eitaa logo
شفای زندگی💫
3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
26 فایل
اینجا کاملآ تخصصی بهت یاد میدم😎 🔷اعتمادبه‌نفس وعزت نفست رو بالا ببری 🔷روابط عاطفیت رو بهبود ببخشی 🔷بیماری جسمی و روانیت رو شفا بدهی 🔷اینجا با تغییر نگرشت رنج هات به گنج تبدیل میشن 👈ارتباط با من😇 🕊️ @majid_arshi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و درود فراوان بر روح های پاک خدا🌸 ظهر همگی خدایی 😇 امیدوارم که حال دلت عالی باشه 💫 این سوالات را از خودت بپرس!! امروز چقدر یاد خدا بودم!!؟ امروز چقدر خداگونه زندگی کردم!!؟ امروز چقدر مفید بودم و ارزش خلق کردم!!؟ امروز حال چند نفر رو خوب کردم!؟ امروز چقدر زندگی رو زندگی کردم و لذت بردم!!؟ سوالاتی که هر روز باید از خودمان بپرسیم🧐 اگر جوابت ناامید کننده بود😢 اشکالی نداره امروزت هنوز تمام نشده !! الان موقع اذان هست وضو بگیر نمازت رو بخون و از خودش کمک بخواه.... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
✅خدا جونم کمکم کن تا بتونم ادامه روز و ادامه عمرم رو بنده تو و متجلی تو باشم خدا جون کمک کن که بتونم ارزشی خلق کنم🌸 خدایا کمکم کن تا بتونم همانی باشم که میخواهی🌸 خداجون دستم رو بگیر و زندگیم رو خداگونه کن🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
اشتراک گذاری حس عالی نتیجه دانشجوی شفای زندگی🕊 خدایا شکرت که هرکسی میاد سمت تو میاد توی مسیر تو بی جواب و پاداش برنمیگرده🙏😇 خدایا مچکرم دوستت دارم💝 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
حکایت: یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید..  اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.  بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه – معجزه! – رگه ی آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود. خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.  چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت...  چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.  این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت.  جریان آب خشک شده بود. چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند.. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از  سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود.  خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:  «یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.»     و بر بال دیگرش نوشتند:  «هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.» 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
14.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ گفتم:خدایا احساس تنهایی می کنم گفت:من با شما هستم! گفتم:خدایا هیچکس نمی دونه تو دل من چی می گذره گفت:و بدانيد خداوند آنچه را در دل داريد، مى‏داند. گفتم:خدایا به یادم باش گفت:پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم! گفتم:خدایا اگر دوستم داری چرا دعایم را اجابت نمی کنی ؟ گفت:چه بسا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. وخدا میداند، و شما نمى‏دانيد.🌱 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
هدایت شده از شفای زندگی💫
خدایا دانشی ده_۲۰۲۳_۰۷_۱۶_۱۶_۰۲_۱۹_۰۵۱.mp3
4.15M
دوست خوبم با قلبت گوش کن،با قلبی که هر لحظه با حضور حضرت عشق می تپد💝 🤲خدایا به دادم برس من فقط دلم هوای تو را می کند تو از تمام دورها نزدیکتری ❤️خدای من دوست دارم ❤️ 💫اگر قلبتان لرزید،به شکرانه اتصال تان به حضرت خداوند این را حداقل به ۱۰ نفر از عزیزانی که شهود قلبتان می گوید ارسال کنید..... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
. سلام یاران جان شبتون منوربه نورالهی چالش امشب وابستگی هست عزیزانی که دوست دارن شرکت کنن عضو گروه زیر بشن 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1239024136C2481328ec9 .
به کی وابسته هستی!؟_۲۰۲۳_۰۹_۱۱_۱۶_۴۸_۲۸_۳۲۱.mp3
35.98M
. وابستگی به خدا!!😍 لحظه ای که احساس می کنی دیگر به هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند وابسته نیستی ناگهان احساس خنکی و سکوت و آرامش🥰 می کنی. خداوند که باشد هر معجزه ای ممکن می گردد کافی است چشم👁 باز کنیم و خدا را در درون و بیرون خود ببینیم و رد پای👣 او را در همه مراحل زندگیمان مشاهده کنیم.😊 . 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ! ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ... ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ...😍 ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ... ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ...🙏 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب از خدایی که از همیشه نزدیکتر است برایتان عاشـــــ❤️ــــــقانه‌ترین لحظات را میطلبم زیباترین لبخنـــ😁ــدها را روی لبهـــ💋ــــایتان و آرام ترین لحظات را برای هر روز و هر شبتان🙏 شبتون درآغوش امن خدا یاران جان🤗 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
اطرافم پر دوست ..! دوستانم ،گهري بي همتا..! روزها اول صبــــ🌞ــــح ؛ به درودی دل خود گرم كنيم.. و چه زيباست، كنار ياران ، خنــــ😁ــــده بر صبـــــ🌝ـــــح زدن ..! صبحتون بخیروشادی یاران جان🌹 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi
خدایا متشکرم که هستی_۲۰۲۳_۰۹_۱۲_۰۷_۲۶_۱۹_۲۰۴.mp3
5.23M
معبودِ زیبایِ من مدام نعمت هایت به چشمم می خورد شکرِ من کجا می تواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟؟؟ مثل همیشه کم میاورم در برابرخوبیهایت من کجا و بزرگی این نعمت هات کجا؟؟؟ باز مثل همیشه شرمنده ام ،، شرمنده مهربانی ها و خوبی هایت من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟؟؟ هر چه می نگرم نعمت است و نعمت... خدایِ مهربانم هزاران بار شکرت که هستی شکرت برای همه نعمت هات 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ─═हई🍂🧡🍂ईह═─ @shafayzndgi