فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خلاصه اغتشاشات به زبان ساده😜
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جرعهای از زلال قرآن
🌺 وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ ۚنُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
💠 و این چنین ما یوسف را در زمین (مصر) بدین منزلت رسانیدیم که هر جا خواهد جای گزیند و فرمان براند، که هر کس را ما بخواهیم به لطف خاص خود مخصوص میگردانیم و اجر هیچ کس از نیکوکاران را (در دنیا) ضایع نمیگذاریم. / سوره یوسف، آیه ۵۶
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 شاید آن لحظه که رهبری این حرفا را میزدند آقایان در دلشان میگفتند که این آقا چه میگوید؟
‼️چون خروجی فعلی حوزه در #فناوری_اطلاعات واقعا ضعیف است.
⚠️هر جا به حرفهای این سید حکیم عمل نشد ضربه سنگینی خوردیم!!!
⁉️چنین رهبری را کجای دنیا میتوانید پیدا کنید؟؟؟
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 ایران بزودی به بزرگترین قدرت در جهان تبدیل خواهد شد.
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحنه عجیبی که #مهدی_باکری هنگام شهادت دید.
🌺 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
خوشا به سعادت شهداکه عاقبت بخیرشدندودین وآخرتشون وبه دنیا نفروختند😭😭
شهدادست ماهم بگیرید تادرغربال وامتحانات آخرالزمان آخرتمان وبه دنیایمان نفروشیم😭😭
شهدا کمکمان کنید امتحاناتمان سخت است😭😭
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🌸🍃🌸🍃
#منظور_از_فلق_در_آيه_قل_اعوذ_برب_الفلق_چيست؟
فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند؛ این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد.
و از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خدا پناه می برند. ودر آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق چاهی از اتش است و در آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول خر نیش آن ۵۰۰ متر است، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید: بگو پناه می برم به آفریدگار فلق
یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند، شرابخواران می باشند. فلق یعنی صدع، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در آن خانه ۷۰ هزار اتاق است و در آن اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در آن سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.
#بحارالانوارج٨مبحث_جهنم
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
❤️کلبه کوچکی در قلبم ...
سالیانیست چشم به راه میهمانیست؛
❤️میهمانی که با آمدنش،
آرامشی عجیب را از سفر به سوغات می آورد.
🍀سلام...
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟؟؟
#سلام
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
☀️طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی قطعی است
---------------------------------------------
✨ امام خامنه ای (مد ظله عالی) :
ما به ظهور امام زمان (ارواحنافداه) این محبوب حقیقی انسانها نزدیک شدهایم زیرا معرفتها پیشرفت کرده است...
✨ امام خامنه ای (مد ظله عالی) :
طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی قطعی است.
---------------------------------------------
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج🌤️
---------------------------------------------
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🔴 توصیه های امام زمان به شیعیان
🔵 خواندن ۵ سوره قرآنی بعد از نمازهای یومیه
🌕 امام زمان علیه السلام در تشرف آیت الله مرعشی نجفی (ره) خواندن این ۵ سوره قرآن را بعد از نمازهای یومیه به ایشان سفارش نمودند:
🔺 سوره یاسین بعد از نماز صبح
🔺 سوره نباء بعد از نماز ظهر
🔺 سوره نوح بعد از نماز عصر
🔺 سوره واقعه بعد از نماز مغرب
🔺 سوره ملک بعد از نماز عشاء
📚 تشرفات مرعشیه ص ۲۹
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
خدایا همین حالا یهویی شکرت😍🤲😘
💠 #تلنگرانه🚫
➕سهراب سپهری چقدر زیبا گفت:
🔶️ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
🔶️ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ...
🔶️ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
🔶️ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ...
🔶️ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ...
🔶️ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ...
🔶️ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ...
🔶️ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
🔶️ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ...
🔶️ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
🔶️ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ...
🔶️ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ...
🔶️ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
🔶️ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
🔶️ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ!!
@shahcharagh
. ____🍃🌸🍃____.
