هدایت شده از مـنحـسیـنـۍام❥︎
ڪوڪ سا؏ـت بࢪاے نمـاز صـبح یـادتـون نࢪه😇
شبـتون مہدے(عج)پـسنـد🌸🌚
❥︎[ @SHAHADATEMAN]シ︎
مـنحـسیـنـۍام❥︎
«🔗🤍»
درحَسـرتدیـدارتوآوـٰارهتَرینیـم
اۍبـٰاورِدلهـٰاۍِپریشـٰان!
ڪجـٰایۍ..؟
#السلامعلیكیااباصالحالمہدۍ
#صبحتون_مهدوی🌱
أللّٰھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَجۡ🤲🏻♥️
مـنحـسیـنـۍام❥︎
⌯🌸🕊⌯
وصیتمنهمانوصیت
حاجابراهیمهمتاستکه:
"باخدایخودپیمانبستهام
تاآخرینقطرهخونمدرراهحفظ
وحراستازاینانقلابالهییک
آنآراموقرارنگیرم♥!"
#شهیدمحمودرضابیضائی🌱
#مڪتب_شھدا📿
- خوشبختۍ🌱
زندگۍجستجوۍخوشبختیوتلاش
براۍبدستآوردنآننیست،زندگۍ؛
مبارزهبراۍحفظخوشبختۍاست
ماوقتۍآفریدهشدیم،خوشبختۍ
رابدستآوردیم،بایدتلاشکنیم
آنراازدستندهیم،ایننگاهقدرت
انسانرامضاعفمۍکندوقدرت
بیشترۍبهانسانمۍدهد.
- استـٰادپنـٰاهیـٰان🎙🌿
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
48.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چتون بود انقلاب کردید؟
چرا رفتین راهیپمایی ۲۲ بهمن؟
جمهوری اسلامی مگه تو این ۴۴ سال
چیکار کرده واسه این کشور؟
دیگه بدون دلیل از ج.ا حرف نزن!
این ۲۰ دقیقه رو ببین تا به جواب سوال هات در
مورد کشورت برسی! دیدنش برا هرکسی که میگه
ما اصلا پیشرفت نکردیم واجب!!!
مشاهده و دانلود فایل باکیفیت
جهت اکران در مدارس و مساجد🔻
https://cdn1.seyedoona.com/bn/ekraan.mp4
🔻 @seyyedoona
مـنحـسیـنـۍام❥︎
《زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و و دخترشان》 #بی_تو_هرگز #قسمت_بیست_هشتم س
《زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و و دخترشان》
#بی_تو_هرگز
#قسمت_بیست_نهم
این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ...
- کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم ...
از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ...
نفس عمیقی کشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ...
و از اتاق خارج شدم ...
برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ...
از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم ...
- بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ...
همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد
برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود
گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد ...
سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل ...
انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود...
از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد ...
- امشب هم شیفت هستید؟
- بله ...
- واقعا هوای دلپذیری شده
با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی ...
به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد ...
- خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم ...
ادامه دارد…
رمان مذهبی عاشقانه 😍📝
هرچقدربهبـالایقلهیظهور
نزدیکمیشیم،هواکممیشه..
دیگهبهشُشِهرکسینمیسازه!
بیهوامیخرن،بیهوامیبَرَن،
بیهوامیاد! خیلیحواستونو
جمعکنیدمیزانهواینفسِتونچقدره!
- حاجحسینیکتا🎙🗞
:)♥️
◜💛🖊◞
خواهـران!
جھـٰادشمـٰا،حجـٰابشمـٰاست.
درجـٰامعـہامـروزۍارزشزنبه حجـٰابوتقواۍاوسـت
نـهبـهبۍبنـدوبـٰاریوبۍعفتیاو،
درجـٰامعـہایڪههـرخیـٰابـٰانو
کوچہاشچندینکشتہوزخمۍ
بـرایاسلامدارد؛
بۍحجـٰابۍوبیعفتۍمعنـٰایۍ نـدارد.
-شھیدمحمدرضـٰاشیخۍ🎙🌿
#چادرانه
هدایت شده از مـنحـسیـنـۍام❥︎
ڪوڪ سا؏ـت بࢪاے نمـاز صـبح یـادتـون نࢪه😇
شبـتون مہدے(عج)پـسنـد🌸🌚
❥︎[ @SHAHADATEMAN]シ︎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمـٰاهـٰاهمـٰاننسلۍهستیـدڪه
ایـنکشـورراانشااللهبـهاوج
خواهیدرسـٰاند..🌿
#رهبرانه🎙
#حضرتعشق♥️
#لبیک_یا_خامنه_ای
براینمازامونڪہحواسمون
همهجاهستجزخودنمازهم
بایداستغفارڪنیم :)!
-حاجآقامجتهدیتهرانی🎙🌿
بسماللّٰہ
قربةالیاللّٰہ
یادته؛
یهروزیشونههامجایدستاتبود
حالاخاطراتت،یادت،خیالت،منومثلیه شمعمیسوزونه؛
بااینحال
منازیادتنمیکاهم ....
لااقلتوهمیادآرزشمعمردهیادآر!
رفیق
محمود♥️..
'✍🏼دلنوشتہیکیازرفقایشھید'
#رفیقانہ🖇
بـرمشـامممیرسد
هرلحـظـهبویانتـظار:)
بردلمترسـمبمـاند
آرزویوصـلیار
تشنهیدیداراویـم
معصیتمهلتبده
تابمیرمدررکابش
باتـمامافتـخار... ♥️
#السلامعلیكیااباصالحالمھدۍ
#صبحتون_مهدوی
#امام_زمان
أللّٰھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَجۡ🤲🏻♥️
مـنحـسیـنـۍام❥︎
‹🧡🚚›
هَرڪَسۍمۍجُستاَزجٰآیۍ
مُرادخویشومَن؛ڪَعبہمَقصودخودرا
دَرخُراسٰآنیٰآفتَم
#السلامعلیكیاشمسالشموس✨
#چهارشنبههایامامرضایی♥️
اگردرسمیخوانۍ،
خوببخوآنچراکہ
آیندهےِڪشورماناحتیـٰاجبہ
افرادبسیارمتعهدےدارد
تـٰااینافرادبـٰاتخصصوَتقوایۍ
کہدارند،احتیـٰاجاتاینکشور
رابرطرفکنند...シ!🖐🏻"
-شھیدحمیدرضاخبـٰازۍ🎙🌿