خندههایت خرازی
جزیرهات مجنون
خانقاهت طلائیه
قایقت عاشورا
جزر و مدت اروند
آبیات بادگیر
قرمزت خون
راهت جنون
مقصدت جنوب
سپاهت قدس
لشکرت عماد
تعصبت نصرالله
ایمانت کاظمی
قنوتت صیاد
رکوعت باکری
سجدهات گمنام
خاکت املاکی
آسمانت کشوری
زمینت افلاکی
تفحصت پازوکی
کربلایت چهار و پنج
شمالت شیرودی
جنوبت شلمچه
غربت کردستان
شرقت ابوالخصیب
خندههایت خرازی
چشمانت همت
نگاهت چراغچی
غیرتت متوسلیان
قلبت چمران
مغزت باقری
دغدغههایت دقایقی
دستت برونسی
انگشترت شوشتری
عقیقت ذوالفقاری
حجتت حججی
فهمت فهمیده
عسلت احلی
غزلت اعلا
بیتت رهبری
سیدت خامنهای
پرچمت بالا
گلستانت خطمقدم
بوستانت بالای سنگر
عشقت بنیآدم
دیوانت اشک
شاهنامهات کاوه
فارسیات سلمان
عربیات ابومهدی
آخرش هم با مهندس
نقشهها را کشیدی
و راه آسمان را گشودی
حاجقاسم
این رسمش نبود
بروی و دهها نسل را #یتیم کنی...
عاقبت بخیری یعنی
پسری روستایی
بدون تحصیلات دانشگاهی
به جایی برسه که
منجی چند کشور باشد
جهان رو بترساند
داعش را واژگون کند
راه اربعین و کربلا رو امن کنه
زندگی سوریه ای ها رو سر و سامان بده
نشان ذوالفقار علی بگیره
بچه های خوب تربیت کنه
از امکانات دولتی به نفع خودش و خانواده ش استفاده نکنه
و بعد به آرزوش که شهادت بود برسه
جسدش بره کربلا و نجف و کاظمین
باعث بیدار خواب آلودهای عراق بشه و قیامتی در تشییع جنازه اش بوجود بیاد
در کشورش بعد از کلی ناامیدی و اختلاف ، اتحاد و همبستگی بوجود بیاره
جسدش از خاک خون آلود خوزستان ، به مشهد و قم بره
نمازش را ولی فقیه بخونه
(درهر شهری نمازی جداگانه براش خونده شد )
و آخر سر بره در کنار پدر و مادرش
و با این همه عظمت و شهرت
بگه
رو قبرم بنویسید سرباز قاسم سلیمانی
بدون هیچ بارگاهی و لقبی و ...
این فرد قطعا شب اول قبرش را در آغوش قمر بنی هاشم خواهد بود 😭😭😭😭😭
خوش به سعادتت سردار 😭😭
دمی با جسم خسته ات استراحت کن
که ظهور نزدیک است
خیلی زود باید برگردی و سرباز امام زمان شوی
برای ما دعا کن
که نمیدانیم چه هستیم و چه کنیم و کجا باشیم 😭
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ... 🙏
⁉️شهیدمحمدحسین یوسف اللهی کیست که سردار سلیمانی وصیت کرد کنار او دفن شود؟
🌷🌷
❇️چندخاطره ازعارف بزرگوار شهید محمّدحسین یوسف الهی🔰
🔹🔴شهید یوسف الهی به من گفت:
در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت میشود بنویس
بعد خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
نیمه شب خوابم برد( فقط ۲۵ دقیقه)
من برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم
وقتی شهید یوسف الهی آمد، بی مقدّمه به من خیره شد وگفت: شهادتت به تاخیر افتاد
با تعجّب به او را نگاه میکردم که گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟
اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود
در آن شب و در آنجا هیچ کس جز خدا همراه من نبود....
🔹🔴با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمیدانستم درکدام اتاق هست.
درحال عبور ازسالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا
وارد اتاق شدم، دیدم به خاطر مجروح شدن هردو چشمش بسته است.
بعداز کمی صحبت گفتم:مادر!
چطور مراباچشمان بسته مرا دیدی؟!
امّا هرچه اصرار کردم، بحث راعوض کرد...
📚نخل های سوخته
عجایبی دیگرازشهید یوسف اللهی
در فایل صوتی حاج آقاحاتم پوری🔰i
نشر دهیدلطفا