eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
بابای قشنگم: مامان همیشه به من میگه: پسرم حالا که بابات نیست تو باید قوی باشی چون حالا دیگه تو مرد خونه ای ولی من که نمی دونم مرد خونه باید چی کار کنه بابا جون امشب بازم به خوابم بیا و بهم بگو که باید چی کار کنم. بهم بگو که وقتی آبجی دلش تنگ می شه و همش گریه می کنه چی بهش بگم که آروم بشه بیا به خوابم و دوباره دست مهربونت رو روسرم بکش آخه وقتی بغلم می کردی و من رو می بوسیدی خیلی احساس قدرت می کردم اما حالا چی؟ هر وقت آبجی گریه می کنه و همش سراغ تو رو از مامان می گیره من حواسم هست که مامان یواشکی اشکاش رو با گوشه ی چادرش پاک می کنه و آبجی رو تو بغلش آروم می کنه. بابای عزیزم: می دونم که دیگه هیچ وقت تو بیداری نه صدات رو می شنوم و نه صورت قشنگت رو می بینم پس لااقل شبها بشتر بیا به خوابم ۰۰۰ ۴۰
🌼 تنها خواسته آقا مهدی از مسوولان🌼 پدر چه زود فراموش شدی🌼🌼🌼  مهدی با همه این دل تنگی ها امروز دلیل رفتن پدر را خوب می داند. او به خوبی می داند که پدر چقدر راه و رسم عاشقی را می دانست؛ اما امروز بیشتر دل تنگ می شود از اینکه یاد پدر به فراموشی سپرده شده و دیگر در سطح شهر هیچ عکس و نشانی از او بر دیوارها و یا بنرها نیست. ۴۲
راستی بابا جون من تو مدرسه به همه ی دوستام گفتم که بابام چقدر شجاع بوده حالا همه می دونن که بابای من برای دفاع از حریم خانواده ی امام حسین(ع) و اهل بیت شهید شده، همه می دونن که من پسر شهیدم. بابا من بهت خیلی افتخار میکنم. بابا جون دعا کن من هم مثل تو بشم. دعا کن من هم بتونم با درس خواندن یک آدم موفق بشم و بتونم جلوی دشمنامون بایستم. قول میدم که هیچ وقت نذارم راه تو فراموش بشه و هیچ وقت رهبرم رو تنها نمیذارم. بابای خوبم: مامان و آبجی و بابا بزرگ و مامان بزرگ خیلی بهت سلام میرسونن هر جا که هستی خیلی دوستت دارم. ۴۱
پدرم همراه شهیدان «اسماعیل حیدری، هادی باغبانی و محسن حیدری» در حلب سوریه به شهادت رسیده است. بارها و بارها برای آن ها بزرگداشت برگزار شده و یا از سوی صدا وسیما با خانواده آن ها گفت وگو کردند اما به سراغ ما که در شهرستان هستیم، نمی آیند.  مراسم باشکوهی برای تشییع پیکر پدرم برگزار شد؛ اما پس ازآن دیگر مراسمی در شهرمان برگزار نکردند حتی در نخستین سالگرد شهادت پدرم مراسم کوچکی در کنار مزارش برگزار کردیم.   تنها یک مراسم در تهران برگزار شد که ما نیز دعوت بودیم. ۴۴
شما یک بار اسم شهید «زاده اکبر» را در اینترنت سرچ کنید متوجه خواهید شد که تا چه اندازه مطلب در ارتباط با پدرم و اینکه چگونه به شهادت رسیدند کم است، اما در مورد دیگر شهیدان شهرمان این گونه نیست و مطالب در ارتباط با آن ها زیاد است. یکی از درخواست های من از مسئولان این است که با مادرم هم مانند سایر همسران شهیدان مصاحبه کنند. مادرم برای من و فاطمه زحمت زیادی می کشد و حرف ها و دل تنگی های زیادی برای گفتن دارد.  ۴۵
او در این اندیشه است که چرا پدر با این همه رشادت ها و دلیری ها این قدر زود به فراموشی سپرده شد.  مهدی می گوید: من از مسئولان هیچ درخواستی ندارم. ما همه نوع امکانات زندگی داریم و هیچ چیزی نمی خواهیم اما تنها خواسته من از مسئولان این است که یاد و خاطره پدر شهیدم را زنده نگه دارند. پدرم در میان دیگر شهدای مدافع حرم مظلوم واقع شده است و این مسئله بسیار من را غمگین و متأثر می کند. ۴۳
