🕊🍃🕊🍃
❤️قرارعاشقی❤️
صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از
#شهید_مدافع_نعمت_الله_کشاورز 😔 #و_ادمین_محترم_کانال
اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت ⌚️
به وقت امام رضا علیه السلام
👇👇👇
📲 @shahadat_arezoomee
🕊🕊🕊
❤️#دو_مدافع❤️
قسمت 19_ ۲۰
_اومدم جواب بدم کہ آنتـݧ رفت و قطع شد....
باخودم گفتم الانہ کہ ماماݧ نگراݧ بشہ
چندبار شمارشو گرفتم اما نمیگرفت
اخمام رفتہ بود تو هم
درتلاش بودم کہ سجادے اومد سمتم
_چیزے شده خانم محمدے❓
_فقط آنتـݧ رفت قطع شد فقط میترسم ماماݧ نگراݧ بشہ
گوشیشو داد بهم و گفت:
بفرمایید مـݧ آنتـݧ دارم زنگ بزنید کہ مادر از نگرانے در بیاݧ
تشکر کردم و گوشے و گرفتم
تصویر زمینہ ے گوشے عکس یہ سربازے بود کہ رو بازوش نوشتہ بود" مدافعـــــــــاݧ حــــــــــــرم"
خیلے برام جالب بود
_چند دیقہ داشتم رو صفحه رو نگاه میکردم...
خندید و گفت:
چیشد❓زنگ نمیزنید❓
کلے خجالت کشیدم
شماره ے مامان و گرفتم سریع جواب داد:
بلہ بفرمایید❓
سلام ماماݧ اسماء ام آنتـݧ گوشیم رفت با گوشے آقاے سجادے زنگ زدم نگراݧ نباش تا چند ساعت دیگه میایم خدافظ
نزاشتم اصـݧ حرف بزنہ میترسیدم یہ چیزي بگہ سجادے بشنوه بد بشہ
_گوشے سجادے و دادم و ازش تشکر کردم
سجادے بلند شد و رفت سر هموݧ قبرے کہ بهم نشـوݧ داده بود نشست و گفت:
خانم محمدے فکر کنم زیاد اینجا موندیم شما دیرتوݧ شد اجازه بدید مـݧ یہ فاتحہ اے بخونم و بریم
_نصف گل هایے رو کہ خریده بود و برداشتم با یہ بطرے آب و رفتم پیش سجادے
روے قبرو شستم،گلهارو گذاشتم روش و فاتحہ اے خوندم
سجادے تشکر کردو گفت:
نمیدونم چرا قسمت نیست ما حرفامونو کامل بزنیم.
_بلند شدیم و رفتیم سمت ماشیـݧ
در ماشیـݧ رو برام باز کرد
سوار ماشیـݧ شدم خودش هم سوار شد و راه افتادیم
تو راه پلاک همش تکوو میخورد مـݧ کنجکاو تر میشدم کہ بفهم چہ پلاکیہ.
دلم میخواست از سجادے بپرسم اما روم نمیشد هنوز.
سجادے باز ضبط و روشـݧ کرد ولے ایندفعہ صداے ضبط زیاد نبود
مداحے قشنگے بود😂
"منو یکم ببیـݧ سینہ زنیمو هم ببیـݧ
ببیـݧ کہ خیس شدم عرق نوکریمہ ایـ😂
دلم یہ جوریہ ولے پر از صبوریہ
چقد شهید دارݧ میارݧ از سوریہ"
اشک تو چشماے سجادے جمع شده بود😭 محکم فرموݧ و گرفتہ بود داشت مستقیم بہ جاده میکرد
برام جالب بود
چند دیقہ بینموݧ با سکوت گذشت
تا اینکہ رسیدیم بہ
داخل شهر
اذاݧ و داشتـݧ میگفتـݧ جلوے مسجد وایساد سرشو بگردوند طرفم و گفت:با اجازتوݧ مـݧ برم نماز بخونم زود میام
پیاده شد مـݧ هم پیاده شدم و گفتم مـݧ هم میام
_بعد از نماز از مسجد اومدم بیروݧ بہ ماشیـݧ تکیہ داده بود تا منو دید لبخند زدو گفت:قبول باشہ خانم محمدے
تشکر کردم و گفتم همچنیـݧ
سوار ماشیـݧ شدیم و حرکت کرد جلوے یہ رستوراݧ وایساد و گفت اگہ راضے باشید بریم ناهار بخوریم گشنم بود نگفتم و رفتیم داخل رستوراݧ و غذا خوردیم
_وقتے حرف میزد سعے میکرد بہ چشمام نگاه نکنہ و ایـݧ منو یکم کلافہ میکرد ولے خوشم میومد از حیایےکہ داشت.
