💚کـوچـه شــهـدا💚
هدیه سالگرد ازدواج
روز ۲۹ آبان ماه که سالگرد ازدواجمان بود پیکرش را آوردند. قبل از شهادت، مرتضی به من گفته بود میخواهم برایت روز سالگرد ازدواجمان را جشن بگیرم. همهاش میگفتم: مرتضی برایم چه هدیهای میخری؟ میگفت: خیالت راحت امسال یک هدیه ویژه داری. من هم هدایا را سفارش میدادم. این را بخر آن را بخر. من هر چه گفتم بخر میگفت تو کاری نداشته باش، هدیهات ویژه است.
کنار تابوتش تا امامزاده رفتم، گفتم: امسال قرار بود هدیه ویژهای به من بدهی، جشن برایم بگیری. گفتم اصلاً بیوفایی نکردی، همسر گلم، امسال مثل همیشه کنارم هستی و بهترین هدیه که شهادتت بود را به من دادی. شهادت همان هدیه ویژهای بود که قولش را داده بود و مراسم تشییع پیکرش که باشکوه بر گزار شد. آن هم با مردمی که مرتضی را دوست داشتند. در همه این مدت من حالم خوب بود و کسی باورش نمیشد که من این همه خوب باشم.
💚کـوچـه شــهـدا💚
مرتضی خیلی شوخ طبع و شاد بود. در این روزهای بعد از شهادتش، ما با هر حرکتی با هر عکسی همهاش یک خاطره قشنگ به یادمان میآید و میخندیم. با اینکه عزادار هستیم و غم غم سنگین و تلخی است. اما وجودش را حس میکنیم. از هیئت که برمیگشتیم، آخرهای شب، یک چیزی تعریف میکرد و ما میخندیدیم و من میگفتم: «آقا مرتضی ما عزادار امام حسین (ع) هستیم.» میگفت: «نه خانم اگر بعد از عزاداری نخندیم که دق میکنیم.»
چند تا از دوستانش به مرتضی گفته بودند، تو اینقدر دائم در هیئتی و در حال مداحی گوش کردن، افسردگی نمیگیری، گفته بود نه بعد از عزاداریها اهلبیت (ع) آنقدر میخندانند که ما از همیشه شادتریم. اما وقتی مراسم عروسی میرویم تا یک هفته ذهنمان خسته است.
.
👇👇👇👇👇
شمابه عنوان همسر شهید چه توصیه ای در رابطه با اینکه بتونیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم به همه ما دارید .؟
🌺🌿🌷🌿🌷🌿