🌹#داستان خیلی قشنگ حتما بخونید👍
حاج آقا باید برقصه!!!😂
چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻 دختر یکی از دانشگاههای بزرگ کشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند… 😳😳😳
آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانی💄، مانتوی تنگ👗🕶و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰
اخلاقشان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند😀😀😀 و مسخره میکردند😜😜😝😍 و آوازهای آنچنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست...
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ …
حاج آقا و شرط!!!
شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.🥀
گفتند: با همین چفیهای که به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میکنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آنها سپردم و قبول کردم🥀🥀
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏
حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از
جلف بازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟
نکند مجبور شوم…!
دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک میخواستم...
میدانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥و قبرهای آنها بیحفاظ است…🥀🥀🥀
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میکنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همهشان را جمع کردم و راه افتادیم …
اما آنها که دستبردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخیهای جلف🤗و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.😜
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت:
پس کو این معجزه حاج آقا😭🎋😭🎋😭🎋🎋
!
به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏
برای آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچهها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...😭🎋😭🎋
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…😭😭😭😭😭😭
عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود!
همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳.
طلائیه آن روز بوی بهشت میداد...
همهشان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩!
سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند … 😭😭😭😭😭
شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد.🎋🎋🎋🎋
هرچه کردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند کنم.
قصد کرده بودند آنجا بمانند. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بالاخره با کلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاک دنیا بلند کردم...
به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسریها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میکند.
هنوز بیقرار بودند…
چند دقیقهای گذشت…
همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میکردند...
پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔
چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کردهاند و به جامعةالزهرای قم رفتهاند …
آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏
اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭
حتما حتما نشر دهید
🦋___🍃🌸🍃____🦋____🍃🌸🍃___🦋
#ظــهور_نــزدیکہ_مواظب_غربال_آخرالزمان_باش
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یگان های زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از رودخانه ارس عبور کردند.🤲
به گزارش خبرگزاری وستانیوز و به نقل از تسنیم نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پیاده سازی پل متحرک بر رودخانه ارس مرحله عملیات انتقال یگان های زرهی به آن طرف ارس را امتحان کردند👍
ایران قووووووووی ✌️
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
❤️ #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله
🍀 زیاد استغفار کنید، در خانهها و مجالستان ، سر سفرهها و در بازارهایتان ، و در مسیر رفت وآمدهایتان و هر جا که بودید (استغفار کنید)، چرا که شما نمىدانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مىشود.
📚 مستدرک الوسائل،ج ۵،ص۳۱۹
#امام_زمان
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #استوری ویژه #امام_رضا علیهالسلام
▫️من دوباره گیر کردم، ضامنِ آهو کجاست
▫️من دلم تا گیر می افتد خراسان می رود
#امام_رضا...🕊
#دلتنگی🥀
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای آدم بدها
خدای گنه کاران
چقدر مهربانی معبودم☺️
چقدر خوشحال میشی وقتی گنه کاری به آغوشش برمی گردد😍
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
﷽
🌸🍃 #ملاقات_با_امام_زمان🍃🌸
داستان تشرف
مظلومترین فرد عالم
😭امام زمان (عج): من مظلوم ترین فرد عالم هستم 😭
🔰مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است:
🌀به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین علیه السلام مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید.
مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟
آقا فرمودند:
😭 انا اول مظلوم فی العالم 😭
(من مظلوم ترین فرد عالم هستم)
من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست.
اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (ارواحنا فداه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.
📚 منبع:شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 3 ص 159 و ج ۲، ص ۲۳۰٫
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶️چرا نماز شب خوان نمیشوم؟!
🔸️احساس نیاز، چارهی کار است، چند ثانیهای از زبان استاد مصطفایی میشنویم.
