eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.6هزار ویدیو
118 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم آسمون میخاد🔎📷
و هو الشهید♥ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_چهارم 💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این #معجز
و هوالشهید♥ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. ✍️نویسنده: 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🍂با خیال رخ زیبای ای راحت جان 🌼 از دیدنِ روی دگرانیم هنوز 🍂تا که تو کی برسی زین سفر و دراز 🌼حیف و صد حیف که از هنوز 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🕊🥀🥀🕊🥀🥀🕊🥀🥀🕊 ✍ودلهای شکسته و رنجورمان را به مهمانی شما می آوریم... 🍂 التیام دهید قلبهای پراز سوز را... چند روزیست چشمهایمان بارانیست... وشماهمان فرزندان خمینی (ره )هستین.... درهمان مکتبی که حاج قاسم؛ سرداربی ادعایمان درس اخلاص آموخت....🥀 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:) ❤️ 🎥اخلاص شهید حمید سیاهکالی مرادی 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
... 🍃حاج میرزا اسماعیل خان دولابی : بیداری بین الطّلوعین را از دست ندهید. یکی از چیزهایی که طعمش زیر دندانم مانده ، بیداری بین الطلوعین است که از ساعات بهشتی است و در آن موقع فضا آرام است. 📚مصباح الهدی ، ص ٢٧٥ 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا... ✨ باز شدن حرم مطهری رضوی ... 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
: خداوند [در حديث قدسى] مى فرمايد: هر كس مرا در خانه ام (مسجد الحرام) يا در مسجد پيامبرم (مسجد النبى) يا در بيت المقدّس زيارت كند و بميرد ، شهيد جان سپرده است. 📚 كنزالعمّال، ح۵۳۰۰۴ 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🌸🍃 جوانی سوار بر اسب به آبی رسید و اسب ایستاد! هر چه تلاش کرد، اسب جلوتر نرفت. خسته شد و گوشه ای نشست پیری فهمیده از آنجا عبور می‌کرد چون جوان را خسته دید علت را پرسید جوان ماجرا را تعریف کرد. پیر گفت چوبی بردار و آب را گل آلود کن و رفت. جوان چنین کرد و اسب راه افتاد! جوان متحیر بدنبال پیر رفت و علت را پرسید پیر گفت؛ اسب وقتی به آب رسید چون در آب زلال عکس خودش را دید حاضر نشد خودش را زیر پا بگذارد اما وقتی آب گل آلود شد خودش را ندید و راه افتاد! راحتی دنیا دقیقا شبیه زلالی آب است انسان در راحتی ها خودش را می‌بیند و از همه جا بی‌خبر می‌شود و حاضر هم نیست با خبر شود؛ پس می‌ماند و می‌گندد و می‌گنداند. اگر میخواهید نگندید باید امروزتان از دیروز بهتر باشد هر چند همه ما بی تعارف گندیده ایم و اگر حس نمیکنیم به این دلیل است که . چون کسی بوی گند را حس میکند که خود نگندیده باشد ... 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
😂😂😂 🌸 شفاعت🤲 خیلی شوخ و با روحیه بود.😉😍 وقتی مثل بقیه دوستان به او التماس دعا🤲 می‌گفتیم یا از او تقاضای «شفاعت» می‌کردیم👇👇👇 می‌گفت👈مسئله‌ای نیست دو قطعه عکس🧔🏻 سه در چهار و یک برگ فتوکپی شناسنامه📄 بیاور ببینم برایت چکار می‌توانم بکنم.🤷🏻‍♂ در ادامه هم توضیح می‌داد که حتماً گوشهایت پیدا باشد🤭😄 عینک هم نزده باشی👨🏻‍🏫 شناسنامه هم باید عکس‌دار باشد!😅😅😅 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🌸🍃🦋گوشیتون خوشگل کنید😍
❣ ☀️امیر المومنین علیه السلام فرمودند : 💠از خدا بترس هرچند اندڪ و میان خود و پرده اے قرار ده هرچند نازڪ! 📚 نهج البلاغه حڪمت ۲۴۲🌷🍃 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
💠💠💠 #💬شهید بهشتی: 🔹🔸خطر برای اینجاست که مردم می‌بینند انقلاب شده، مسکن ندارند و مقدمات زندگی‌شان را نمی‌توانند فراهم کنند؛ ما را از آن طرف مرزها نترسانید که خطر واقعی اینجاست... ... 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
آقا اصلاح طلبها ناراحتن که نفتکشها رسید . . . 😂 " مردنمیبینم درمقابل ایران " 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
سلام بابا😞✋🏻 با گناهانم راه ظهورت را بستم اما خدا را چه دیدی شاید قرار است حرِ تو من باشم😔💔 ما از دیدار تو محروم شده ایم اما هیچ کس از این تحریم صدایش در نیامد نه مذاکره ای💔 نه توافق نامه ای💔 و نه تلاشی برای اعتماد سازی💔 راستی باباجان به خاطر تو امروز کم تر غیبت کردم♥️ عیدت مبارک پدر مهربان من اما عیددمن روزی است که تو بیایی.....😍🌱 سلام رفقا نکنه ناامید بشینا که بدترین گناهِه کم کم غبار گناه رو از زندگی مون پاک میکنیممم توکل برخدا😊♥️🌱 { الهم عجل لولیک الفرج} 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
صلوات+امام+رضا.mp3
930.4K
صلوات خاصه آقـا علی‌ بن موسی الرضا❤️ هشت عاشقی😍 دست به سینه رو به حـرم ✋ 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم آسمون میخاد🔎📷
سلاااام 🌱😍 رمان الحمدلله به پایان رسید رمانی که الهام گرفته از واقعیت بود و از نویسنده عزیز خانم فاطمه ولی نژاد کمال تشکر داریم♥️🌸 امیدوارم شما هم از خوندن این داستان لذت برده باشین✨😍 و کم کاری بنده رو در پارت گزاری ببخشین♥️😢 و ان شاءالله سایهِ سیاهِ داعش برای همیشه از سر کره زمین گرفته بشه🙏🏻 برای شادی روح بفرستیم که امنیت الانمون رو مدیونشون هستیم😔💓
بنا بر این هست که ان شاءالله رمان جدیدی رو تقدیم نگاهتون کنیم😍 نظرات زیباتون رو خوندیم و جمع بندی کردیم بعضی کتاب های معرفی شده رو پیگیری کردیم اما متاسفانه نویسنده اجازه نشر کتاب بدون خرید رو نداده بودن و یا اینکه بعضی کتاب ها خیلی طولانی بودند و یا ... اگر کتابی که معرفی کردین در نظر سنجی نیست با مهربونی تون ببخشین🌸♥️ شش کتاب رو به عنوان گزینه بیان میکنیم با انتخاب خودتون ان شاءالله از چهارشنبه شروع میکنیم 🌸نامزدشهادت 🌸سه دقیقه در قیامت 🌸دخترشینا 🌸یک فنجان چای با خدا 🌸تمام زندگی من 🌸دمشق شهر عشق هرکتابی که مدنظرتون هست انتخاب کنین و درنظرسنجی شرکت کنین😍✨🌱 { @ireyhanee }