🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
صفحه3
#قرآن_کریم
🌷@shahedan_aref
💠بدانيد امروز در هيچ جاي دنيا زناني كه مثل اين مادران شهداي ما، مادر دو شهيد، مادر سه شهيد، مادر چهار شهيد باشند، نيستند.
💠در جامعه ما، مادراني با اين خصوصيات كه از پدرها بهتر و قويتر و آگاهانهتر ايستادند، در اين ميدان بسيارند. اين همان تربيت اسلامي است؛ اين همان دامان پاك و مطهّر و نوراني فاطمه زهرا سلاماللَّهعليهاست. شما دخترانِ فاطمه هستيد؛ فرزندان فاطمه زهرا هستيد؛ دنبالهروان فاطمه زهرا هستيد.
اميدوارم كه انوار مقدّس ولايت و معنويت و معرفت، دلهاي همه شما را روشن كند و روزبهروز در جهت حفظ هويّت اسلامي، زنان مسلمان گامهاي بلندتر و بهتري بردارند و روح مطهّر امام راحل - كه اين راه را به روي زنان ما باز كرد - مشمول الطاف و تفضّلات الهي باشد و انشاءاللَّه ادعيّه زاكيّه حضرت وليعصر ارواحنافداه شامل همه شما خواهران گرامي و عزيز من باشد.
🎙بيانات مقام معظم رهبري30/06/1379
🌷@shahedan_aref
🌹هفده شهریور، از ایام الله است...
♦️یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم...
( امام خمینی(ره) | ۱۷ شهریور ۵۸ )
◼️به مناسبت جنایت رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷
🌷@shahedan_aref
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️17 شهریور 1357؛ جمعه سیاه
🌷@shahedan_aref
🌹میدان ژاله ، غرقه درخون شد
♦️ ساعت نزدیک 30: 7 صبح 17 شهریور بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند.
♦️مدتی بعد یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟
♦️ یکی از روحانیون مردم را به نشستن دعوت کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند.
♦️راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند شد و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند،
♦️نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند. در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند.
♦️مردم بیمحابا مجروحان و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اطاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود.
♦️مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحان مهیا میکردند. هر کس هر چه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
♦️نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید و سرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد.
🌷@shahedan_aref
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم*
💠 این سخنرانی شهید بهروز مردای برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه میباشد ...
❓چرا آینده رو می دیدند
⁉️قضیه چیست ؟؟؟
🔊 لطفاً ۲دقیقه وقت بگذارید
📌لطفا در گروهها و دوستان به اشتراک بگذارید اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها☘🌱
🌷@shahedan_aref
📌 یورش سپاهیان یزید به مکه و اهانت به مسجدالحرام
🔹 یزید بن معاویه سه سال و چند ماه خلافت کرد. در سال اول امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند و مرتکب جنایات شنیعی شد. در سال دوم، جنبشی را که در مدینه آغاز شده بود به قتل عام تبدیل کرد و شهر مدینه را به خاک و خون کشید.
▫️ او در اواخر خلافت نکبت بار خود، برای سرکوبی عبدالله بن زبیر، یکی از فرماندهان سپاه خود به نام حُصین را به مکه (حرم امن الهی) فرستاد. در این حمله، او کعبه را محاصره و حرم الهی را به منجنیق بست. این محاصره تا زمانی که خبر مرگ آن پلید به گوش حصین رسید، ادامه داشت.
#تقویم_تاریخ
#3ربیع_الاول
#یورش_به_مکه
🌷@shahedan_aref
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ببینید: خاطره تنها عکاس حاضر در میدان ژاله از کشتار 17 شهریور
🌷@shahedan_aref
۵۰۰ تانک دشمن برابر لشکر ۲۵ کربلا آرایش گرفته بود.
حاج حسین بصیر گفت:
بهنام پنج تن آلعبا، ۵ نفر بروند و آنها را منهدم کنند.
به جای ۵ نفر،بیش از ۱۵ نفر بلند شدند.
#کربلای_پنج
شهید#حسین_بصیر♥️
🌷@shahedan_aref
✔️یکی از بستگان حاج حبیب تعریف می کرد:
▪️عید بود، حاج حبیب برای دیدن ما به منزل آمده بود. مادرم به حاج حبیب (که مدیرعامل شرکت جهاد نصر بود.) گفت:
حاج آقا ، علی (پسرم) لیسانس گرفته بیکاره، شما کاری براش سراغ نداری؟
▪️حاج حبیب : کار که هست چرا نباشه؛ همین فردا.
علی آقا ساک داری؟ از این ساکهای کوچک؟!
_بله حاج آقا
_: خب ؛ همین الآن یک دست لباس مندرس بذار توساک؛ فردا ساعت ۶ونیم میری سر فلکه (میدان امام) هرکی صدا زد کارگر میخوام سریع میپری سوار ماشین میشی و......
▪️مادرم که انتظار چنین پاسخی از حاج حبیب نداشت گفت: حاجی پسرم رفته لیسانس گرفته که بره کارگری؟!
▪️سردار مجد گفت: زن عمو ؛ وقتی جنگ تمام شد من رفتم دانشگاه ؛ دیدم نمیتونم مخارج دانشجویی و.... رو در تهران تأمین کنم رفتم یک وزارتخانه؛ گفتم همکار نمیخواین؟
گفتند چرا یه آبدارچی نیاز داریم.
بی درنگ گفتم از الآن آماده ام شروع بهکار کنم. بهعنوان آبدارچی بهصورت پاره وقت کار میکردم.
▪️یک روز که مدیر سازمان (وزیر) با سایر ارگانها جلسه داشت، طبق وظیفه چایی ریختم و رفتم داخل تا از همکاران و مهمانان پذیرایی کنم.
وارد که شدم مدیر (وزیر)میهمان تا چشمش به من افتاد صدا زد:
به به حاج حبیب.....و آغوش باز کرد و....
▪️مدیر ما خطاب به اون مدیر (یا وزیر) گفت: آقای مجد رو میشناسید؟!
_بله ایشون از فرماندهان ما در جنگ بودند.
سپس به من گفت شما و اینجا؟! چه مسئولیتی در وزارتخانه دارید....؟
گفتم: خادم شما و مردم ، آبدارچی سازمان هستم....
▪️سکوتی عجیب بر جلسه حاکم شد و مدیر ما با اظهار شرمندگی و...... عذرخواهی می کرد.
💥ولی حقیقت این بود که ما بعد جنگ:
▪️ از کسی طلب نداشتیم.
از انقلاب طلب و توقعی نداشتیم.
▪️ بدهکار انقلاب بودیم.
🌷سالگرد عروج شهادت گونه سردار حاج حبیبالله مجد. جانشین عملیاتی قرارگاه مهندسی حمزه سیدالشهدا گرامی باد.🌷
🌷@shahedan_aref