🔰استاد مصطفایي
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
(عشق سرخ)قسمت بیست وپنجم:
دستام میلرزید ,سینی راگرفتم جلوی محمد,لرزش دستام به لیوانها هم منتقل شده بود وجریگ جریگ صدا میداد,محمد سرش پایین بود انگار اونم استرس داشت,فرهاد باپرویی تمام,بدون اینکه جلوش بگیرم دست کرد یه لیوان برداشت وگفت:بفرما محمد اقا....
محمد لیوان شربت رابرداشت وخیلی اهسته طوری که من بشنوم,گفت:ممنون,بوی بهشت به مشامم رسید😊
فرهاد سرش رااورد پایین وگفت:داداش مال گلابشه خخخخ😁
اوووف عجب شرری هست این فرهاد دقیقا مثل زهرا.
اومدم تواشپزخونه ....
زهرا:خیلی ناجنسی زینب,برای دیداردلبر عجب زرنگ شدی بلاااا😄
خنده ای کردم ونشستیم روصندلی ها حالا دیگه دلمون نمخواست از روبروی پذیرایی تکان بخوریم😊
اقای دکترادامه داد:اقای رحیمی,من برای این دوتا پسر هم پدربودم وهم مادر,هیچ کدامشان هم برام فرق ندارند هردوتاشون جان من هستند آرزو دارم خوشبخت بشن,اینجوری فرشته هم خوشحال میشه.محمد خلبانی خونده والان چندساله توسپاه خدمت میکنه وفرهاد هم سال اخر پزشکی هست.حالا اگه اجازه بدین ,عروس خانمها چای بیارن😊
زهرا:حالا کی چای ببره؟؟
مامان اومد داخل اشپزخانه وگفت:زینب جان شما شربت اوردی بزارزهرا چای ببره
زهرا:ای به چشم
باخودم فکردم,خوش به حال زهرا درهرشرایطی ریلکسه ,دقیقا مثل فرهاد😄
مامان:بریم بچه ها,زینب جان بالا چادرت راصاف کن,زهراااا چای رانریزی روملت...
زهرا:خیالت رااااحت خخخخ
باهم رفتیم پذیرایی ,من کنار مامان نشستم,اقای دکتر یک نگاه خریدارانه ای به هردومون کرد وگفت:به به,یک دختر اصیل وزیبای ایرانی,ان شاالله عاقبت به خیر بشن
زهرا چای جلوی دکتر وبابا ومامان گرفت,سینی که جلوی محمد گرفت ,فرهاد دستش رابرد تا برداره ,زهرا اروم گفت:صب کن اقای علوی میام جلوخودتون...
نگاه کردم هیچ اثری از هول شدن واسترس نه توچهره زهرابود ونه فرهاد,برعکس من ومحمد توچشم هم زل زده بودند ولبخند میزدند
زهرا باطمانینه سینی چای راگرفت جلوی فرهاد واروم گفت:بفرمایید اقا فرهاد,دبش ترین چای عمرتون.
فرهاد:به به عجب عطری...
مامان باشوخی گفت:من دم کردم😊
آی قربون دهنتتت مامان,بعله کسی محمد راخیط میکنه باید خیط بشه خخخخخ
اول ازهمه زهرا وفرهاد زدندزیرخنده وبعد همه مان خندیدیم.
اقای دکترروبه بابا:اگر صلاح میدونید,چای که صرف شد,بچه ها برن چندلحظه باهم صحبت کنن...
بابا:هرچی شما صلاح بدونید ...
دوباره هول وولا برم داشت....
ادامه دارد....
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
(عشق سرخ)قسمت بیست وششم:
چای که صرف شد,مامان اشاره کرد :دخترا میتونید چنددقیقه ای,باهم حرف بزنید وپاشد تا فرهاد ومحمد را راهنمایی کنه...
زهرا اروم کنارگوشم گفت:من وفرهاد میریم تواتاق خودمون(اخه اتاق من وزهرا)یکی,بود,توومحمد هم برین اتاق میهمان یا یه گوشه پیداکنید,اصلا برین زیراوپن توکمینگاه خخخخ
من:نهههه من فقط تواتاق خودمون میتونم کمی ارامش داشته باشم,شما برین جای دیگه..