🌼تنها آرزوی بزرگ مرد کوچک 🌼 آقا مهدی قصه ما هنرمند است. او اشعاری در وصف پدر و همین طور دیگر شهدای مدافع حرم سروده است و آرزویی ندارد فقط اینکه شرایطی را برایش فراهم کنند که بتواند یک بار دیگر در محضر آقا شعرهایش را بخواند. او عنوان می کند: بار اولی که به دیدار حضرت آقا مشرف شدم برایم بسیار لذت بخش بود. تماشای چهره و شنیدن کلامشان آرامم کرد. من عاشق حضرت آقا هستم و دوست دارم بار دیگر ایشان را از نزدیک ملاقات کنم. از خدا می خواهم که رهبر عزیزمان همواره سلامت باشند.  ۴۷
این نوجوان 13 ساله از مادر، این اسوه صبر و استقامت می گوید که چگونه در نبود پدر بار مسئولیت را به دوش می کشد؛ او می گوید: نگذاشته که تا امروز من و خواهرم نبود پدر را احساس کنیم. مادر من زن فهمیده و باگذشتی است. او برای من و فاطمه زحمت زیادی می کشد. مادرم دوست دارد ما تحصیلات عالیه داشته باشیم و در این مسیر بسیار به ما کمک می کند. او همچنین توجه زیادی به نمازخواندن من و خواهرم دارد و همیشه به ما می گوید که من دوست دارم شما در جمع بهترین باشید و اخلاق نیکو داشته باشید. همیشه دعا می کنم که سایه مادرم بالای سر من و فاطمه باشد. ۴۶
این نوجوان 13 ساله از مادر، این اسوه صبر و استقامت می گوید که چگونه در نبود پدر بار مسئولیت را به دوش می کشد؛ او می گوید: نگذاشته که تا امروز من و خواهرم نبود پدر را احساس کنیم. مادر من زن فهمیده و باگذشتی است. او برای من و فاطمه زحمت زیادی می کشد. مادرم دوست دارد ما تحصیلات عالیه داشته باشیم و در این مسیر بسیار به ما کمک می کند. او همچنین توجه زیادی به نمازخواندن من و خواهرم دارد و همیشه به ما می گوید که من دوست دارم شما در جمع بهترین باشید و اخلاق نیکو داشته باشید. همیشه دعا می کنم که سایه مادرم بالای سر من و فاطمه باشد. ۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼یکی از شعرهایی که در وصف پدر سروده ام را برای خوانندگان شما می گویم: 🌼 در خط هزار لاله شهر بهشت  من باز عروج یک برادر دیدم  آنجا که سبک بال به پرواز آمد  من سرخی بال یک کبوتر دیدم  گویی که هنوز صحنه کربلاست  در معرکه لاله های بی سر دیدم  یک تن که به خون فتاد و گلگون گردید  بسیار فداییان دیگر دیدم  هر گل که ردای سرخ خون بر تن کرد  بسیار به رنگ او برابر دیدم  اندر صف پیکار خروشید شهید  ویرانه از او کاخ ستمگر دیدم  هر جا به افق نظاره کردم این بار  سیمای «علی زاده اکبر» دیدم  بابا به سر جنازه اش بود چو کوه  ایستاده و سرفراز مادر دیدم  از خواهر و از برادر و خویشاوند  هر یک به دلاوری زهم سر دیدم  جانبازی و عاشقی و در خون خفتن  پیمان شماست، من مکرر دیدم  در خط هزار لاله شهر بهشت  من باز عروج یک کبوتر دیدم  🌼مهندس هسته ای آینده🌼  ۴۸
آقا مهدی که دوست دارد در رشته هسته ای درس خوانده و فعالیت کند، در ادامه صحبت های خود از هدف های آینده اش می گوید ... پدر خیلی علاقه مند به مسائل هسته ای بود و در این زمینه مطالعات زیادی داشت و من هم دوست دارم به مانند پدر در این رشته موفقیت های زیادی کسب کنم که امیدوارم خداوند پشتیبان من باشد و من را حمایت و همراهی کند.  امیدوارم راه پدر را آن گونه که شایسته اوست ادامه دهم. امیدوارم پدر هم در روز قیامت من را شفاعت کند.  ۴۹
20.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼کلیپی دیدنی از آقا مهدی پسر شهید علی زاده اکبر 🌼 ۵۱