eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
85 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت احمد بود. يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتششان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت،برنگشت. گفتيم: «اگر شهيد مي‌شدي…؟» گفت: «اين بيت المال بود.»
💌 | هدف ما در دنیا 🌱 رزمایش همدلی: idpay.ir/hamdeli99 @Panahian_ir
حالا که نیامدم دَمت را بفرست من‌نیستم آن‌جا کرمت رابفرست گفتم که مریضم و دوا می‌خواهم پس گرد و غبار حرمت را بفرست
‏یکی رو اسیر کردید💔 دیگری رو شهید کردید🕊 اما سومی را آزاد خواهد کرد... ان شاءالله...✌️ ‎ •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
✨ اگر زرنگ باشے شهید بعدے تویے🕊 ... •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🔻 خاطره ای از برخورد شهید ابراهیم هادی با یک معلول 🔅بخوانید: 💬حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت. 🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود. گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم. 🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
🌷فرمانده‌ شهید حاج قاسم سلیمانی پادگان قدس کرمان ۱۳۵۹
📸 گوشه‌ای از فعالیت‌های حاج در یک نگاه👆 🔰آخرین سخنرانی حاج احمد متوسلیان⇲⇲ 🔹ما ثابت مى‏‌کنیم که باعث خواهد شد که سرزمین‏‌هاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى👹 بشود✌️
🌻لَبخْندِ هادے🌻
📸 گوشه‌ای از فعالیت‌های حاج #احمد_متوسلیان در یک نگاه👆 🔰آخرین سخنرانی حاج احمد متوسلیان⇲⇲ 🔹ما ثابت
آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت احمد بود. يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتششان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت،برنگشت. گفتيم: «اگر شهيد مي‌شدي…؟» گفت: «اين بيت المال بود.»
🤲ﺩﻋﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺯﻭﺩ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﺪ... 🌷قرار بود یک اتوبوس از بچه های مخابرات را ببریم مشهد. شهید حاج محمد ابراهیمی با وسواس و گزینشی ۳۹ نفر را انتخاب کرد. شب حرکت بود که خبر دادن اتوبوس ۴۱ صندلی دارد. حاج محمد گفت یکیش احمد باشه! نماز صبح رفتیم نمازخانه پادگان. بعد نماز منتظر شدیم تا سلام های احمد تمام بشه. خواست بره، حاج محمد بهش گفت:احمد میای امروز بریم مشهد؟ احمد بلافاصله نشست و به سجده رفت. چند دقیقه ای اشک می ریخت. بلند شد و گفت: نمی دونستم آقا یک بار هم بهش بگی، انقدر زود جواب می ده، چرا نیام! گفتم احمد چی شد؟ گفت هر روز رو به آقا می گفتم: اطلبنا من جوارک، امروز گفتم آقا اطلبنا من قبرک! چند دقیقه نشد، طلبید! 🌹🌷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا