eitaa logo
مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
100 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
161 ویدیو
2 فایل
﷽ بہ ࢪوایٺ یڪ ڪࢪبلا نرفٺہ💔:) شـعࢪ‌ھایم‌همگــے‌‌دࢪد‌فࢪاق‌اسٺ!ببخش! صحبٺ‌از‌ڪرببݪایٺ‌نڪنم‌!میمیرم💔! چہاࢪشنـبہ‌ها‌فعـالیـت‌نداࢪیـم‼️ شࢪو؏ فـعاݪیٺ ڪاناݪ:1401/10/11 شـنوندہ حـࢪفاتـۅن⇩ https://daigo.ir/pm/pZUhy8
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مَرهَم‌دِلِ‌ـه‌مَن :)
می‌‌روی‌ازپیش‌‌چشم‌امازخاطرهیچ‌وقت! مَرهَم‌دِلِ‌ـه‌مَن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
ڪوڪ سا؏ـت بࢪاے نمـاز صـبح یـادتـون نࢪه😇 شبـتون مہدے(عج)پـسنـد🌸🌚 ❥︎[ @SHAHADATEMAN]シ︎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
••🌼🌿•• دعای‌فرجــ🌤🌱… بـ‌ا هـ‌م‌ تـ‌لاوت ڪ‌نـ‌یـ‌م💕 : ) ‹اللَّهمَّ‌عَجِّـڵ‌لِوَلیَّک‌الفَـرَجْ🌸›
۳ روز تا عید بزرگ غدیر مولا علی در کلام نخبگان جهان علی (علیه السلام) به مقامی رسیده است که یک دانشمند، اورا ستاره درخشان آسمان علم و ادب می‌بیند، و یک نویسنده برجسته از شیوه نگارش او پیروی می‌کند ، و یک فقیه ، همیشه بر تحقیقات و ابتکارات او تکیه دارد بولس سلامه شاعر و ادیب مسیحی لبنانی 🔻@seyyedoona
هدایت شده از مَرهَم‌دِلِ‌ـه‌مَن :)
اشتیاقی‌که‌مرا زنده‌نگه‌داشت تـویی...🌱❤️
هدایت شده از عـــاشـِقـانُ‌الـلـه؛
سلام دوستان انشاءالله حالتون خوب باشه برای کنکوری ها زیاد دعا کنید منم فردا کنکور دارم و به دعاهاتون محتاجم ممنون میشم برای منم دعا کنید موفق بشم یاعلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
#قسمت_نوزدهم علمدارعشق #راوی نرگــــــس ســـادات نمازمو خوندم از مسجد دانشگاه خارج شدم تو حیاط م
علمــــدار عشــــق شش بار تواین ده بار رفتیم نیروگاه هسته ای غمناک ترین قسمت حضورمون تو‌ نیروگاه حضور درسایت شهید احمدی روشن روز هفتم استاد مرعشی اعلام کردن حاضر باشیم بعداز ناهار برای گردش به سی و سه پل و زاینده رود بریم لب پل نشسته بودم زهرا و همسرش داشتن تو زاینده رود قایق سواری میکردن استاد مرعشی اومد با فاصله نیم متری کنارم نشست •• خانم موسوی میخاستم حرفمو بزنم یهو صدای مرتضی مانع از ادامه حرف شد مرتضی : استاد میاید بریم قایق سواری استاد : گویا این خواهر و برادر نمیخان من حرف بزنم فعلا بااجازه - بفرمایید اردو تموم شد ما برگشتیم خونه سه روز از عروسی بچه ها میگذره و هرکدوم رفتن سر خونه و زندگی خودشون امروز بعداز ظهر با استاد مرعشی کلاس داریم وارد کلاس شدیم استاد جلوتراز ما سرکلاس حاضرشده بودن تااومدم بشینم •• خانم موسوی لطفا بعداز کلاس تنها در کلاس بمونید باشما یه کار شخصی دارم - بله چشم استاد کلاس تموم شد همه بچه ها از کلاس خارج شدن منو استاد تنهایی تو کلاس موندیم استاد رفتن سمت در کلاس ودر باز گذاشتن •• خانم موسوی حقیقتا این حرف خیلی وقته میخام بهتون بگم تو اردو هم که بارها نیت کردم بهتون بگم