_تو راه برگشت بہ خونہ بهش گفتم کہ هنوز خیلے از سوالاے مـݧ بے جواب مونده
حرفم رو تایید کرده و گفت منم هنوز خیلے حرف دارم واسہ گفتـݧ و اینکہ شما اصلا چیزے نگفتید میخوام حرفاے شما رو هم بشنوم
_اگہ خوانواده شما اجازه بدݧ یہ قرار دیگہ هم براے فردا بزاریم
با تعجب گفتم:
فردا❓زود نیست یکم
از نظر مـݧ البتہ نظر شما هر چے باشہ همونہ
گفتم باشہ اجازه بدید با خوانواده هماهنگ کنم میگم ماماݧ اطلاع بدݧ
تشکر کرد
_رسیدیم جلوے در.میخواستم پیاده شم کہ دوباره چشمم افتاد بہ اوݧ پلاک حواسم بہ خودم نبود سجادے متوجہ حالت مـݧ شد و گفت:خانم محمدے ایشالا بہ موقعش میگم جریاݧ ایـݧ پلاک😂 و بہ خودم اومد از خجالت داشتم آب میشدم😓بدوݧ اینکہ بابت امروز تشکر کنم خدافظے کردم و رفتم
کلید وانداختم درو باز کردم
ماماݧ تا متوجہ شد بلند شد و اومد سمتم
سلاااااااام ماماݧ جاݧ
دستش و گذاشتہ بود رو کمرش و در اوݧ حالت گفت:
_سلام علیکم خوش اومدے
گونشو بوسیدمو گفتم مرسے
اومدم برم کہ دستمو گرفت و گفت کجا❓ازدستت عصبانیم
خودمو زدم بہ اوݧ راه ابروهامو بہ نشانہ ے تعجب دادم بالا و گفتم:عصبانے براے چی❓ماماݧِ اسماء و عصبانیت❓شایعست باور نکـ.ماماݧ جاݧ حرفایے میزنیا
نتونست جلوے خندشو بگیره
خبہ خبہ خودتو لوس نکـݧ بیا تعریف کـݧ چیشد اصـݧ چرا رفتہ بودید بهشت زهرا😁❓
اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ زنگ زد خالم بود.
نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم......
🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
🎈🍃🎀
بال نِمیخواهَم..
این پوتین هایِ کُهنه هم میتوانند مَرا بِه آسمان بِبرند:)
| #شهید_سید_مرتضی_آوینی |
#شبتون_شهدایی 🌙
@shahadat_arezoomee
🍃🌹
✳️💥یک هدیه ویژه💥✳️
🎁هدیه برای ولادت #رسول- خدا حضرت_محمد (صلی الله علیه) ✨🌸✨🎊
🕊💌هدیه ما برای شما معرفی یک شهید بزرگوار است البته به نام محمد …👌
👋بی مقدمه میرم سر اصل مطلب!
