دلم آسمون میخاد🔎📷
⚫️🌿🌻 📌 #بچه_شیعه_باس؛ توزندگیالگوباشهبرایبقیه.😌 🍃|بله.چراکهنباشه،جوریزندگیکنیمکه بقیهبگن،
🤚🌿🌻
📌 #بچه_شیعه_باس؛
فقطقلبشمطلقبهیکنفرباشه👌😌
🌿•| همونطورکهدرقرآنآماده:
مَاجَعلاللّٰهلرجُلمِنقَلبینِفِیجَوفهِ
احزاب/۴
[خدابرایهیچمردیدردرونشدوقلبقرار
نداده.]♥️
#سبک_زندگی_اسلامی💫
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 🕊
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🤚🌿🌻 📌 #بچه_شیعه_باس؛ فقطقلبشمطلقبهیکنفرباشه👌😌 🌿•| همونطورکهدرقرآنآماده: مَاجَعلاللّٰهلر
باتوجهبهدرخواستشماعزیزان
سیرزندگیاسلامیروادامهمیدیم
تشکرازحمایتتون.🤚😌♥️
بمونیدبرامون🌱😍
رفقایخوباسمونیمون🕊
هرانتقادپیشنهاداز،روندجدیدکانالدارید
باکمالمیلپذیراهستیم✨💫
منتظرنظراتتونهستیم🙃💛
🌸| @hajkomil7323
.
.
+راستیخیلیدوستتونداریمرفقا
خیلیوقتهازرفاقتمونمیگذره♥️
-واقعاخوشحالیمکهکنارشماهستیم🍃🌹
📿❤️🌱
آناڹ کہ در برابر عظمتــــ خدا، رکوع و سجود نکنند
در برابر بندگانی مانند خود حقیرانہ بہ خاڪ خواهند افتاد...
#حی_علی_صلاة
#نماز_اول_وقت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تم_ایتا
#حضرت_محمد
#من_محمد_را_دوست_دارم
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃 🍂 #نسل_سوخته #پارت_سوم پدر مدام تو رفتار خودم و ب
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃
🍂
#نسل_سوخته
#پارت_چهارم
حسادت
دویدم داخل اتاق و در رو بستم...تپش قلبم شدید تر شده بود...دلم می خواست گریه کنم اما بد جور ترسیده بودم...
الهام وسعید...زیاد از بابا کتک می خوردن اما من،نه...این اولین بار بود...
دست بزن داشت...زود عصبی می شد و از کوره در می رفت...ولی دستش روی من بلند نشده بود...مادرم همیشه می گفت
_خیالم از تو راحته...
و همیشه دل نگران...دنبال سعید و الهام بود،منم کمکش می کردم...مخصوصا وقتی بابا از سر کار بر می گشت،سر بچه ها رو گرم می کردم سراغش نرن...حوصله شون رو نداشت...
مدیریت شون می کردم تا یه شر و دعوا درست نشه...شخت بود هم خودم درس بخونم...هم ساعت ها اونها رو توی یه اتاق سرگرم کنم، آخرشب هم بریز و بپاش ها رو جمع کنم...
سخت بود..اما کاری که می کردم برام مهمتر بود،هرچند هیچ وقت کسی نمی دید...
این کمترین کاری بود که می تونستم برای پدر و مادرم انجام بدم،و محیط خونه رو در آرامش نگهدارم...
اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم،از اون شب باید با وجهه و تصویر جدیدی از زندگی آشنا بشم...حسادت پدر نسبت به خودم...حسادتی که نقطه آغازش بود، و کم کم شعله هاش زبانه می کشید...
فردا صبح،هنوز چهره اش گرفته بود...عبوس و غضب کرده...
الهام،٥سالش بود و شیرین زبون...سعید هم عین همیشه...بیخیال و توی عالم خودش...و من،دل نگران...
زیر چشمی به پدر و مادرم نگاه می کردم...می ترسیدم بچه ها کاری بکنن...بابا از اینی که هست عصبی تر بشه...و مثل آتشفشان فوران کنه،از طرفی هم نگران مادرم بودم...
بالاخره هر طور بود ،اون لحظات تموم شد...
من و سعید راهی مدرسه شدیم...دوید سمت در و سوار ماشین شد، منم پشت سرش...به در که نزدیک شدم...پدرم در رو بست
_تو دیگه بچه نیستی که برسونمت...خودت برو مدرسه...
سوار ماشین شد و رفت...و من مات و مبهوت جلوی در ایستاده بودم...
من و سعید،هر دو به یک مدرسه می رفتیم...مسیر هر دومون یکی بود...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
🍃
🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
【دلم•.
بھمشبکهایضریحت
چھ محتاج است🥀】
#امام_رضا
مبارزه با نفس.mp3
2.63M
خودت رو ببین کجا ها صدمه می خوری؟
#پناهیان
#سخنرانی
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
هرشبباپروفایلهایخاصباماباشید🌱😌 ←•{موردپسندخاصها🙃}•→ #پروفایل_قاطی🍂؛💛؛🦋؛💫؛ حالخوب....🌿 ــــــــــ
هرشبباپروفایلهایخاصباماباشید🌱😌
←•{موردپسندخاصها🙃}•→
#پروفایل_قاطی🍂؛💛؛🦋؛💫؛
ـــــــــــــــــــ🥀🖤ـــــــــــــــــــــ
⚫️ #ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد
:🌿☔️🌊🌙؛
.