اما خانم کرمی و برادرشون مانع شدن - بله حق باشماست من الان در خدمتم بعداز ده دقیقه با تامل و خجالت گفت •• میخاستم اگه اجازه بدید با مادرم برای امر خیر مزاحمتون بشیم - استاد حقیقتا اصلا انتظار این حرف نداشتم اجازه بدید من فکر کنم •• بله حتما رفتم سلف تا زهرا خداحافظی کنم برم خونه باید با آقاجون مشورت کنم تا وارد سلف شدم زهرا اومد سمتم زهرا: استاد چیکارت داشت نرگس سادات! - ازم خواستگاری کرد زهرا : چییییییییی - إه چه خبرته سلف گذاشتی رو سرت زهرا : تو جوابت چیه ؟ - پسر خوبیه شاید جواب مثبت دادم زهرا: نرگس سادات توروخدا درست تصمیم بگیر تو کیسای مذهبی تر از استاد مرعشی هم داری - زهرا باز گنگ داری حرف میزنیا من برم خونه باید با آقاجونم حرف بزنم فعلا یاعلی وارد خونه شدم عزیزجون رفته بود خونه همسایمون برای کمک به آش نذری رفتم لباسام عوض کردم اومدم تو پذیرایی روم نمیشود به آقاجون بگم آقاجون : نرگس جان بابا چیزی میخای به من بگی؟ - آقاجون میخام یه چیزی بهتون و باهتون حرف بزنم آقاجون : باشه بابا بریم حیاط رفتیم حیاط رو تاپ دونفر نشستیم آقاجون شما به من اطمینان دارید آقاجون : گل ناز بابا این چه حرفیه چی شده باباجان - آقاجون قول بدید ازدستم ناراحت نشید آقاجون - چشم بابا بگو چی شده - حاج بابا استادم ازمن امروز خواستگاری کرد آقاجون : خب باباجان این اون مقدمه چینی نمیخاستم دخترم وقتی یه دختر بزرگ میشه هزارتا خواستگار داره توام که سه ترم این آقا میشناسی فکرات بکن جواب بده اما نرگس سادات تا نگفتی بله من پشتم اما با گفتن بله باید تا آخر به پای بله ای که گفتی بمونی - آقاجون اجازه میدید برم شلمچه فکر کنم جواب بدم آقاجون : آره بابا برو ادامه دارد... رمان مذهبی عاشقانه 😍📝 |@shahadateman|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@hiam313 ⇦هیام @joshann ⇦خادم اینجا کربلا نرفته
مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
هروقت‌درسختی‌های‌جنگ فشارهابرماحادث‌میشد وبه‌صورت‌بسیارمضطری‌هیچکاری ازمابرنمی‌آمد،پناهگاهی‌جز حضرت‌زهرا«سلام‌الله‌علیھا»نداشتیم...! سپھبدشھیـدحاج‌قاسم‌سلیمانی
- ح‌ـسین‌جـٰان ؛ قلبم‌راپاک‌کن‌ ازهرآنچه‌که‌توراازمن‌میگیرد(((:♥️ -
. ماخودرابه‌اوسپرده‌ایم ؛ واومصلحت‌ِ‌کـٰارِمارابهتر میشناسد (: ! « شهیدسیدمرتضیٰ‌آوینی » .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
ڪوڪ سا؏ـت بࢪاے نمـاز صـبح یـادتـون نࢪه😇 شبـتون مہدے(عج)پـسنـد🌸🌚 ❥︎[ @SHAHADATEMAN]シ︎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
••🌼🌿•• دعای‌فرجــ🌤🌱… بـ‌ا هـ‌م‌ تـ‌لاوت ڪ‌نـ‌یـ‌م💕 : ) ‹اللَّهمَّ‌عَجِّـڵ‌لِوَلیَّک‌الفَـرَجْ🌸›
مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
- ازهمین‌نسلی‌که‌درپای‌ ولایت‌مانده‌اند ؛ صدهزاران‌آرمان‌آیدبه‌جایِ آرمان(((: 🌱 -
به قول شهید سید مرتضی آوینی ؛ عجب تَمثیلی است این‌ که مولودِ کعبه است، یعنی باطنِ قبله را در امام پیدا کُن!
مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
- - بـایـد‌غـدیرۍشـویـم،قبل‌ازمحرمۍ‌شـدن شـرط‌گریہ‌براۍ‌حسین‌علیہ‌السلام یا‌علۍ‌گفتن‌است هـر‌کہ‌را‌خواهند‌درحـشمت‌سلیمانش‌کنند باید‌اول‌خاک‌پاۍشاه‌مردانش‌کنند☝️🏻'! - ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌-
۲ روز تا عید بزرگ غدیر مولا علی در کلام نخبگان جهان امام علی ابن ابی طالب (علیه السلام) بزرگ بزرگان یگانه نسخه‌ای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه در امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است شبلی شمیل پزشک و محقق لبنانی 🔻@seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـن‌حـسیـنـۍام❥︎
#قسمت_بیستم علمــــدار عشــــق شش بار تواین ده بار رفتیم نیروگاه هسته ای غمناک ترین قسمت حضورمون
علمـــدارعشــــق وارد اتاقم شدم گوشیمو برداشتم شماره خانم قاجاری گرفتم تو دیدار از خانواده شهدا باهش آشناشدم مسئول جمع آوری آثار شهدای استان قزوین بود بعداز چندتا بوق جواب داد خانم قاجاری : الو سلام موسوی جان خوبی خواهر؟ - ممنونم شماخوبی ؟ پسر کوچولتون خوبه ؟ خانم قاجاری : ممنون اونم خوبه جانم کاری داشتی عزیزم - خانم قاجاری من قصد دارم یک دو روزه برم شلمچه کاروانی هست تو این مدت اعزام بشه خانم قاجاری : آره عزیزم ما خودمون فرداشب میریم یه دونه هم جای خالی داریم شهدا طلبیدنت - پس اسم منو بنویسید خانم قاجاری : باشه حتما - ممنونم یاعلی یاعلی رفتم تو پذیرایی - آقاجون فرداشب میرم شلمچه آقاجون : به سلامتی ان شاالله بهترین تصمیم بگیری - ان شاالله ساکم بستم و گذاشتم گوشه اتاقم صبح پاشدم رفتم دانشگاه تا از زهرا خداحافظی کنم به استاد مرعشی بگم فعلا سر کلاسش نمیرم استاد مرعشی تو سالن سایت هسته ای دیدم رفتم سمتش استاد - سلام استاد خوب هستید •• ممنونم شما خوبید؟ - ممنون استاد یک هفته ای سرکلاستون نمیام •• چرا - میخام برم راهیان نور •• ان شاالله خیره التماس دعا - ان شاالله استجابت دعا رفتم دفتر بسیج - سلام زهرا زهرا: سلام خوبی ؟ -ممنون توخوبی؟ اومدم خداحافظی زهرا :کجا ان شاالله - دارم میرم راهیان نور تا به پیشنهاد خواستگاری استاد مرعشی فکرکنم زهرا : ان شاالله موفق باشی التماس دعا - استجابت دعا ساعت ۱۰ شب راه افتادیم به سمت اهواز تقریبا ساعت ۱۲ ظهر رسیدیم مدرسه ای که محل اسکان بود زنگ زدم خونه گفتم رسیدم اونروز هیچ جا نرفتیم اما روز بعد راهی شلمچه شدیم کفشام ورودی شلمچه درآوردم و قدم به خاک مقدس شلمچه گذاشتم یه قسمت کاملا خالی از سکنه را انتخاب کردم اول دو رکعت نماز زیارت خوندم بعد نشستم رو خاک و شروع کردم به درد دل کردن شهدا من این چادر از