😔💔اگر گرفتاری دارید خصوصا تو زمینه ازدواج و یا اشتغال و یا … بهتره که این شهید رو خوب بشناسید و حاجت هاتون رو از این شهید بخواهید و بگیرید که افراد زیادی تا حالا خواسته اند و گرفته اند …🔓✅
🗣این چیزی که گفته شد حرف من نیست که خواسته ی خود شهید محمدرضا تورجی زاده هست! 💞
#پس با ذکر صلوات وارد کانال بشوید..😊
🔻👇👇🔻
══ ⚘ ════ ⚘
http://eitaa.com/joinchat/3137339405C19d765be6a
══ ⚘ ════ ⚘
#قرار_عاشقی
#صبحگاهی_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
❣زیارت "شهــــــداء"❣
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🌹 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
❣❣❣❣❣❣
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🌺اللهم عجل لوليک الفرج🌺
@shahadat_arezoomee
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
.✨﷽✨.
✔️لرزش های قلبم و نوسان های دستانم مرا به اندرون فکر فرو برده اند...
⬅️خوب که در آن افکار شنا میکنم میفهمم که دلتنگ شهدا و جبهه شده اند...
مدتی است که به شهدا صبح بخیر نگفته ام…😔
صبح بخیری از جنس صبح بخیر های شبانه ی من...🔆
پس نباید این قلب بیمار را منتظر گذاشت..☺️
به خواسته اش باید هرچه سریع تر لبیک گویم..✌️
#_صبحتون به انوار شهدا بخیر❤️🌹
🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
«سیره عملی سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت»
سر سجاده نشسته بود.☺️ #ابراهيم تا مےفهميد نمازش تمام شده، ميآمد كنارش مےنشست😊 و ميگفت «مادر! حالا نماز بگو، منم یاد بگیرم.»☺️
چهار زانو مےشد و دستهاے #ابراهيم را در دستانش ميگرفت.🙂 نگاههاے #ابراهيم به لبهاي او خيره مےشد.☺️ كلام به كلام ميےگفت و او تكرار ميكرد.☺️ يواش يواش، چشم در چشم هم، آيه به آيه مےخواندند، تا اين كه او ساكت ميشد و #ابراهيم ادامه ميداد.☺️
#شهیدمحمدابراهیمهمت❤️
⚜کپی با ذکر صلوات
🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
این تصاویر، تصاویر کودکان مظلوم یمن است😞
اِی آمریکا🇺🇸!ای کسی که ادعای حمایت از حقوق بشر میکنی!بگو...!بگو، منظورتون از حقوق بشر، یعنی حمایت از عربستانِ آل سعودی🇸🇦 که کودکان یمنی را اینطور ، زَجر میدهد!
چه جنگ ها⚔ بِکُندحضرت مهدی(عج)، شمشیرها🗡 بزند حضرت مهدی(عج)
#یمن_یعنی_ظهور
@shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه قدر ژاپن🇯🇵 پیشرفت کرده ما کجا اونا کجا
نه بابا
ژاپن نیست!😳
ایرانه🇮🇷
نه اصفهان و تهران و ...
ارومیه خودمونه
@shahadat_arezoomee
🍂🌺🍃🌾
🌺🍃🌾
🍃🌾
🌾
سلام علیکم
برای گروه ختم قرآن شهید ابراهیم هادی احتیاج به دو خادم خانم می باشد دوستانی که تمایل دارند به ایدی خادم گروه مراجعه کنند
ایدی خادم گروه @Hadi_Delam
🍃
🍃🌾
🌺🍃🌾
🍂🌺🍃🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مسیولین سابق : من فقط ۶ نفر از اقوامم رو سرکار بردم .
اولا ایشون کلا ۶ ماه خودشون مسیولیت داشتن یعنی ماهی فقط یک نفر 😅
ثانیا بماند اون اقوام که اوردن اقوام دیگر رو اوردن با خودشون 😅🙈
ثالثا : بماند که به خاطر رانت خواری و ... سر مردم منتم میزارن این میگه فقط ۶ نفر از اقوامم بردم سر کار اون یکی میگه من ماهی همش ۲۶ میلیون ناقابل حقوقمه دست شما درد نکنه که اینقدر خاکی هستین .😅
پ.ن: ما مثل استاد عباسی جرات اسم بردن نداریم پیدا کردن نام این مسیولین عزیز با شما 🤐
@shahadat_arezoomee
هدایت شده از 「پـاتـوقـمـون🎙」
#شهید_حاج_حسین_معزغلامی.