.
🍂<حتۍکأنّکاستَحیَیتَنی...؛>
آقاجانم🤚
گاهۍوقتهاگناهکهمۍڪنم..،
#توسرتراپایینمۍاندازۍ...؛
اونموقعستڪه
ڪارمپیـشخداتمومہ..🎈🥀
#یاغیاثمنلاغیاثݪہ
مرابخشکهسربازخوبینیستم.💔
ـــــــــــــــــــ💫🌙ـــــــــــــــــــ
#شبتون_مهدویی 🦋
_نمازشببخونیدارفقا😌
_باوضوبخوابید🙃
_محاسبهاعمالیادتوننره📌
دلم آسمون میخاد🔎📷
_ازقلب بی ضریح تو خورشید می دمد...🕊
#السلام_علیکَ_یاٰ_حسن_ابن_علي_علـیه_السلام✨
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
وصیتی تأمل برانگیز
بر روی مزار یک شهیـد :
ای بـرادر ؛
کجا میروی ؛ کمی درنگ کن
آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما
بر مزار من و امثال من
مسئولیتی را که با رفتن خود
بر دوش تو گذاشتهایم
از یاد خواهی بُرد یا نه !
ما نظارهگر خواهیم بود که تو
با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد.
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
•🌿•✨•
#سیاسی جات{طنز}👌❗️
_همسرمکرونگفته؛حجابزنانمسلمانباعثترسکودکان
میشوند.
پن؛خودشونخیلیخوشکلن😒😂
نکشیمونزیبا🤪.
دقیقاجالبهچیزایکهمیگن،وصلهی
خودشونه👺💯
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🤚🌿🌻 📌 #بچه_شیعه_باس؛ فقطقلبشمطلقبهیکنفرباشه👌😌 🌿•| همونطورکهدرقرآنآماده: مَاجَعلاللّٰهلر
🌿🌻
📌#بچه_شیعه_باس ؛
نکاتقبلاز،ازدواجرورعایتکنه.👌
✨|تاحالافکرکردینچرامادرامیگنبهغذا
ناخُنکنزن.چونمیخوانسرسفرهبا
اشتیاقکاملغذامونوبخوریم.
🌱|پسبهترآقاپسرا،ودخترخانمها،به بهانههایمختلفقبلازازدواج،رابطهای
نباشهتا،توزندگیمشترکشوقواشتیاق
داشتهباشند.
#سبک_زندگی_اسلامی💫
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 🕊
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃 🍂 #نسل_سوخته #پارت_چهارم حسادت دویدم داخل اتاق و
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃
🍂
#نسل_سوخته
#پارت_پنجم
اولین پله های تنهایی
مات ومبهوت،پشت در خشکم زده بود...نیم ساعت دیگه زنگ کلاس بود...و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم...کجا پیاده بشم...یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید...
همین طور چند لحظه ایستادم...برگشتم سمت در که زنگ بزنم،اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد...
_حالا چی می خای به مامان بگی؟...اگر بهش بگی چی شده که...مامان همین طوری هم کلی غصه توی دلش داره...این یکی هم بهش اضافه میشه...
دستم رو آوردم پایین...رفتم سمت خیابون اصلی...پدرم همیشه از کوچه پس کوچه ها می رفت که زود تر برسیم مدرسه...و من مسیر های اصلی رو یاد نگرفته بودم...مردم با عجله در رفت و آمد بودن...جلوی هر کسی رو می گرفتم محل نمی گذاشت...ندید گرفته می شدم...من...با اون غرورم...
یهو به هنم رسید از مغازه دار ها بپرسم...رفتم توی یه مغازه،دو سه دقیقه ای طول کشید...اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم...با عجله رفتم سمت ایستگاه...دل تو دلم نبود...یه ربع دیگه زنگ رو می زدن و در رو می بستن...
اتوبوس رسید،اما توی اون هجمه جمعیت،رسما بین در گیر کردم و له شدم...
به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل...دستم گزگز می کرد...با هر تکان اتوبوس...یا یکی روی من می افتاد...یا زانوم کنار پله له می شد...
توی هر ایستگاه هم...با باز شدن در،پرت می شدم بیرون...
چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه می شم...با اون قد های بلند و هیکل های بزرگ...و من...
بالاخره یکی به دادم رسید،خودش رو حائل من کرد...دستش روتکیه داد به اتوبوس و من رو کشید کنار...توی تکان ها...فشار جمعیت می افتاد روی اون...
دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود،سرم رو آوردم بالا...
_متشکرم...خدا خیر تون بده...
اون لبخند زد...اما من با تمام وجود می خواستم گریه کنم...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
🍃
🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ای حرمــت ملجأ درماندگـان
دلتنگ شده ام آقاجان♥️
سلامسلطان🤚
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 💫