زهرا:خیلی خوب,که حرف اخرت همینه؟؟باشه ,وقت چنه زدن ندارم اخه اقااااا فرهاد منتظره اما وقت تلافی کردن زیاده,از جونت میکشم زینبی😊
مامان در اتاقمون رابازکرد ومحمد را راهنمایی کرد,برای فرهاد وزهرا هم دراتاق میهمان را بازکرد....
زهرا حین واردشدن به اتاق چشمکی زد ودوباره باچشم وابروش تهدیدم کرد...
محمد وسط اتاق حیرون ایستاده بود,مبل کنار تختم را تعارفش کردم,خودم هم نشستم روی تخت..
چند دقیقه سکوت همه جا رافرا گرفته بودم ,داشتم باخودم فکر میکردم که چی چی بگم(وای خوش به حال زهرا تاالان حتما ,مقصدماه عسلشان هم مشخص کردند ومن...😔)
یکدفعه محمد لبخند نمکینی زدگفت:فهمیدم دیگه...سکوتت رامیگم...علامت رضایت است
ناخوداگاه سرخ شدم
محمد:ای جانم...سرده...لبو شدی😜
وای خدای من این که از فرهاد هم شرتره,منتها خودش رانشان نداده بود.
داشتم من ومن میکردم که گفت:ببینید خانم رحیمی من نه بلدم کلیشه ای حرف بزنم نه فایده ای داره اینجور حرف زدن...درسته؟
راستش من اصلا قصد ازدواج نداشتم ,اخه شغلم طوری هست که خیلی اوقات رنگ خونه رابه خود نمیبینم,اکثراوقات ماموریت وخدمت و...ولی بابا خیلی اصرار میکرد ازدواج کنم ومدام میگفت سنت بالا رفته ,من آرزو دارم و...تا اینکه اخرین باری که بهم ماموریت خورد برم طرف سوریه,وقت خداحافظی گفت:برو حرم خانوم حضرت زینب س,باخودت فکر کن ایا خانوم ازاین وضعیت تو راضی هست؟
منم همینکار را کردم وباخانوم خیلی درد دل کردم از دغدغه های ذهنی ام گفتم وگفتم:عمه جان اگر مصلحت هست ازدواج کنم خودت انتخاب کن...خودت نشان کن .....خودت استین بالا بزن والحق که تو نشان کرده ی بانو هستی,شاید بعدها اگرقسمت هم شدیم بهت گفتم چرا اطمینان دارم که تورا عمه جانم زینب س انتخاب کرده...
خدای من صورتش پراز اشک بود.... یه مدت خیره بهش شدم وفقط یک جمله گفتمش:همسفر مدافع حریم زینب س هستم تا آخرین روز عمرم....
محمد یک لبخند زیبایی زد وگفت:به زندگی ساده ی سربازی ام خوش امدی....
اگه زهرا بود میگفت:توفضا معنویت قل قل میکنه که یکدفعه دربازشد.
زهرا سرش را اورد داخل اتاق وگفت:وقت تمامه....تقلب نکنین..بعد یه چشمک بهم زد واومد داخل روبه محمد کردوگفت:آقا محمد,زینب عادت عجیبشون را بهتون گفتن؟؟
وای خدای من چی چی میگفت این؟فهمیدم میخواد یه جوری تلافی کنه وضایعم کنه...روبه زهرا گفتم:زهرا جان شوخی بسه ,بریم توهال
محمد:بزار بگه,شیطنت از سرو روش میباره.
حالا فرهادهم اضافه شده بود
هرچی چشم وابرو اومدم زهرا توجهی نکرد وگفت:زینب جان جدیدا عادت کرده کفشا عزیزاش را به جای جاکفشی ,زیر تختش میگذاره,تازه وقتی احساساتی میشه ,کفشا راتوبغلش خواب میکنه,میگی نه زیرتختش را نگاه کنین😂😂😂😂😂
وای خدای من....محمد خم شد زیرتخت ,زد زیرخنده وگفت:وای فرهاد کفشا منن.....
