shaeranehowzavi 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی الله علیک یا اباصالح علیه‌السلام🍃🌹 منی که غرق گناهم تو را چسان خوانم تویی که معدن جودی اساس ایمانم به غیر دانه ی اشکم گُهر نمی بارم عزیز فاطمه بنگر ز هجر بیمارم جهان و عالم هستی نمی زاحسانت کجا روم که نبارد زمهربارانت اگر زنم دمی از تو فقط عنایت توست اگر که راه تو پویم یقین هدایت توست چگونه نام تورا بر لبم کنم جاری که نام توست تجلی رحمت باری تویی که دست مرا نیمه شب گرفتی اه ز نور روی تو ره می شود جدا از چاه منم مرید علی کن شفاعتم مهدی منم که آمده ام از برای هم عهدی تو خواستی که بیافتد به این گذر راهم منم غلام و تو هستی در این جهان شاهم بیا و دست مرا گیر ورو سفیدم کن ز مهر خویش هماره پر از امیدم کن قسم به حرمت خون شهید در محراب قسم به حرمت خون شهیده ی بی تاب مدینه بی تو ندارد نشانی از شوکت مدینه بی تو نداردولایت و رحمت 💠 💠 @shaeranehowzavi
🖤🌹 تب دارترین تب زده‌ی بستر دردم پر سوز‌ترین زمزمه‌ی حنجر دردم رنگ رخ من بر همگان فاش نموده در باغ نبی جلوه‌ی نیلوفر دردم فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا ‌تر شد لب خشکیده ام از ساغر دردم جای عرق از چهره‌ی من زهر چکیده پیغامبر خسته دل باور دردم بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند من کشته‌ی تیغ شرر لشکر دردم آتش فکند بر قد و بالای سپیدار یک ذره‌ی ناچیز ز خاکستر دردم خون گریه کند اختر و مهتاب برایم افلاک شده مستمع منبر دردم 💠 💠 @shaeranehowzavi