eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
667 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ مثہ حرف اون رفیق ڪہ گفت؛ +وجود تو بهایے جز نداره.. پس مواظـب باش خودت رو به چے مےفروشے.. @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨برنامه تلاوت روزانه/صفحه صد و ششم، سوره مبارکه نساء و مائده✨ •┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈• @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
💠گزیده ای از کتاب : ✍به روایت همسر شهید 💟وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم، شانس آوردم کسی آن دور و بر نبود. نه اینکه آدم جیغ جیغویی باشم، ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد. بیشتر شبیه بود. 💟خانم ابویی که بزور جلوی خنده اش را گرفته بود، گفت: «آقای محمدخانی منو واسطه کرده برای از تو! » 💟اصلا به ذهنم خطور نمیکرد باشد. قیافه جا افتاده ای داشت. اصلا توی باغ نبودم. تاحدی که فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود باشد. میگفتم تهِ تهش کارمندی چیزی از نهاد رهبری است. 💟بی محلی به را هم از سر همین موضوع می دیدم که خب، آدم متاهل دنبال دردسر نمیگردد! 📌توصیه میکنم حتما کتاب عاشقانه و بسیارزیبای رو مطالعه بفرمایید 🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌼🍃 در سال 61_60 بنزین به صورت کوپن توزیع می شد . شهید بابایی بیشترین سهم را به خلبانان شکاری که فعالانه در جنگ شرکت داشتند ، اختصاص داد . یکبار پدر خانم ایشان که می خواستند همسر و فرزندان او را به قزوین ببرند ، متصدی کوپن ، بدون اجازه از بابایی یک کوپن به او می دهد . وقتی شهید بابایی متوجه می شود ، به شدت با او برخورد می کند و می گوید ، برادر جان ! ، چرا بی عدالتی می کنی !؟ ، مگر همسر و فرزندان من با بقیه فرق می کنند ؟! ، خوب با اتوبوس بروند !! به دستور بابایی ، مسئول توزیع کوپن می رود و آن یک کوپن را پس می گیرد..... 📕 امام سجاد و شهدا ، ص48 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
💞🌙 ✨🕊 👤حضرت آقا: ←اینایے ڪہ نوشتین دستتون گرفتین ڪوچیڪہ،نمیتونم ببینم...!! 👤یڪے از دانشجوها: ⇜آقا نوشتہ جانمـ فداے رهبر😍♥️ 👤حضرت آقا: ←خدانڪنہ😊♥️ •┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀••┈┈• @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
💚 کارت عروسی که برایش می آمد. می خندید و می گفت: بازم ! با رقص و آهنگ و شلوغ بازی های عروسی میانه ای نداشت. بیرون تالار خودش را به خانواده عروس و داماد نشان می داد و می رفت . همه فکر و ذکرش پیش شهدا بود. می رفتیم روستا برای سمنوپزان. وسط تفریح و گشت و گذار مثل کسی که گم شده ای دارد. می پرسید:حاج آقا سید این دور و بر شهید نیست بریم پیشش؟ 🖋 راوی:سید اصغر عظیمی،دوست شهید @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
⏰ساعت به وقت رمان☺️🙃
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت و یک ✳در يكي از روزهاي درگيري، يكي ازنيروهاي داعش خودش را تا نزديك حرم رساند اما يكباره لو رفت! چند نفر به دنبال او رفتند و اين نيروي انتحاري وارد يك ساختمان شد. 💟ما محاصره اش كرديم. من سريع به دنبال او وارد ساختمان شدم. آن نيروي داعشي موضع گرفته بود و مرتب شليك مي كرد. اما در واقع محاصره بود اگر از پشت ديوار بيرون مي آمد، به درك واصل مي شد. 🔲بعد از چند دقيقه گلوله هاي من تمام شد و آرام از ساختمان بيرون آمدم. يكي از دوستان من وارد ساختمان شد و من بيرون ايستادم. چند دقيقه بعد دوست من داد زد: خشاب برسون ... خشاب را برداشتم و آماده شدم كه وارد ساختمان شوم. 🔗يكباره صداي مهيب انفجار من رابه گوشه اي پرت كرد. عامل انتحاري داعش كه فهميده بود نيروهاي ما گلوله ندارد از مخفيگاه خودش بيرون آمد و خودش را به نيروهاي مارساندوبلافاصله خودش را منفجر كرد ... 🔘چند لحظه بعد وارد ساختمان شدم.من فقط چند ثانيه با شهادت فاصله داشتم. زنده ماندن من خيلي عجيب بود. ديوارهاي داخل ساختمان خراب شده و خون شهداي ما به در و ديوار پاشيده بود. پيكرهاي پاره پاره ي شهدا همه جا ريخته بود. ************************ 🔆بارها از دوستان شهدا شنيده بوديم كه قبل از آخرين سفر رفتار و كردار آنها تغيير مي كرد. شايد براي خود من باوركردني نبود! با خودم ميگفتم: شايد فكر و خيال بوده، شايد مي خواهند از شهدا موجودات ماورائي در ذهن ما ايجاد كنند. 📌 اما خود من با همين چشمانم ديدم كه روز آخري كه هادي در نجف بود چه اتفاقاتي افتاد! بار آخري كه مي خواست براي مبارزه با داعش اعزام شود همه چيز عوض شد❗ 🔲 او وصيتنامه اش را تكميل كرد. به سراغ وسايل شخصي خودش رفته بود و هر آنچه را كه دوست داشت به ديگران بخشيد! 🌀چند تا چفيه ي زيبا و دوردوخته داشت كه به طلبه ها بخشيد. از همه ي كساني كه با آنها رفت و آمد داشت حلالیت طلبيد. دوستي داشت كه در كنار مسجد هندي مغازه داشت. ⭕هادي به سراغ او رفت و گفت: اگربر نگشتم، از فلانی و فلانی براي من حلاليت بگير! حتي گفت: برو و از آن روحاني كه با او به خاطر اهانت به رهبر انقلاب درگير شده بودم حلاليت بطلب، 🌟نمي خواهم كسي از دست من ناراحت باشد. شب آخر به سراغ پيرمرد نابينايي رفت كه مدتها با او دوست بود. پيرمرد را با خودش به مسجد آورد. بااين پيرمرد هم خداحافظي كردوحلالیت طلبيد. @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
⚘﷽⚘ 🌹 اونایی‌کـه‌خوب‌زندگـی‌میکنن خوبم‌می‌میـرن ..🍃 به‌ هیچـی‌ دل نمیبنـدن حتـی جونشـون ✨ مرگشـون مثل از در رد شدنـه :) 😔 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