دربی منتهای شب این شهر شلوغ
ستاره تویی تو ...
#نفر_پانزدهم
کانال برگزار کننده چالش
http://eitaa.com/joinchat/3420913678C0c44df80c4
کانال اسپانسر
http://eitaa.com/joinchat/51183628C8c65f16172
🌹🍃
اين خيلي قشنگه : ازطرف خدا😍
عالم ز برایت آفریدم گله کردی😔
از روح خودم در تو دمیدم😍، گله کردی😒
گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند😊
صد ناز بکردی و خریدم❤️،گله کردی😭
جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
از هرچه که نعمت به تو دادم🌹، گله کردی😔
گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم☺️
بر بخشش بی منت من هم گله کردی😞
با این که گنه کاری و فسق تو عیان است😥
خواهان توأم😍، تویی که از من گله کردی😔
هر روز گنه کردی😖 و نادیده گرفتم🤗
با اینکه خطای تو ندیدم😊، گله کردی🤕
صد بار تو را مونس جانم طلبیدم😍
از صحبت با مونس جانت😉، گله کردی😔
رغبت به سخن گفتن با یار نکردی😩
با این که نماز تو خریدم😍، گله کردی😶
بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان😒
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی 😞
از عالم و آدم گله کردی و شکایت😤
خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..😶
❤️همیشه شکر گذار خدا باشیم 🌺
@Shahadat_arezoomee
✔️با دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علم الهدی وارد جبهه های نور عــلیه ظلمت شد و در منطقه عملیاتی هویزه به عنوان آر.پی.جی زن حضور داشت .
⬅️او که عاشق دلباخته امام حسین علیه السلام بود راه امامش را سرمشق زندگی خود قرار داده و هرگز زیر بار ظلم نرفت و به شعار ( هیهات من الذله) امام حسین علیه السلام جامعه عمل پوشاند و همواره در صحنه های نبرد بـــه مبارزه پرداخت تا اینکه در تاریخ ۲۷/۷/۱۳۵۹ در هویزه همچون امام خویش مظلومانه به شهادت رسید کــه در واقع می توان گفت به آرزوی خود رسید و توفیق وصال معشوق که همان امام حسین علیه السلام و خدای او بود یافت .
❤️🍃روحش شاد راهش پر رهرو باد🍃❤️
⚜کپی با ذکر صلوات
🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
🔞🔞دیدن فیلم مستهجن🔞🔞
#خاطرات_شهدا
🌙 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمهای زننده پخش می کردند🔞
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ😡
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...😰😰
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😔
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ😔
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ😰😭
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.😔
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ 🐀
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.😭
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ😭😭
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیا راحت پای کانالهای ماهواره نشستند 😔
ونمی دانند یه روز همان شهید رو می آورند تا در مقابل او توضیح دهند که به چه قیمتی چشم خود را به گناه آلوده کردند
#شهدا_شرمنده_ایم
@shahadat_arezoomee
از سرَبازِ گُمنامْ:👇
خیلی از چادری ها اول راه پا پس کشیدن،
بخاطر گرمای تابستون یا سرمای زمستون،
بخاطر تمسخر دوستان،
خیلی ها هم فکر کردن از جامعه عقب میمونن و عهدشونو میشکنن😔
میترسم که عشقم تبدیل به زده گی بشه،
برای همین هر روز دلایل اینکه چرا باید
چادری باشم رو با خودم مرور میکنم.
این دلایل روحیه ام رو که دیگران دارن متزلزلش میکنن بهم برمیگردونه و منو استوار و مصمم تر برای حفظ حجابم میکنه.
