eitaa logo
هر روز با شهدا
66.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید شهید 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهید: ▫️ اگر در جست‌و‌جوی هستی او را در میان سربازانش بجوی... 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
فصل دهم: آقای معلم قسمت سوم علی مرتب نامه می‌فرستاد و من هم جوابش را می‌دادم. کنار اسمش یک جان می‌
فصل یازدهم: روز وداع قسمت اول خواهرانم به‌همراه شوهرهایشان برای عیادت به خانه‌ی ما آمدند. قبلا با هم هماهنگ کرده بودند علی را از اعزام مجدد به جبهه منصرف کنند. رجب گوشه‌ای نشسته بود و به حرف‌هایشان گوش می‌داد. گفتند: «علی جان! داداشت شهید شده، بابات دست‌تنهاست. مادرت هم بهش سخت می‌گذره. هر چقدر جبهه رفتی کافیه. تو به تکلیفت عمل کردی؛ خدا ان‌شاءالله ازت قبول کنه. بمون پیش پدر و مادرت عصای دستشون باش...» علی صبر کرد تا همه حرف‌هایشان را زدند، بعد گفت: «من کوچیک بابامم هستم، کمکش هم می‌کنم. از زیر کار شونه خالی نمی‌کنم، اما اوضاع جنگ الان خرابه، نیرو کم داریم. من نمی‌تونم قول بدم و بگم جبهه نمیرم؛ چون تکلیف شرعی بر عهده منه، قیامت باید جواب خدا و خون شهدا رو بدم. چرا روز عاشورا علی‌اکبر امام حسین و حضرت قاسم رفتن میدون جنگ؟! مگه حضرت زینب ناموس اهل‌بیت نبود؟! مگه حضرت سکینه و رقیه دخترای امام حسین نبودن؟! پس چرا با امام رفتن کربلا؟! نمی‌دونستن آخر این راه چی در انتظارشونه؟! همه از سرنوشتشون باخبر بودن و با روی باز به استقبالش رفتن؛ چون تکلیفشون بود. مثل حضرت قاسم که فرمود: مرگ برای من از عسل شیرین‌تره. چرا؟! چون بحث حفظ اسلام بود. وقتی پای دین خدا در میون باشه، امام معصوم هم جونش رو می‌گیره کف دستش و میاد وسط معرکه، زن و بچه‌ش رو هم میاره! حالا شما به من میگید کافیه؟! دیگه جبهه نرم؟! یعنی امامم رو تنها بذارم؟! چشمم رو روی فرمان ولی‌فقیه ببندم؟! شرمنده شما هستم! ممنون زحمت کشیدید و این‌همه راه اومدید منو ببینید. ان‌شاءالله قیامت جبران کنم. من نمی‌تونم بی‌غیرت باشم و خون ریخته شده داداش امیر رو با خونه نشستن پایمال کنم.» روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 🌷@shahedan_aref
💬 | متن پیام: سلام صبح جمعه بخیر و شادی اسامی شهدا ک من فرستادم برا ختم صلوات نمیزارین سلام مخاطب گرامی تعداد اسامی شهدایی که برای ما فرستادند بسیار زیاد است لیست بزرگی از اسامی را تهیه کردیم و به ترتیب برای ختم صلوات بارگذاری میکنیم از همه دوستانی که نام شهید را ارسال کردند خواهش میکنم صبور باشید چندماه طول میکشد تا اسامی همه شهدا بارگذاری شود ممنون از صبر و شکیبایی شما 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💬 | متن پیام: سلام وقت بخیر،من سری پیش خاطره عنایت شهید ابراهیم هادی(این شهید خودش میدونه من همیشه داداش کوچیکه خطابش میکنم تو دلم بخاطر سن ایشون ) رو گفتم،چندسال پیش مادرم تو بیمارستان بستری شد و لحظه ای که داشت میرفت دکتر گفت من دیگه به خونه برنمیگردم مواظب خودت باش سفارشت رو به برادرهات کردم بعد من حواسشون بهت باشه من خندیدم به شوخی گفتم شما تا من زنده م نباید حرف مردن و رفتن بزنید انگیزه ی یه دختر مادرش... مادرم رفت و بستری شد گفتن سکته کرده و فشارش از ۲۴ پایین نمیاد من هم شبانه منزل رو به قصد بیمارستان ترک کردم،اون لحظه توان ترک بیمارستان رو نداشتم کسی تو خونه منتظرم نبود مادرم تمام دار و ندار من بود دکتر گفت امیدی به زندگیش نیست... ساعت ۲ برگشتم خونه اولین بار بود‌گوشی رو گرفتم و ساعت ها راجع ب شهید ابراهیم هادی و داستان های کرامت ایشون رو خوندم،ایمان عجیبی داشتم شنیدم به زیارت عاشورا علاقه داشتن،خوندم و هدیه کردم به ایشون ذکر استغفار گفتم و ایشون رو اولین بار صدا زدم تا اذان صبح عبادت کردم و از همونجا جرقه ی یاد ایشون در همه حال اونجا زده شد،فردا صبح بیمارستان رفتم دکترها گفتن معجزه شده مادرم برگشت اما نمی‌دونست من اون شب هم زیبایی خدا رو دیدم و هم معجزه شهید رو که پیش خداوند زیبا و مهربان شفاعت من رو کرد،من رمز این شهید رو ۳ صلوات میدونم خاطره ی بعدی هم برای چند وقت پیش هست من توی مغازه های مشرف به حرم آقا سبز قبا دزفول ،دنبال جا کلیدی بودم که عکس شهید هادی روی اون باشه تا بزارم تو کیفم و همیشه داشته باشم ...متاسفانه پیدا نکردم، چند روز بعد رفتم حرم نماز خوندم برادرزاده م رو دیدم که ۱۱ سالشه ایشون اومد حرم گفت عمه من برای شما یه هدیه دارم اصلا ایشون از نیت قلبی من خبر نداشت و اینکه من دنبال جاکلیدی شهید باشم،عجیب بود و مطمئنم داداش ابراهیم خودشون این جاکلیدی رو برای من فرستاد ارسالی مخاطبین☝️ کرامتی از شهید ابراهیم هادی❣ 🌷@shahedan_aref
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌺 خاطره 🌷شهید🌷 🌷@shahedan_aref
لیـــــلٰا خٰالد (چِریک فِلسطینے) ؛ بَعد أز شهـــــآدت گفت : بِہ شَهیـــــد قٰاسم سُلیمانے‌مےگویَم: تو پِسر فِلسطینے ، «فِلسطینْ۔۔» هَرگز فَرزندانش رٰا فَراموش نِمےڪُند. 🌷@shahedan_aref
🔴💭 سرخی خون تو روی خیلی‌ها را سیاه کرد 🌷@shahedan_aref
🌒 « سحر را دریاب » ✍ شهید سلیمانی در توصیه‌ای به برادرزاده‌اش می‌نویسد : مهدی جان! تمام کسانی که به کمالی رسیدند خصوصاً کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم می‌تواند باشد، منشأ همه آنها سحر است. سحر را دریاب. نماز شب در سن شما تاثیری شگرف دارد، اگر چند بار آن را به رغبت تجربه کردی، لذت آن متوجه می‌شود و به آن تمسک می‌یابی. 📚 سلوک در مکتب سلیمانی ، صفحه ۱۰۷ .   🌷@shahedan_aref
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اربابِ‌غریبم....!💔 _ما‌ یه|آرمان‌علی‌وردی‌| رو تو این‌فتنه ها دیدیم...🥀 💔🥀 خواهرش‌ندید؛مادرش‌ندید...😭 +اما‌وقتی‌ارباب‌گوشه‌گودال‌قتلگاه‌افتاد.....🍂 🌷@shahedan_aref