شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید
شهید حمید رضا دستگیر
تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۵ / ۲ / ۱۳۶۷
محل تولد: ایلام
محل شهادت: قلاویزان
همرزم حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکردمن بهش تذکر دادم که این کار خلافه. حمید هم یه داستان برام تعریف کرد *واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم توقف کردم واونم سوار شد . انگار که منو میشناخت.منو به اسم صدا زد و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت بعدش هم گفت:من سید مهدیام،بسیجی های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش.بعدش هم بهم دست داد و از ماشین پیاده شد.گرمای دستشو حس کردم.وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم یا صاحب الزمان (عج) این فرمانده در ماه مبارک رمضان و با زبان روزه، در حالی که سرگرم خنثی کردن مین در منطقه ی قلاويزان بود، بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.شدت انفجار به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود. با این حال و با وجود این که بدنش تکه تکه شده بود اما با خنده ای بر لب به ملکوت اعلی پرواز کرد.
@shahadat313barayagha
سردار شهید حمیدرضا دستگیر
شادی روحش صلوات
#لبخند_هادے
#رفیق_شهیدمـ
سعی کنید در کارهایتان
نیت خود را خالص نموده
و اعمالتان را از هر شرک
و ریا و حسادت و بغض
پاک نمایید تا هم اجر خود
را ببرید و هم بتوانید
مسئولیت خود را از آن
چنان که خداوند اسلام و
امام میخواهند انجام داده
باشید این را هرگز
فراموش نکنید تا خود
را نسازیم وتغییر ندهیم،
جامعه ساخته نمیشود.
شهید ابراهیم هادی🌹
@shahadat313barayagha
#درس_اخلاق
#الگو_گیری_از_شهداء
#لبخند_هادے
#رفیق_شهیدمـ
#روایتگری_شهدا
💠دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!!
✅در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.
گناهان یک هفته او اینها بود :
🔸شنبه : بدون وضو خوابیدم .
🔸یکشنبه : خنده بلند در جمع .
🔸دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
🔸سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
🔸چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .
🔸پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
🔸جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات .
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می گوید :
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...!!
@shahadat313barayagha
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
هر جا کلاس درس شما برگزار شد
باشور وشوق روحالامینرهسپارشد
ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا
سهمت مزارِخاکیاز اینروزگارشد ..؟
#یاباقرالعلوم💔🌱🌱
@shahadat313barayagha
💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫
ای آنکه قبرت بیچراغ و سایبان است
روضهنمیخواهیمزارتروضهخوانست
گلدستـهات سنگی ست، روی تربــت تو
گنبد نداری ... گنبد تـــو آســـمان است
#شهادتاماممحمدباقرعتسلیتباد▪️🌱🌱
@shahadat313barayagha
💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫
وَ یَا مَنْ یَدْنُو إِلَے مَنْ دَنَا مِنْہُ.
ۆ اے ڪہ هࢪڪس بہ تو نزدیڪ گࢪدد بہ او
نزدیڪ مےشوۍ…
📚 #امام_سجاد |
دعای ٤٦ صحیفه سجادیه
@shahadat313barayagha
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
وَمَآ أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ
تو چہ مےدانے علیّین چیست؟ (۱۹)
كِتَابٌ مَرْقُومٌ
قضا و سرنوشتے حتمے [براے نیكان] است. (۲۰)
#سخنی_ازبهشت
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ
مقربان آن را مشاهده مےكنند. (۲۱)
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ
بےتردید نیكان در نعمتے فراوانند (۲۲)
#سخنی_ازبهشت
عَلَى الْأَرَآئِكِ يَنْظُرُونَ
بر تختها [ے آراستہ و پرارزش تڪیه زده و مناظر زیباے بهشت را با چشم سر و جمال محبوب را با چشم دل] مےنگرند. (۲۳)
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ
در چهرههایشان شادابے و طراوت نعمت را مےیابے. (۲۴)
#سوره_مطففین آیات ۱۹ تا ۲۴
#سخنی_ازبهشت
مادر شهید میگوید:
درد فراق و دوری احمد برایم رنجآور شده بود و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم میافزود؛ تا اینکه شبی در عالم رویا، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده، خوشحال و سبکبار دیدم .
آن خانم علت بیتابی را جویا شد و خطاب به من گفت:
فرزندت در جوار من و در آرامش قرار دارد و در همان لحظه با دستان خود، قلب سوزان مرا لمس کرد .
از آن پس آرامش و طمأنینه بر من غالب شد و قلبم التیام یافت .
@shahadat313barayagha
🌷شهید احمد مکیان🌷
یاد شهدا با صلوات
#لبخند_هادے
#رفیق_شهیدمـ
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زُل میزنم به عکس تو و اݕر میشوم
هرشب بساط گریه برایم فراهم است
#امامِمن ...
#بهپیکربیسرِتوسلامِمن 🌱🌱
@shahadat313barayagha
💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫
خوش بادنسیمیکه زایوانِ توباشد
شادستهرآنکسکهپریشانِتوباشد
ایکاشکه صدبار زعشقِ توبمیرم
هربارسرم بر روی دامانِ تو باشد
#السلامعلیساکنکربلاء 🌱🌱
@shahadat313barayagha
💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