این ها را مرور می کنم👇:
1- با چادر به حضرت زهرا(س) نزدیک میشم
2- چادری ها فرش قرمز برای اومدن امام زمان (عج) پهن میکنن
3- چادرم نشان عفتمه
4- چادر یعنی فارغ از نگاه نامحرم
5- امنیتم بیشتره
6- من یک ابزار نیستم
7- قدردانی از خون شهدا
8- نجات دادن خودم از بلاهای آخرالزمان(عج)
9- لبخند رضایت خدا و حضرت مهدی(عج)
10- حفظ آبروم
11-کمتر دچار گناه میشم
12-بیشتر عاشق میشم
بعله دیگه اینجوریاس😇✌
فقط یچیزی بین خودمون باشه
که آویزه گوشمون کنیم بهتره
اینکه ..
وقتی یه نامحرم میبینیم بهتره یه نگاه به کفشات بندازی ببین بندش بازه یا بستس یا هم خاکی شده یا نه ...
فقط حواست باشه کفشات تمیز باشن درهرصورت زیاد بهش نگاه و توجه کن آخه خیییلی به توجهت نیاز داره❣
@shahadat_arezoomee
4_536665092872208445.mp3
8.71M
🎤 #سید_رضا_نریمانی
✅حتما گوش بدید
💐 ما بسیجی ها پیرو خط دین و قرآنیم ...
🌹 یہ تبریڪ ویژه بہ بسیجی ترین بسیجی دنیا حضرت اقا
🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
به کدامین گناه؟دختر چهارساله ای باید در دنیایی که سران مستکبر غربی و سعودیش از شدت داشتن پول سردردمی گیرند و رییس جمهور غربی اش(ترامپ)با جِت شخصی اش درآسمان های آمریکای ظالم پرواز میکند، از نبود مقداری غذا بمــــــیرد؟!
به کدامین گناه؟!
مهدی،بیا دنیا شده نفس گیر
#یمن_یعنی_ظهور
@shahadat_arezoomee
🕊🍃🕊🍃
❤️قرارعاشقی❤️
صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از
#شهید_مدافع_نعمت_الله_کشاورز 😔 #و_ادمین_محترم_کانال
اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت ⌚️
به وقت امام رضا علیه السلام
👇👇👇
📲 @shahadat_arezoomee
🕊🕊🕊
❤️دو مدافع❤️
قسمت ۲۱
_اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ زنگ زد خالم بود
نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم...
چادرم و درآوردم تو آیینہ نگاه کردم چهرم نسبت به سه سال پیش خیلے تغییر کرده بود
بہ خودم لبخندے زدم و گفتم اسماء ایـݧ سجادے کیہ❓
چرا داره بہ دلت میشینہ❓
همونطور کہ بہ آیینہ نگاه میکردم اخمام رفت تو هم
_اسماء زوده مقاومت کـݧ نکنہ ایـݧ هم بشہ مث رامیـݧ تو باید خیلے مواظب باشے نباید برگردے بہ سہ سال پیش
علے فرق داره نوع نگاهش،صدا کردنش،حرف زدنش،عقایدش...
_خندم گرفت ...هہ علے❓هموݧ سجادے خوبہ زیادے خودمونے شدم
_در هر حال زود بود براے قضاوت
هنوز جلوے آیینہ بودم کہ ماماݧ در اتاق و باز کرد
کجا فرار کردی❓
خندم گرفت
فرار کجا بود مادر مـݧ اومدم لباسامو عوض کنم
خوب پس چرا عوض نکردے هنوز❓
داشتم تو آیینہ با خودم اختلاط میکردم
مامانم با تعجب بهم نگاه کرد و گفت:
بسم اللہ خل شدے دختر❓
خندیدم و گفتم بووووودم
راستے ماماݧ آقاے سجادے گفت کہ قرار بعدیموݧ اگہ شما اجازه بدید براے فردا باشہ
فردا❓چہ خبره اسماء
نمیدونم ماماݧ عجلہ داره
براے چے مثلا عجلہ داره
دستمو گذاشتم رو چونم و گفتم خوب ماماݧ براے مـݧ دیگہ
ماماݧ با گوشہ ے چشمش بهم نگاه کرد و گفت:بنده خدا آخہ خبر نداره دختر ما خلہ تو آیینہ با خودش حرف میزنہ
إ مامااااااااااا...
