#خدای_من ♥️ می‌گویند ڪه ابتدای صبح رزق بندگانت را تقسیم می‌ڪنی می‌شود رزق من امروز ... رفاقتی باشد از جنس شھیدان ؛ با عطر شھادت ، با عشق یڪ شھید . ♥️🌱🌱 @shahadat313barayagha 💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫

#ذخائر_واقعی_نظام 💢 « تعویض موڪت فرسوده ڪف اتاقش را ڪه مبلغ ناچیزی می‌شد نپذیرفت . » گفت : « من چگونہ نخست وزیری باشم ڪه روی موڪت با ڪفش راه بروم ؛ اما باشند مردمی محروم ڪه چیزی نداشتہ باشند روی آن بخوابند ؟! » « رئیس جمهور " محبوب و مردمی " شهید رجایی ، نمونہ انقلابی واقعی » 🌹 🌱🌱 @shahadat313barayagha 💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫

. 👆خاکریز خاطرات ۴۸ 🌸عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) #امام_حسین #اشک #گریه #عزاداری #روحانی_شهید

. 📝متن خاکریز خاطرات ۴۸ ✍️ عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) #متن_خاطره : چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: آقای دکتر! مجرایِ اشکِ چشمم سالمه؟ می‌تونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ دکتر پرسید: برای چی این سوال رو می‌‌پرسی پسر جون؟ محسن ‌گفت : چشمی‌که برای امام حسین(ع) گریه نکنه به دردِ من نمی‌خوره ... 🌷خاطره ای از زندگی طلبه شهید محسن درودی 📚منبع: ماهنامه فکه ، شماره 126 ، صفحه 107 @shahadat313barayagha #امام_حسین #اشک #گریه #عزاداری #روحانی_شهید

🌷🌱🌷🌱 شهادت یعنی : متفاوت بھ آخر برسیم ! وگرنھ مرگ پایان همھ قصھ هاست...🍃 #سلام🤚 #صبحتون_شهدایی🌱 🌷🌱🌷🌱 🌱🌱 @shahadat313barayagha 💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫

💌 #پیام_معنوی | غم و شادی‌ات برای چیست؟ #علیرضا_پناهیان🌱🌱 @shahadat313barayagha 💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫

شهادت #امام_محمد_باقر علیه السلام تسلیت عرض میکنیم 🏴🏴🏴🏴 🌱🌱 @shahadat313barayagha 💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫

#امام_محمدباقر(ع) نگاه كـودکے ات دیده بود قافلہ را تمام دلہـره ها را، تـمام فاصلہ را... #لبخند_هادي #رفیق_شهیدم @shahadat313barayagha

دشتِ نگاهِ او پُرِ گل‌های اشک بود یادآورِ حکایتِ سقا و مشک بود ... #رفیق_شهیدمـ #لبخند_هادے @shahadat313barayagha

نمك شناسی حق شهدا این است کہ در راهی کہ آن ها باز کرده‌اند، حرکت کنیم!🌱 -امام‌خامنہ‌ای #رفیق_شهیدمـ #لبخند_هادے @shahadat313barayagha

شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید شهید حمید رضا دستگیر تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۵ / ۲ / ۱۳۶۷ محل تولد: ایلام محل شهادت: قلاویزان همرزم حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکردمن بهش تذکر دادم که این کار خلافه. حمید هم یه داستان برام تعریف کرد *واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم توقف کردم واونم سوار شد . انگار که منو میشناخت.منو به اسم صدا زد و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت بعدش هم گفت:من سید مهدی‌ام،بسیجی های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش.بعدش هم بهم دست داد و از ماشین پیاده شد.گرمای دستشو حس کردم.وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم یا صاحب الزمان (عج) این فرمانده در ماه مبارک رمضان و با زبان روزه، در حالی که سرگرم خنثی کردن مین در منطقه ی قلاويزان بود، بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.شدت انفجار به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود. با این حال و با وجود این که بدنش تکه تکه شده بود اما با خنده ای بر لب به ملکوت اعلی پرواز کرد. @shahadat313barayagha سردار شهید حمیدرضا دستگیر شادی روحش صلوات #لبخند_هادے #رفیق_شهیدمـ