خلاصه خیط شدم درست وحسابی..
ادامه دارد....
🌹🍃🌹🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
(عشق سرخ)قسمت پایانی:
الان نزدیک سه سال,ازان لحظات شیرین اشنایی ما میگذرد,سه سالی که هرلحظه اش برابر باحلاوت هزاران سال بود.
یک هفته بعداز اشنایی خانواده ها ما دوتا خواهر,خیلی ساده بایک مجلس ساده به عقد فرهاد ومحمد درامدیم وبعداز امتحان کنکور هم دریک شب زیبا به هم پیوند خوردیم,زهرا به ارزویش رسید وتربیت معلم قبول شدالان هم مشغول کاراست ومن هم دررشته پرستاری قبول شدم ,هنوز که هنوز است ترم چهارم را پشت سرگذاشتم وباتوجه به,شرایط بدنی ام ,این ترم هم مرخصی گرفته ام,اخه خانواده ی رحیمی وهمچنین خانواده علوی منتظر نزول اجلال اولین نوه شان به این کره ی خاکی است😊
تازه وارد ماه نهم بارداری ام شده ام,دوروز پیش محمد دوباره به ماموریت رفت,سال اول ازدواجمان حساب تعدادماموریتهایش راداشتم,اما الان اینقد زیاد شده که حسابش از دستم خارج شده,اما بااطمینان میتونم بگویم تمام روزهای عمرم یک طرف وروزهایی که محمد درکنارم است ,هزارطرف....کاش این جداییها نبود....اما به قول محمد اگر ما بچه شیعه ها ازحریم عمه جانمان زینب س دفاع نکنیم ,زمانی کوتاه باید منتظردیدن داعشیان خبیث بردرخانه هایمان باشیم واگر داعشیان را در سرزمین همسایه مان نابود نکنیم ,باید منتظر به اسارت رفتن وکنیزی زنان ودختران کشورمان باشیم...پس محمد من وامثال محمد من باید باشند وبجنگند تا من وتو ما راحت سربربالین نهیم .امروز برام روز عجیبی بود ازهمان وقت اذان صبح دلشوره ای عجیب برجانم افتاده حس درونم خبراز واقعه ای میدهد که نمیدانم چیست,بااینکه دیشب بامحمد ارتباط تصویری برقرارکردم,بازهم دلم طاقتش طاق شده والان شاید باردهم است که شماره محمد رامیگیرم که صدای زنی درگوشی میپیچد(مشترک موردنظرخاموش است)
دم به دم دلشوره ام بیشتر میشود,خونه خودم هستم ومامان پیشم بود اما صبح زود رفته یه سربه بابا بزنه الانا دیگه پیداش میشه,دل تودلم نیست نمیدانم دور چندم تسبیح است که برای سلامتی محمدم صلوات میفرستم درهمین حین مامان باکلید درخونه راباز میکند .
سلام مامان....
مامان:سلام دخترگلم,خوبی؟نی نیت ,خوب لگد میزنه؟
نمیدونم چرا فکر میکنم ,مامان یه جورایی دست وپاچه است,یه جورایی عادی نیست ومیخوادخودش راعادی جلوه بدهد,فکر میکنم داره یه چیزی را ازم پنهان میکنه
من:مامان چیزی شده؟
مامان:نه عزیزم ,بابات خوبه ,تا یه ساعت دیگه هم میاداینجا,زنگ زدم فرهاد وزهرا هم بیان دور هم باشیم...
تعجب کردم,اخه مامان تواین ماه های اخر نمیذاشت مهمانی وچیزی بدهم...