در حالے کہ میخندید و از اتاق میرفت بیروݧ گفت :باشہ با بابات حرف میزنم
راستے اسماء اردلاݧ داره میاد.
از اتاق دوییدم بیروݧ با ذوق گفتم کے داداش کچلم میاااااد
فردا
خبر داره از قضیہ خواستگارے❓
_معلومہ کہ داره پسر بزرگمہ هااا تازه خیلے هم تعجب کرد کہ تو بالاخره بعد از مدت ها اجازه دادے یہ خواستگار بیاد براے همیـݧ از پادگاݧ مرخصے گرفتہ کہ بیاد ببینتش
دستم و گذاشتم رو کمرمو گفتم:
آره تو از اولم اردلاݧ و بیشتر دوست داشتے بعد باحالت قهر رفتم اتاق
_ماماݧ نیومد دنبالم خندم گرفتہ بود از ایـݧ همہ توجہ ماماݧ نسبت بہ قهر مـݧ اصلا انگار ݧ انگار
خستہ بودم خوابیدم
باصداے اذاݧ مغرب بیدار شدم اتاقم بوے گل یاس پخش شده بود.
دیدم رو میزم چند تا شاخہ گل یاسہ
تعجب کردم تو خونہ ما کسے براے مـݧ گل نمیخرید ولے میدونستـݧ گل یاس و دوست دارم اولش فکر کردم ماماݧ براے آشتے گل خریده ولے بعید بود ماماݧ از ایـݧ کارا نمیکردم
موهام پریشوݧو شلختہ ریختہ بود رو شونہ هام همونطور کہ داشتم خمیازه میکشیدم اتاق رفتم بیروݧ و داد زدم:
ماماااااااݧ ایـݧ گلا چیہ❓
مـݧ باهات آشتے نمیکنم تو اوݧ کچل و بیشتر از مـݧ دوست دارے
اردلاݧ یدفہ جلوم ظاهر شد و گفت:
بہ مـݧ میگے کچل❓از هیجاݧیہ جیغے کشید م و دوییدم بغلش و بوسش کردم هنوز لباس سربازے تنش بود میخواستم اذیتش کنم دستم و گرفتم رو دماغم گفتم:
_اه اه اردلاݧ خفہ شدم از بوے و جورابو عرقت قیافشو ببیـݧ چقد سیاه شدے زشت بودے زشت تر شدے
خندید و افتاد دنبالم
بہ مـݧ میگے زشت❓
جرئت دارے وایسااا
ماماݧ با یہ اللہ اکبر بلند نمازشو تموم کرد و گفت چہ خبرتونہ نفهمیدم چے خوندم
قبول باشہ ماماݧ مگہ نگفتے اردلاݧ فردا میاد
چرا منم نمیدونم چرا امروز اومد
_اردلاݧ اخمی کردو گفت ناراحتید برم فردا بیام
خندیدم هولش دادم سمت حموم نمیخواد تو فعلا برو حموم...
راستے نکنہ گلارو تو خریدے❓
ناپرهیزے کردے اردلان...
خندید و گفت:بابا بغل خیابوݧ ریختہ بودݧ صلواتے مـݧ پول نداشتم برات آبنبات چوبے بخرم گل گرفتم
گل یاس❓اونم صلواتے❓
برو داداااااش برووو کہ خفہ شدیم از بو برو.
_داشتم میخوابیدم کہ اردلاݧ در اتاق و زد و اومد داخل ...
❤️ #دومدافع ❤️
@shahadat_arezoome
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
میشود آیا کمی سطحی تر
#نگاهمان کنید⁉️
عمق نگاهتان می کُشَد
ما را از #خجالت😔..
#شهدا_شرمنده_ایم
#شبتون_حیدری
💔| @shahAdat_arezoomee