eitaa logo
🇮🇷دلم آسمون میخاد🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
12.6هزار ویدیو
119 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . ارتباط با مدیر کانال @Majnoon1108 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷دلم آسمون میخاد🇮🇷
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_بیستم با حاج خانمـ ب سمت آزمایشگاه راه ا
؟ ══🍃💚🍃══════ بعد از تپه نورالشهدا به سمت خونه ما حرکت کردیم مادرم همه رو برای شام دعوت کرده بود😊 خواهرزاده آقاسید ۴سالش بود به من نزدیک شد پیش حسنا نشسته بودم ژن دایی -جانم عزیزم😍 میجم شما دایی جون و خیلی دوشت دالید؟😳😂 حسنا می‌خنید به سید نگاه کردم که میخندید فهمیدم اون این بچه رو فرستاده😉 -آره عزیز زن دایی، خیلی دوسش دارم ❤️❤️ بدو بدو رفت بغل سید نشست اونم چشماش😍 برق زد تو روخدا نگاه کن از بچه استفاده ابزاری میکنه 😂😂😂 ساعت ۱۱شب همه رفتن داشتم تو اتاق روسریم و باز میکردم که در زدن تق تق -بفرمایید حسین وارد اتاق شد چهره‌اش فوق العاده غمگین بود😔 -داداش چرا ناراحتی ؟ چی شده ؟ حسین : رقیه بشین 😳😳😳😳 حسین: این حرفا رو باید پدر بهت میگفت 😢😢 اما حالا که نیست وظیفه منه نگاهم غمگین شد بغض کردم ولی خودم و کنترل کردم😔 ببین رقیه الان سیدمجتبی از همه به تو محرم‌تر و نزدیکتره سیدمجتبی مرد توئه پشتته کسی که میتونی بهش تکیه کنی باید مرکز آرامش باشی باید مرکز آرامشت باشه آقای حسینی و آقاسید و بریز دور الان باید بگی مجتبی جان، سیدجان 🙈🙊 آقاسیدم باشه برای جمعتون باید اونقدر محبت به پاش بریزی که برای خونه اومدن بی تاب باشه نه فراری 😟 سکوت کردم و به لبهای حسین چشم دوختم خوب گوش میدادم به حرفاش👀 مشکلت و باید اول به اون بگی اگه اون خواست با دیگران مشورت کنی سید پسر عالیه خوشبختت میکنه 🙂 یاعلی شب بخیر حسین منتظر جواب از سمتم نشد و از اتاق خارج شد چشمام و بستم و تمام حرفاش و تو ذهنم مرور کردم ناخودآگاه گوشیم و📱برداشتم و اسم مجتبی رو از آقاحسینی به سیدمن تغییر دادم😇 یهو گوشی تو دستم لرزید سیدمن ❤️ خخخخ سید: سلام خانمم خوبی؟ -🙈🙈🙈🙈مرسی شما خوبی؟ سید: شما رو دارم عالی‌ام _با لبخند گفتم سلامت باشید😍 سید: قربونت بشم خانومی خودم😌 فردا حاضرباش میام دنبالت بریم یه جایی -کجا 🤔 سید: فردا میفهمی شبت زهرایی عزیزم😘 _همچنین☺️ کنجکاو شده بودم یعنی قراره کجا بریم🤔🤔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو............ش ══🍃💚🍃══════ صلوات بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『  💔 』 🔺ماجرای نخستین آشنایی با شهید مصطفی صدرزاده از زبان خود ایشان @shahadat_arezoomee
نوشته دختر شهید: بابا همیشه میگفت دوست ندارم بایک تیرشهید بشم 🕊 دوست دارم اگه شهید میشم جنازه ام مثل شهید بهشتی بسوزه یعنی با آتش گرفتن به شهادت برسم💔 همونطور که شما عزیزان میدونید بابا با آتش گرفتن به شهادت رسیدن تمام بدنشون سوخته بود و فقط اندازه نصف کف دست زیر گلوشون سالم مونده بود، جای بوسه آخر فرزندان...که ازش محروم شدیم 😭😭😭 شهید حاج حمزه اسحاقی🌹 🕊 شادی روحشون صلوات @shahadat_arezoomee
🍃♥️ 🌷 سلام مارو هم به ارباب برسون😭😭
🌷تاريخ تولد : 1334 شمسي 🌷محل تولد : شهرستان نهاوند 🌷تاريخ شهادت : 11 بهمن 1378 💟در عزيزترين روز زندگيش هم دست از مجاهدت برنداشت و در شب ازدواج فرزندش با شنيدن خبر گروگان گيري (بعضي از كاركنان ) توسط اشرار همان شب راهي منطقه لارستان شد و در يازدهمين روز بهمن ماه سال 1378 بر اثر نقص فني چرخبال و سقوط در درياچه مهارلو با كاروان راهيان سپيد همراه شد😓 تا با شهادتـــــ🕊🌹 مظلومانه خود لزوم حراست مستمر و همه جانبه از دستاوردهاي انقلاب اسلامي را گواهي نمايد. ارواح طيبه همه شهيدان راه خدا و اين شهيد عزيز با قرائت فاتحه و ذكر بر محمد و آل محمد شاد باد🌷🕊 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🇮🇷دلم آسمون میخاد🇮🇷
#شهیدطلبه_سیدعلی_زنجانی🍃♥️ #شهادتت_مبارک 🌷 سلام مارو هم به ارباب برسون😭😭
دیدی رفیق.. این جونی که داریم چقدر برامون عزیزه.. یه ویروس🦇 اینطور ترس به دل‌ها انداخته.. تازه معلوم نیست حتما جونت رو بگیره.. حالا میفهمی سختی از جون گذشتن رو..❗️❓ شهدا از عزیزترین چیزی که داشتند گذشتند..😔 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
بریم نماز🌿✨ 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته سنگے روی پای احمد انداخت.با اینکه عمدی نبود معذرت خواهے نکرد وچهره ی حق به جانب گرفت وطلبکار شد. احمد نزدیک آن جوان شد وگـفت:«اگر از من اشتباهی سر زده من را ببخش!»من که حسابی از کار احمد متعجـب شده بودم به او اعتراض کردم.احمد به من نگاهی کرد وگـفت:«این برادر من است ویک روزی میرسد که همه ما زیر یک پرچم قرار می گیریم وآن روز به خاطر این اختلاف بیهوده چه جوابی به امام زمان بدهم؟!»بعد حدیث امام علی(ع)را گفت که می فرماید:«بدترین توشه ی برای آخرت ستم بر بندگان خداست.» (نهج البلاغه حکمت۲۲۱) راوے:دوست شهید(علی مرعے) منبع:کتاب ملاقات درملکوت،ص۳۳،۳۴ @shahadat_arezoomee
براخـــدا صبـ🌾ـر ڪنیم تاخـــدا برامون عجله ڪنه...:)♥️🔗