بیست و نهمین روز #چله به نیت
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🌷@shahedan_aref
شهیدان زنده اند!
نام : عبدالله
نام خانوادگی : قاسمي
نام پدر : علي
تاریخ تولد : ۱ . ۱۰ . ۱۳۴۴
سن : ۲۱
تاریخ شـــ🌹ـــهادت : ۱۴ . ۵ . ۱۳۶۵
محل شهادت : سومار
✔️درتمامی امور بسیجی و مذهبی فعالیت داشتند، خوشخلقی و رعایت احوالات برای ایشان اولویت بود به طوری که مابقی همسایگان و مردم در برابر ایشان احساس شرمندگی میکردند.
در طول زندگانی رضایتمندی والدین را تمامأ کسب نموده و دعای خیر آنها همواره از آن خود کرده بودند
شخصی بودند که در رشته تحصیلی خود همیشه مقام اول را دارا بودند و در کنار پدر و خانواده سختکوشانه مشغول کار بودند.
از برادر ایشان نقل میشود، شب هنگامی در رخت خواب بدون توجه ما، مار دور گردن شهید حلقه زده بود، شهید گمان کردند دست من روی گردن ایشان است. به من گفتند دستت را بردار اما درحالی که دست من نبود و خود مار روی گردنشان بود، سحرگاه هنگام نماز متوجه شدیم چیزی که دور گردن ایشان بوده، مار است. مار بزرگی بود.
شهید گفتند مهمان داریم!
دوستان شهید گفتند مار را هلاک کنیم اما شهید رو به آنها فرمودند،
مار به رگ گردن ما نزدیک بود
همانگونه که به ما آسیبی نزد ماهم نباید آسیبی به او برسانيم، شاید این امتحان خدایی باشد.
فرق مردن با شهادت اینجا نمایان میشود!
شهید عبدالله قاسمي سرانجام در مردادماه ١٣۶۵ با فضایل نیک خود با اصابت ترکش خمپاره به پشت و دست، در هنگام وضو شربت شهادت نوشیدند
و به درجه
شـــهـ🌹ــــادت نائل گرديدند
✍🏻برادر زاده شهید
شهید#عبدالله_قاسمی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🖼 عزیزانم مُبلغ باشید
✍ شهید جواد قاسم کاظمی در وصیتنامهاش نوشت: «شما و تنها کسانی که ادعای خردسال بودن را دارید باید مُبلغ باشید و امر به معروف و نهی از منکر از یادتان نرود و نگذارید که این محل و منطقه که منور به خون شهیدان است از بوی بیبند و باری، فساد و تاریک متعفن گردد.»
🌐 ادامه مطلب 👇
https://navideshahed.com/fa/news/553345
شهید#جواد_قاسم_کاظمی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱 از مادر شهید حسن باقری پرسیدند:
چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟! جمله خیلی قشنگی گفتند:
نگذاشتم امام زمان (عجل الله) در زندگیمان گم شود.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#حسن_باقری
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و هشتم راوی : دوستان راز مطلب در اینجاس
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت شصت و نهم ( ادامه قسمت قبل )
احمد آقا می خواست راه سفر به سوی خدا برای دوستان ناممکن جلوه نکندو دیگران به خاطر سختی های راه و زمانه ناامید نشوند و بدانند که راه رسیدن به محبوب همیشه باز است .
ویژگی دیگر او همت بالا و پشتکار در مسیر خدا بود.او یک بار به ندای توحیدی لبیک گفت و تا آخر عمر در این راه استقامت کرد
خداوند در آیه ی سوره ی احقاف می فرماید:«به درستی که کسانی که بگویند به پروردگار ایمان آوردیم و استقامت داشته باشند پس برای آن ها هیچ ترس و اندوهی نیست»
ایمان احمد آقا مقطعی نبود.وقتی تصمیم میگرفت ،مردانه همت میکردوکار را به سرانجام می رساند.
نمونه ی این فعالیت در نماز جمعه بچه ها و برگزاری دعای ندبه و .....قابل مشاهده است.
اودر کارهای مسجد خالصانه برای خدا زحمت کشید و با همتی وصف ناشدنی تلاش کرد.
از دیگر ویژگی های ایشان سیر علمی و مطالعات ایشان بود .احمدآقا با نظم خاصی مشغول مطالعه می شد و هیچ گاه از مطالعه غافل نشد .
به یکی از دوستان گفته بود :من حداقل روزی یک ساعت برنامه ی مطالعه ی جانبی دارم.
احمد آقا مخاطب شناسی را سرلوحه ی کارهای خودش در مسجد قرار داده بود .او در کنار بچه های کوچک تر مانند خود آن ها می شد .در مواجه با بچه های شلوغ و مشکل ساز بسیار صبور بود و ....
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌷 شهید همت:
🌿 صحنه ی جهاد، میدان باز و وسیعی است که حصارپذیر نیست. فناءالله و محو و حل شدن در خدا و رسیدن به رضوان الله، زمان و مکان نمی شناسد.
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
بنّا بود،چون کر و لال بود، خیلی جدی نمیگرفتنش.
یه روزکنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت”شهید عبدالمطلب اکبری!
خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن.
دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم!
وصیت نامهش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود:
"بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند... یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف میزدم...
آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد."
به یاد شهید #عبدالمطلب_اکبری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطرات باور نکردنی یک جانباز در محضر مقام معظم رهبری باورنکردنی است ولی حقیقت دارد...
😭😭😭😭😭
🌷@shahedan_aref
رفیق شهید، شهیدت میکنه ...❤️🩹
وداع دو شهید
دو رفیق واقعی
همرزم و همراه
با معرفت، یک رنگ، باصفا
مخلص، با خدا، بی ریا
دو اسطوره سپاه اسلام
بسیجیان گمنام؛
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#علیرضا_افتخاری_پور🕊🌹
شهید#مسعود_ملا🕊🌹
🌷@shahedan_aref
13.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیههای مهم شهید حاج قاسم سلیمانی به مادحین اهل بیت (ع)
◾️حقیقت گویی و معنویت از اصول مداحی است
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹چگونگی شهادت
#شهید_مسعود_ملا ❣
↩️در تنگه ابوقریب، گردان عمار با دوتیپ زرهی عراق درگیر شد.
گروهان«مسعود ملا» موند تو محاصره و مسعود تعدادی از نیروهایش را فرستاد عقب. خود مسعود با یه سری از بچهها موندن وسط عراقیا ونبرد تن به تن کردند.
عراقیا که دیگه با ما یقه به یقه درگیر بودن، مسعود را بستن به رگبار و پهلو وسینه اش مجروح شد واسیر عراقیا شد!!!
دشمن بعثی ملعون دستای مسعود رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود وفریاد یا زینب«س» داشت، اونو تا سه راهی فکه کشوندن وبعد آرزوی سوم مسعود برآورده شد؛
دشمن بعثی در حالی که مسعود برلب فریاد یا حسین داشت، اورا دوره کرده وسرش را بریدند... .
💠خاطره آزاده جانباز مهدی سیفی
شهید«مسعود ملا» در وصیتنامه سراسر نورش نوشته است:
«پروردگارا، هم جراحت،هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم.»
🔸مزار شهید: بهشت زهرا«س» قطعه ۴۰ ردیف ۵۲ ،شماره ۲۲.
🔸تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۱/۲۲
🔸تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۴/۲
شهید#مسعود_مولا🕊🌹
🌷@shahedan_aref