شما دارم خودتون هم کمکم کنید درمورد ازدواج یه تصمیم عالی بگیرم یا شهید ململی تو منو تو مسیر عفت -حجاب قرار دادی خودتم کمکم کن تا تو امر ازدواج هم یه تصمیم عالی بگیرم بعداز روزاول رفتیم هویزه ، سوسنگرد و دهلاویه روزدوم صبح رفتیم طلائیه وای واقعا عجب طلای طلائیه بعدازظهر دوم منطقه فتح المبین و چاذبه فتح المبین خیلی منطقه سرسبزی بود اما وقتی نماز مغرب و عشا خوندیم به غربت منطقه پی بردم برنامه روز سوم خیلی خاص بود دیدار از مسجدجامع خرمشهر و جزایر مجنون شب سوم وقتی خواب دیدم تو شلمچه ام شب ململی یه سری از رزمنده ها دارن عزاداری میکنن منتظر موندم مراسم تموم بشه رفتم سمتش احوال پرسی کردیم بهم گفت خواهرموسوی به این بگو نه بهتر از اینو سرراهت میذارم مسافرت تموم شد و من تصمیم گرفتم جواب منفی بدم وارد دانشگاه شد استاد مرعشی پیدا کردم - استاد شرمنده جواب من منفی •• چرا - جریان خوابمو کاملش براش گفتم •• خانم موسوی پیش شهیدتون برای بنده خیلی دعا کنید ماجرای خوابم به جز خودم آقاجون و زهرا میدونن عکس العمل زهرا وقتی داشتم خوابم و جواب منفیم براش تعریف میکرد خیلی تعجب برانگیز بود خوشحال شد و یه برق خوشحالی تو چشماش دیده دوروز از جواب منفی من به استاد مرعشی میگذره و ما امروز ۴ ساعت با ایشان کلاس داریم چقدر روبرو شدن استاد برام سخته وارد ساختمان فیزیک شدم از دور دیدم بچه ها کنار هم جمع شدن رفتم سمت زهرا گفتم : چرا نرفتید سرکلاس زهرا: رو برد زدن کلاس های استاد مرعشی این هفته برگزار نمیشود - ای بابا پس بریم خونه زهرا: آره بریم تقریبا داشتیم به پایان ترم نزدیک میشودیم یک هفته عدم تشکیل کلاسهای استاد مرعشی گذشت وامروز کلاس تشکیل میشه سر کلاس منتظر حضور بودیم که پا به کلاس گذاشت ••سلام بچه ها خسته نباشید ممنون استاد شماهم خسته نباشید •• بچه ها این دیگه آخرین ترمی که باهم کلاس داریم ارتون میخوام حلالم کنید صدای همهمه بچه ها بلندشد چرا استاد استاد مشکلی پیش اومده استاد ازما راضی نیستید •• ساکت چه خبرتونه کلاس گذاشتید رو سرتون هیچکدوم از حرفای شما صحیح نیس اتفاقا بهترین سال تدریسم کنارشما داشتم اما به یه دلیل کاملا شخصی من منتقل میشم دانشگاه صعنت شریف تهران یه استاد عالی میان اینجا باحرفای استاد چشمام خیس اشک شد رو گونه هام ریخت خودم مقصر رفتن استاد میدونستم استاد که حالم دید گفت خانم موسوی میخاید برید بیرون حال و هواتون عوض بشه بیاید بعداز کلاس بمونید من یه وسیله بدم بدید به برادرزادتون سیدهادی - بله چشم کلاس تموم شد منو استاد تو کلاس بودیم. ادامه دارد... رمان مذهبی عاشقانه 😍📝 |@shahadateman|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا