eitaa logo
🌷شهد شیرین شهادت🌷
825 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
13 فایل
﷽ ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🌹 شهد شیرین شهادت🌹 ⬇️ 🆔 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱 ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و مطلب @sms121labaykayazeinab غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند
مشاهده در ایتا
دانلود
22.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 از دشمنان امامت غافل نشو! ❗️از یهودیان صهیون نیست تا مسیحیان، مسلمانان و شیعیان صهیون نیست. ⚠️ نفوذ صهیون نیسم اسلامی؛ آن‌ها در شهر، مساجد و هیئت‌ها حضور دارند. ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁨هزاران نفر کفن پوش مقابل شورای عالی امنیت ملی خواستار انتقام پس از ترور سردار شهید سید راضی توسط رژیم صهیونیستی شدند. ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻نقش نفوذی‌ها در ترور شهید سید رضی موسوی 🎙سردار جعفر اسدی - همرزم شهید سید رضی موسوی در ارتباط زنده با برنامه «به افق فلسطین»: 🔹رژیم صهیونیستی، هفته گذشت هم همین مکان را به گمان اینکه شهید سید رضی موسوی در آنجا حضور دارد هدف گرفته بود ولی او در آن مکان نبود؛ ولی این بار به واسطه جاسوس‌هایی که داشتند، توانستند مکان دقیق حضورش را شناسایی کنند. 🔹ترور شهید سید رضی کار عاقلانه‌ای نبود ولی اسرائیل به وضعیتی رسیده که به هر دستاویزی چنگ می‌زند تا خودش را نجات دهد. ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
🔴شروع جنگ فلسطین اسرائیل - 15 مهر مصاحبه جناب امیر عبداللهیان - 27 آبان شهادت دو نیروی سپاه در سوریه - 11 آذر شهادت یک سردار سپاه در سوریه - 4 دی ... ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
♦️شهید حاج قاسم سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ 🔸حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندن؟ 🔸عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. 🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. 🔸گفت: بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. 🔸نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! 🔸از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!» ♦️منبع: کتاب «تنها زیر باران» ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