گویا #خوابیده‌ای، اما کجا⁉️ عند رَبّ! که از هر بیداری، بیدارتری نگاه کن ما را که به ظاهر بیداریم؛ کمکمان کن🥺 که بیدار شویم از #خواب_غفلت #شبتون_شهدایی🌙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃

سلام امـــام‌زمــــانم🖐🏻 وسرانجام کسی‌خواهدآمد وبامھربانی‌هایش‌به‌تو نشان‌خواهدداد ؛ که‌توقبل‌ازدیدن‌او اصلازندگی‌نکرده‌ای... #امام_زمان ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ کـــــوچــــهٔ شـــــهــــــدا 🌻 @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝

زیارت نامہ شهـــــــــدا به نیت همه شهدا اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝

و اما کانال کمیل و خاک عراق:))🥲 |#راهیان_نور ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ کـــــوچــــهٔ شـــــهــــــدا 🌻 @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝

روزی که من و مادر سید محمد آمدیم ملاقات زینب، زینب زیر کرسی نشسته بود. من رفتم کنارش زیر کرسی نشستم. بعد از احوالپرسی ، مادر سید محمد با مادرت و سمیه شروع کرد به صحبت کردن. زینب رو به من کردو گفت خانم رضایی چند وقتی است که من چیزهایی می بینم که دیگران نمی بینند. من رفتنی هستم... عصبانی شدم و با بغض گفتم این چه حرفیه... گفت آخه شهدا رو می بینم که میان و میرن ، دارند من رو آماده برای رفتن می کنند. گفتم خیره... گفت آخه چند روز پیش که حالم بد شد داشتیم می رفتیم دکتر توی ماشین بودم یکدفعه دیدم یک نفر یک قنداقه بچه شش ماهه گذاشت تو بغلم یک بوی عطری بلند شد انگار بوی بهشت بود. گفتند تو حاجتت رو این شش ماهه رباب میده... گفت، خانم رضایی این بیماری من کفاره گناهانم هست خودشون گفتند... آنقدر گیج و مات بودم ،زبانم لال شده بود این رو که گفت گفتم مگه تو گناهی هم داری؟ تو آنقدر پاک و خوبی که هیچ گناهی نداری گفت چرا شاید جایی بودم که غیبت کردند من شنیدم... حالم بدشد... وقتی چهره اش را دیدم آرام و نورانی بود پیشانیش رو بوسیدم و گفتم تو باید خوب بشی دوباره بریم سرکشی خانواده شهدا،حرف رفتن رو نزن. نمی خواستم بغض و اشک هایم را ببیند از خانه زدم بیرون. ولی به یقین رسیدم که این آخرین دیدار ما بود. چند روز بعد که بیمارستان بستری شد برادرتان پیام داد زینب حالش خوب نیست دعا کنید نوشتم شاید ناراحت شوید ولی زمین لایق وجود زینب نیست. آره عزیزم او لایق آسمان بود. زمین آنقدر برایش کوچک بود که نمی توانست در آن حضور داشته باشد. یادمه آخرین جمله من به زینب این بود که برام دعا کنه چون دعای بیمار مستجاب می شود...😭😭😭

پیام خانم رضایی خادم امام رضا علیه السلام که به همراه مادر شهید سید محمد حسینی به ملاقات زینب عزیز اومده بودند 😭😭

زینب جان تو شهدا رو میدیدی به ما نگفتی😭😭 میگم وقتی درد کشیدی فقط برای خانوم حضرت زهرا گریه کردی نگو بهت گفتند جایگاهتو که میخوای بری پیش امام رضا 😭

خوشا به سعادتت که بعد رفتنت همه اخلاق های خوبتو الگو دادند و انجام میدن یکی میگه من از زینب یاد گرفتم نانحرم و نگاه نکنم یکی میگه از زینب یاد گرفتم عصبانی نشم... پس باید بگم شهادتت مبارک😭