eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
85 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزق‌معنوی‌امشبہ🌱 حتماگوش‌بدین‌لطفا؛شایدتحولی...💔 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فکرکردی‌اگه‌یه‌روزی‌ازاومدن‌به‌روضہ حسین‌منعت‌کنن‌چیکارمیکنی؟! حالافکرکن‌اززینب؛خودِحسینوگرفتن(:"💔😭😭😭
گویند "حر بن يزيد رياحی" اولين کسی بود که آب را به روی امام بست و اولين کسی شد که خونش را برای او داد .. "عمر سعد" اولين کسی بود که به امام نامه‌ نوشت و دعوتش کرد و اولين کسی شد که تير را به سمت او پرتاب کرد! که می‌داند آخر کارش به کجا می رسد؟ دنيا دار ابتلاست... با هر امتحانی چهره‌ای از ما آشکار می شود، چهره‌ای که گاهی خودمان را شگفت‌ زده می کند .. می‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بدانی که نمی‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کنی ... خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همان هستی بمانی، نداده است ... شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و می‌خواهی دعا کنی، يادت نرود بعد از دعا برای فرج مولایمان و را بطلبی . ..•🥀• ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
خاطره ای زیبا از هیئت رفتن شهید 🌸همیشه نفر اولی بود که به هیئت میمومد، آخرین نفر هم بیرون میرفت😊 حتی تو سخت ترین شرایط کاری و خسته گی هیئت هفهته گیش ترک نمیشد حتی تو اردوگاه های اموزشی، هیئت محله خودشون که همیشه جای خودش رو داشت؛ 🌸تو دانشگاه افسری امام علی علیه السلام یکشنبه ها جلسه هفتگی داشتیم. حتی یادمه تو اروگاه هم که بودیم(کویر و جنگل و کوهستان و...) به ما میگفت بچه ها بیاید مدتی که اینجا هستیم هیئت هفتگی برگزار کنیم؛ بهش میگفتیم بچه ها اند، کسی شرکت نمیکنه؛ میگفت ما که کسی رو مجبور نکردیم، اونایی که دوست دارن خودشون میان. چند نفر میومدن.واقعا هم جلسات با شور و حال معنوی خیلی بالایی برگزار میشد 🌸خودش هم مثل همیشه نفر اول میومد مینشست تو جلسه.همیشه هم که بهش نگاه میکردم از همه بیشتر اشک میریخت و گریه میکرد. 🌸یادمه همیشه میگفت ما نمک پرورده ی سفره اهل بیت و امام حسین علیه السلام هستیم. شبهایی هم که به مرخصی میومد بچه ها بهش میگفتند هیئت نیا ،خسته ای ،استراحت کن؛ 🌸میگفت خیلی زشته برای کار خودم تا دقیقه نود پایه باشم ولی نوبت به جلسه روضه امام حسین(ع) برسه بگم خسته م!!!! هیچ وقت پاهاش رو زمین بند نبود. 🌸محسن خیلی زرنگ بود...تعصب خاصی رو این جلسات داشت...آخرش هم تو جلسات روضه حاجتش رو از اربابش گرفت😔❤️ ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞 گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد💔 (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭، اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... 🌺 ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چندتا کودک ونوجوان، در کنار یکی از خیابان‌های زنجان، با چادرهای مشکی مادرشان، تکیه کوچکی برپا می‌کنند. حالا باید بگردند، مداحی پیدا کنند که حاضر شود بیاید برایشان روضه بخواند. از بین معروف‌ترین مداحان کشور "حاج مهدی رسولی" از راه می‌رسد؛ کسی که در بیت رهبری برای آقا روضه میخواند. ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🥀وقتی ، پای را بوسید و راهی بهشت کرد ✍« ، اولین شهید مدافع حرم استان در سال ۹۲ بود. حاج قاسم برای مراسم تدفین شهید، به کرمان آمد و خودش کار را به دست گرفت. به من گفت: "بیا با هم داخل قبر برویم و این شهید عزیز را داخل قبر بگذاریم. نمی‌دانید آن پایین و موقع انجام کار‌های تدفین شهید جمالی، سردار چطور اشک می‌ریخت. من گریه می‌کردم، خسته می‌شدم و اشکم تمام می‌شد، اما هق‌هق حاج‌قاسم تمامی نداشت.😭 من دوباره با دیدن اشک‌های😢 او، به گریه می‌افتادم. کار‌ها که تمام شد، حاج قاسم انگشترش را درآورد و گفت: "این را بگذار زیر زبان شهید. " بعد هم تربت خاص کربلا را که همراه داشت، در قبر گذاشت. آخر کار هم، خم شد و پای شهید جمالی را بوسید و گفت: برای سپاسگزاری از طرف مردم و رزمندگان "» ☘خاطره مدیر سابق بنیاد شهید استان کرمان، صحبت‌های خواهر شهید محمد جمالی را در ذهنم تداعی می‌کند که می‌گفت: «بعد از اینکه ، انگشتری که حضرت آقا به ایشان هدیه داده‌بود را در قبر پیش محمد گذاشت، کنار مادرم آمد و گفت: "مادر! محمد ۲۵ سال قبل شهید شده‌بود و روحش کنار همرزمان شهیدش در دوران دفاع مقدس بود. فقط جسم او کنار ما بود که امروز به خاک سپرده‌شد. "» ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