🕊شهيد "شهرام نجفی" 15 مرداد سال 1348 در روستاي دبيران واقع در جنوب استان فارس ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا دوم متوسطه در رشته اقتصاد گذراند. دانش آموز بود که جنگ شروع شد.
او برای مقابله با دشمن درس و مدرسه را رها کرد و از طريق بسيج داراب با چند نفر از دوستانش عازم منطقه جنگي اروند کنار شدند. وی سرانجام 21 بهمن ماه 1364 به شهادت رسید.
💔زخم های شیرین
🕊مادر شهید در خاطره ای می گوید: پسرم از بچگی خیلی فهمیده و عاقل بود. با کسی دعوا نمی کرد و به پدر و مادر و صله ی ارحام خیلی اهمیت می داد. که قرآن را زیاد تلاوت میکرد از مطالعه ی نهج البلاغه نیز غافل نمی شد. و همیشه به ما میگفت: دل خودتون رو پاک نگه دارید.
او شوق عجیبی برای اعزام به جبهه های حق علیه باطل داشت و برای رفتن بیتابی میکرد. او هنگام رفتن به جبهه به من گفت: مادر، من طاقت ندارم که فردا بروم... باید همین امروز حرکت کنم. آن گاه در ادامه گفت: میخواهم بروم شهید شوم؛ شما اجازه می دهید؟ من به او گفتم: ان شاالله صدقه ی سر علی اصغر خونت هم فدای سر علی اصغر.
همیشه این شوخی بین من و او بود که من می گفتم: مادر، این قدر می روی جبهه، مگه اونجا حلوا می دن؟ و او در جوابم با لبخند می گفت: خودم می دونم که حلوا نمی دن ولی این تیری که به ما می خوره مثل شکلات شیرین و لذت بخشه. اگر بدونی چقدر دوست دارم توی جعبه شکلات بخورم! بعد آهی می کشید و می گفت: البته اگر قسمتمون باشه... ای کاش خدا ما را هم می پسندید و به پیش خودش می برد.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#شهرام_نجفی
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🌹🍃 #چله_شهدایی بیستمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید #عباس_بابایی و شهدای شاه چراغ شهید#غلامع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب « #تبعیدی_ها » منتشر شد... کتابی که خاطراتش شما را شگفت زده میکند.
📝 داستان اسارت پاسدار شجاعی که علیرغم مخالفت فرماندهانش، بعنوان بسیجی به جبهه میرود و پس از یک نبرد سهمگین، با تنی مجروح و نیمهجان اسیر دشمن بعثی میشود.
فصل جدید زندگی حاج محسن کرمی، پر از فراز و فرودهای جذاب و منحصر به فردی است که با شکنجه، تحقیر، تبعید، خیانت، شیطنت، تدبیر و امید به آینده رقم میخورد و پس از دوسال، از دل تاریک اسارت با سربلندی به میهن باز میگردد.
📌 تبعیدیها داستان اسارت «نیکبخت»؛ یا همان «حاج محسن کرمی» است.
این کتاب در مردادماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است و وارد بازار نشر شده است.
🌐 لینک سفارش کتاب با تخفیف:
📗 https://b2n.ir/d77604
💠 سفارش تلفنی:
☎️ +۹۸۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱
☎️ +۹۸۹۱۰۱۵۵۹۰۱۰
🌷@shahedan_aref
🌷 شهید همت:
🌿 حاجی اجازه نداده بود بروم عملیات.
داشت رد میشد.
سلام و احوالپرسی کرد.
پا پی شد که چرا ناراحتم.
با آن قیافه عبوس من و اوضاع و احوال، فهمیده بود موضوع چیست.
صدایش آرام شد و با بغض گفت: "چیه؟ ناراحتی که چرا نرفتی عملیات؟ خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقیه. بقیه هم رفتند و برنگشتند."
و راهش را گرفت و رفت.
🌷@shahedan_aref
🕊شهید حمید باکری در اول آذر سال ۱۳۳۴ در شهرستان ارومیه به دنیا آمد
وي به مسئله ولايت يقين داشت و معتقد بود كه فقط با اين طريق ميتوان انسان شد و لا غیرانسانی خالص بود بهراستیکه شيعه علي (ع) بود، در همه حال خدا را ميديد و رضايت او را در نظر داشت و از من شيطاني فرار ميكرد. ظواهر دنيا در نظر او خيلي کمارزش مينمود و از وابستگيهاي شرکآلود بهشدت وحشت داشت و فرار ميكرد، اهل عمل بود نه اهل حرف و بالاخره تمام حرفهایش را در شهادتش گفت و دعاي هميشگي او در نماز كه با التماس از خدا ميخواست (اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك) در ششم اسفندماه سال 62 مستجاب شد و مختصر شرحي كه گذشت دوران طي شده شهيد در اين دنيا بود. اگر بخواهيم حق مطلب را ادا كنيم و از رشادتها و اخلاصها، عظمت روح، صبر، استقامت و آنچه بود سخن بگوییم زبان ما قاصر و قلم ناتوان خواهد بود.
وی در تاریخ 1362/12/6 در عملیات خیبر در اثر اصابت آرپیجی به شهادت رسید و پیکر پاک او جاودانه شد و هرگز به میهن بازنگشت.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#حمید_باکری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌹🍃 #چله_شهدایی
بیست و یکمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید #حمید_باکری🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🌷@shahedan_aref
بر ما برسانید ، دوایی لطفاً !
از غصه مریضیم ، شفایی لطفاً !
در نسخهی ما جای دوا بنویسید . .
یک چای غلیظ کربلایی لطفا
#آقایاباعبدالله ♥️ ؛
قرار یکشنبهها» زندگینامه و خاطرات شهید داود عابدی به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی است. این رزمنده دفاع مقدس در عملیات بدر در غرب هویزه به شهادت رسید
گزیده✂️کتاب
هر طرف که میدیدی آب بود و هور. برخی فرماندهان در معرکه زخمی شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند تا شهید شدند. چند فرمانده لشکر و قرارگاه هم در وسط معرکه حضور داشتند.
مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا (آذربایجان) و نیروهایش که از دجله گذشته بودند، در محدودهای محاصره شدند.
از قرارگاه به نیروهای باکری دستور دادند اگر شده دست و پای او را ببندند و به عقب منتقلش کنند، اما او قبول نکرد و همانجا ماند. یک نفر در این میان، آنقدر التماسش کرد که حاضر شد سوار قایق شود اما هنوز راه نیفتاده بود که از آن پیاده شد.
حال عجیبی داشت. وسایل جیبش را خالی کرد و یک تفنگ برداشت و شروع کرد به تیراندازی و جنگیدن تا اینکه یک تیر به سرش خورد.
پیکر او را به قایق آوردند تا زیر آتش سنگین متلاشی نشود. اما قایق، مورد هدف قرار گرفت و شعلهور شد. مهدی باکری هم درون آن سوخت و به دجله پیوست.
شهید#داوود_عابدی🕊🌹
#قرار_یکشنبه_ها
🌷@shahedan_aref
🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔
✍️سلام
مخاطبان عزیزی که قصد دارند آثار شهدایشان در کانال بیاید(عکس، فیلم، وصیتنامه، خاطره و..) حتما " آیدی " خودشون رو تو پیام لینک ناشناس بذارند تا بتونیم باهاشون ارتباط بگیریم متشکرم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