eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین تصویر از شهدای مرزبانی فراجا
♦️یک مرزبان در عملیات احیا به زندگی بازگشت 🔹گروهبان یکم "رضا برجی" که اعلام شده بود در حادثه تروریستی برجک "مزه سر" هنگ مرزی سراوان به شهادت رسیده، طی عملیات احیاء مجددا به لطف خدا به زندگی بازگشت./ ایرنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ شش مرزبان در سراوان به شهادت رسیدند مرکز اطلاع رسانی و ارتباطات فراجا: 🔻در پی حمله تروریستی ناجوانمردانه اشرار و معاندان در شب گذشته و تلاش برای ورود به کشور با مقاومت مرزبانان دلیر برجک مرزبانی "مزه سر" هنگ مرزی سراوان روبه رو شدند که در این درگیری متاسفانه پنج نفر از مرزبانان دلیر، به درجه شهادت نائل و تروریست‌ها با تحمل تلفات از صحنه درگیری متواری شدند. ▪️‌ اسامی شهدا عبارتند از: گروهبان‌یکم شهید «حسین بادامکی»، گروهبان‌یکم شهید «علی غنی با تدبیر»، گروهبان‌یکم شهید «رضا برجی»، سرباز وظیفه شهید «محمد جمالزاده»، سرباز وظیفه شهید «یونس سیفی نژاد»، سرباز وظیفه شهید «ناصر حیدری».
📣 فتح چهارمین قله بلند دنیا توسط بانوی بجنوردی 🔸️چهارمین قله بلند دنیا توسط بانوی کوهنورد بجنورد، افسانه حسامی فرد فتح شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«طلبکاری از امام زمان (عج) مثل عبادت ۶ هزار ساله شیطان هست» ♨️نگو من برای (عج) کار کردم. ♨️نگو من برای حضرت مهدی(عج) ، پست منتشر کردم. ♨️نگو من برای ظهور هزینه کردم. 🔥نگو من برترم 🔥 🔹نگو چند ماه جبهه بودم نگو جانباز بودم و.......... فقط با خدا معامله کن
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🥀یه روز دخترایی هم داریم جنسشون فرق داره.🌷🍃
من امشب شهید میشم! یکشنبه شب 12 اردیبهشت 1361 عملیات "الی بیت المقدس" تیپ ۸ نجف اشرف گردان ۲ ثامن الائمه بخشی از جادۀ خرمشهر دست عراقی ها مانده بود. "احمد کاظمی"۲ (سردار و شهید 20 سال بعد!) فرماندۀ تیپ، برایمان سخنرانی کرد و از ادامۀ عملیات گفت. سوار وانت تویوتاها به پشت خاکریز جادۀ خرمشهر رفتیم. ساعت 10 شب بود. خودم را روی خاکریز ول کرده بودم. مثلا استراحت میکردم. چشمانم را بسته بودم ولی خواب نبودم. سمت راستم، "سیدمحمود میرعلی اکبری" در سینه کش خاکریز دراز کشیده بود. جلویش، محسن که خیلی باهاش رفیق بود، نشسته و چشمانش فقط به سیدمحمود خیره بودند. ناگهان سیدمحمود از جا پرید. روکرد به من و در حالی که حلالیت می طلبید، خداحافظی کرد! نه فقط با من، با هر کسی دوروبرش بود. با محسن که روبوسی کرد، او مبهوت و وحشتزده نگاهش کرد: -چی شده محمود...چرا اینجوری میکنی؟ -چیزی نشده... من باید برم، همین -باید بری؟ کجا؟ -خب معلومه...وقتم تمومه -وقتِ چی تمومه؟ -ببین محسن جون...من امشب شهید میشم...وقت رفتنمه می فهمی؟ این را که گفت، محسن زد زیر گریه سیدمحمود دست در جیب پیراهنش کرد، کاغذی را درآورد، آن را به محسن داد و گفت: -این وصیتنامۀ منه...این رو بده به مادرم محسن گریه اش شدیدتر شد.با هق هق گفت: -آخه از کجا معلوم من شهید نمیشم که میدی به من؟ سیدمحمود خندید و گفت: -تو کاریت نباشه، فقط این رو بده مادرم. رفتند در آغوش هم و زارزار گریستند. اشک منم درآمد. سعی کردم خودم را کنترل کنم و به خودم بقبولانم که سیدمحمود احساساتی شده! در شانۀ جادۀ خرمشهر حرکت میکردیم، عراقیها که روی خاکریز (چند متر بالای سر ما) مستقر بودند، با تیربارهای ضدهوایی، رو به سینه و صورت بچه ها شلیک میکردند. گلولۀ ضدهوایی که مستقیم میخورد توی صورت یا سینه نفر جلویی، فقط باید می نشستی زمین که تکه های بدنش رویت نپاشد! شاید گلولۀ بعدی صورت تو را متلاشی کند شاید هم مثل... ساعتی بعد "امیر محمدی" (فرماندۀ دسته که دو روز بعد شهیدشد) زیر آتش وحشتناک تیربار، ضدهوایی و انفجار نارنجک و خمپاره های مرگبار، آمد کنارم و گفت: -ببینم، این پسره محسن کجاست؟ -همین دوروبرهاست، چطور مگه؟ آروم در گوشم گفت: -رفیق جون جونیش شهید شد... با تعجب پرسیدم: کی؟ که گفت: سیدمحمود میرعلی اکبری هیسسسس دیگه نپرسید چی شد و من چیکار کردم و... فقط بدونید ۴۰ ساله اردیبهشت ماه، با خاطرۀ شهادت سیدمحمود، جهانشاه کریمیان، امیر محمدی، رضا علینواز و...جان می دهم، می سوزم، باز زنده می شوم تا سال بعد! سیدمحمود در مشهد اردهال کاشان، کنار دو برادر شهیدش سیدمجتبی و سیدمحمدرضا خفته است. حمید داودآبادی 📡 کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬فیلمی که باید دخترها ببینن... در قالب مشاور به دوست ‌پسرهاشون زنگ میزنن و نظرشون رو راجع به دخترها میپرسن. جواب‌ها رو بشنویم‼️‼️😔 🧕دخترم،خواهرم ارزش شما بیش از این حرفهاست. به وجودِگرانبهای خودتون و پدر مادرتون ضربه نزنیدبخاطرِ افراد پوچ و بی ارزش.