چرافکرمیکنم چیزی راازم پنهان میکنه؟
زهرا وفرهادهم اومدن,اما زهرای شررر وفرهاد بذله گو مثل همیشه نبودند,زهرا سلام کرد وبوسیدم وبا دست پاچگی گفت:میرم کمک مامان تاسفره نهاررابیاندازیم,ازجات تکون نخور که اومدم😚,فرهادهم باهاش رفت تواشپزخونه
حوصله ام سررفته بود تلویزیون را روشن کردم
اخبار شبکه یک ,ساعت دو بود,اخی داشت خبر,عملیات درسوریه رامیداد,خدای من بازهم عملیات موفق وکلی منطقه فتح کرده بودند....عه این چی داشت میگفت:با جانفشانی خلبانان قهرمان سپاه ,گروه بزرگی از داعشیها به درک واصل,شدند ودراین میان یک فروند بالگرد سپاه مورد اصابت.....خدای من نکنه محمد...یه درد تو کل بدنم پیچید ,بااشک صدا زدم مامااااان,محمد شهید شده؟؟
مامان به سرعت خودش رابهم رسوند ومحکم منو بغل کرد:نه عزیزم,کی همچی حرفی زده گلم؟؟
من ,رعشه ی صدای مادر رامیشناختم....دنیا دور سرم میچرخید وهمه جا پیش چشمم سیاه شد ودیگه چیزی نفهمیدم....
محمد بود که داشت بهم لبخند میزد,عطر گل سرخ پیچیدتومشامم....
وقتی چشام راباز کردم ,همه جا سفید بود,یک موجود دوست داشتنی هم توبغلم بود.....
مامان:خدا راشکر دخترم,به هوش امدی؟نگاه کن خداچه گلی بهت هدیه کرده,مثل غنچه گل سرخ,لطیف وزیبا وخوشبوست,بزار کمکت کنم تاشیرش بدی,این شیر پسر باید سرباز لشکر مهدی زهرا س بشه....
یه نگاه کردم به (محمدمهدی)لبخندی گوشه لبم اومد,به مامان گفتم:مامان محمد شهید شده؟
با هق هق مامان که دم به دم بیشتر میشد جوابم راگرفتم...
محمدم رفت به آرزوش رسید,به پدرومادر وخانواده ی شهیدش پیوست وسهم منم ازمحمد همین غنچه ی گل سرخ شد واینجا بود که یاد خوابم افتادم,دسته گل پرپر,غنچه ی گل سرخ,با به یاداوردن این عشق سرخ,عطرگل سرخ همه جا را فراگرفت......
پایان
باما همراه باشید با رمان جذاب وعاشقانه ای دیگر
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
📖«««﷽»»📖
🌺 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القران🌺
🌾🌼با توکلـ به نامـ اعظمتـ یا ارحم الراحمین🌼🌾
📚یک ختم قرآن وتعداد14/000شاخه گل صلوات به نیت سلامتی وفرج مولا🤲🏻🌱به نیابت از امام زمان عج، 🌱شهدا، 🌱امواتمون🌱 وحاجت روایی وآخر عاقبت بخیری همه شیعیان،🍃
﷽📖جزء1)
﷽📖جزء2)
﷽📖جزء3)
﷽📖جزء4)
﷽📖جزء5)
﷽📖جزء6)
﷽📖جزء7)
﷽📖جزء8)
﷽📖جزء9)
﷽📖جزء10)
_🔰__🔰___
﷽📖جزء11)
﷽📖جزء12)
﷽📖جزء13)
﷽📖جزء14)
﷽📖جزء15)
﷽📖جزء16)
﷽📖جزء17)
﷽📖جزء18)
﷽📖جزء19)
﷽📖جزء20)
_🔰__🔰___
﷽📖جزء21)
﷽📖جزء22)️
﷽📖جزء23)
﷽📖جزء24)
﷽📖جزء25)
﷽📖جزء26)
﷽📖جزء27)
﷽📖جزء28)
﷽📖جزء29)
﷽📖جزء30)
👈برای برداشتن جزء به آیدی مراجعه شود👉
❣الـلَّهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ❣
مهلت_قرائت جزءهای برداشته شده وصلوات از لحظه انتخاب تا یک هفته است.
✍🏻با تشکر از همراهی شما بزرگواران
خادم المهدی کربلایی✌️
https://eitaa.com/fzarra