eitaa logo
هر روز با شهدا
65.2هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با شهدا
🍃نام و نام خانوادگی :محمد علی پور 🌹نام پدر :علی 🍃تاریخ تولد :۱۳۱۸/۰۷/۰۷ 🌹محل تولد :روستای زردوان دام
👇زندگی نامه شهید محمد علی پور🕊🌹 از کودکی سایۀپرمهر پدر بالای سرش نبود و مادر با سختی فراوان او را بزرگ کرد تا ادامه‌‌‌دهندۀ شغل پدر در آسیاب باشد. تنها پسر خانواده بود و عهده‌دار مسئولیت دو خواهر. او که فرزند سوم و چشم‌‌وچراغ خانه محسوب می‌شد؛ فعال بود و پرتلاش. نه‌‌تنها برای خدمت به نزدیکان بلکه به همۀ مردم تا می‌توانست کمک می‌کرد. متولد هفتم مهر‌‌ماه سال هزاروسیصدوهجده بود در منطقۀ کوهستانی و سرسبز شهر دیباج. مدرک تحصیلی‌اش ششم ابتدایی را نشان می‌دهد ولی در یک نگاه او را چون شخص تحصیل‌‌‌کرده‌ای می‌دیدی و صاحب‌نظر.بزرگ‌‌تر که شد به کشاورزی پرداخت. بعدها به‌‌عنوان انباردار در ذوب‌‌آهن استخدام شد. سربازی نرفت و معاف شد؛ چون کفیل مادر بود بعد از فوت پدر. عزیز و دردانۀ مادر بود. در انجام فرایض دینی خصوصاً نماز و روزه و داشتن حساب‌‌ سال جدی بود. در مشکلات و کارهای مهم با توکل به خدا و توسل به ائمه ‌معصومین(ع) با دیگران نیز مشورت می‌کرد. قدر ‌‌شب‌های قدر را خوب می‌دانست. متأهل بود و شش فرزند داشت. با این‌که خانوادۀ پرجمعیتی داشت و یک حقوق کارگری، از کمک به دیگران کوتاهی نمی‌کرد و از نظر حلال‌‌ و ‌‌حرام بسیار دقیق بود و بااحتیاط. معمولاً تک‌تیرانداز بود و مدت صدونودوهشت روز حضورش در میادین نبرد برگ‌های زرین پرافتخار عمرش را جلا بخشید. سرانجام در تاریخ چهارم دی‌‌ماه سال هزاروسیصدوشصت‌‌وپنج در عملیات کربلای ۴ ندای حق را لبیک گفت و به طرز نامعلومی مفقود گردید. چشمان منتظر زن‌‌ و فرزندانش بعد از سه سال از انتظار بیرون آمد و با کشف پلاک و پیکر بی‌سر، شهادتش محرز شد و بر روی دستان مردم تشییع و در روستای فیروزآباد دامغان به خاک سپرده شد. شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از قاصدک
⚠️خانوم ها و دختر خانوم های ک دغدغه لباس و مانتو پوشیده و شیک و خاص رو دارید 👚میری بازار مدل های میبینی ک اصلا در شانت نیست ک اونا رو بپوشی😭 یا قیمت ها اونقدر بالاست ک ......🤦🏻‍♀️😔 یا مدل ها و پارچه ها اونقدر تکراری هستن ک دلتو زدن ✅ما این مشکل رو برات حل کردیم 😍😍 🤩مستقیم از تولید کننده بخر 🤩 @melmeson @melmeson 🔸مانتو و پیراهن و عبا های پوشیده ب سبک جدید و امروزی با کیفیت بالا و نصف قیمت های مزون های دیگه ✅ما تولید کننده هستیم✅ 👌🏼قیمت مناسب کیفیت عالی و دوخت تمیز در کنار زیبایی و ب روز بودن همه در مزون مل بزن روی لینک و به خانواده مـِل بپیوند👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/139002115C0d3f5566de
📣 شهید مجید حجتی نخستین خبرنگار شهید خراسان از تربت حیدریه 🔸پاسدار شهید حجتی اولین خبرنگار صدا و سیمای خراسان رضوی از تربت حیدریه در دوران دفاع مقدس هم­گام با رزمندگان دلیر اسلام، لحظه به لحظه آن حماسه غرورآفرین را روایت کرد و درحین بازتاب و انعکاس آن سلحشوری­‌ها در آذرماه 1360 در منطقه بستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔸شادی ارواح مطهر همه شهدا بالاخص شهدای عرصه خبر و رسانه و شهیدان حجتی، صارمی وخبرنگار شهید مدافع حرم محسن خزاعی سلام و درود وصلوات خبرنگار شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🎥 | خبرنگار شهید 📌 اولین شهید مدافع حرم ایرانی که حضورش در سوریه و همچنین خبر شهادتش بطور رسمی اعلام شد. آن‌ها به‌عنوان اولین گروه خبرنگار و مستندساز، به سوریه می‌روند و اولین تصاویر را از اوضاع این کشور و حضور نظامی ایران در آن‌جا منتشر می‌کنند. این رسالت سنگینی است که «هادی» و همکارانش بر دوش خود احساس کرده و مردانه پا در میدان عمل می‌گذارند. 🎞 مستند «ناتمام» روایتی از شهید «» 🔸 کارگردان: علی سرو 🔹 تهیه شده در مدرسه سینمایی اندیشه و هنر ماه 📥 دانلود و تماشا: 🔗 ammaryar.ir/m/hl5fq 🌷@shahedan_aref
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد و ششم: اخلاص(2) ✔️راوی : عباس هادی ابراهیم به اطعام دادن نیز خیلی اهمیت می‌داد همیشه دوستان را به خانه دعوت می‌کرد و غذا می‌داد. در دوران مجروحیت که در خانه بستری بود، هرروز غذا تهیه می‌کرد و کسانی که به ملاقاتش می‌آمدند را سر سفره دعوت می‌کرد و پذیرایی می‌نمود و از این کار هم بی‌نهایت لذت می‌برد. به دوستان می‌گفت: ما وسیله‌ایم، این رزق شماست. رزق مؤمنین با برکت است و... در هیئت‌ها و جلسات مذهبی هم به‌همین گونه بود. وقتی می‌دید صاحب‌خانه برای پذیرایی هیئت مشکل دارد، بدون کمترین حرفی برای همه میهمان‌ها و عزادارها غذا تهیه می‌کرد. می‌گفت: مجلس امام حسین علیه‌السلام باید از همه لحاظ کامل باشد. شب‌های جمعه هم بعد از برنامه بسیج برای بچه‌ها شام تهیه می‌کرد. پس‌از صرف غذا دسته‌جمعی به زیارت حضرت عبدالعظیم یا بهشت‌زهرا علیهاالسلام می‌رفتیم. بچه‌های بسیج و هیئتی هیچ‌وقت آن دوران را فراموش نمی‌کنند. هر چند آن دوران زیبا و به‌یادماندنی طولانی نشد! یک‌بار به ابراهیم گفتم داداش این‌همه پول از کجا میاری؟ از آموزش‌ وپرورش ماهی دوهزار تومان حقوق می‌گیری، ولی چند برابرش را برای دیگران خرج می‌کنی! نگاهی به صورتم انداخت و گفت :روزی رسان خداست. در این برنامه‌ها من فقط وسیله ام. من از خدا خواستم هیچ‌وقت جیبم خالی نماند. خدا هم از جایی‌که فکرش را نمی‌کنم اسباب خیر را برایم فراهم می‌کند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
نام و نام خانوادگی: دانشجوی شهید حمید محمود نژاد تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۶/۴ محل تولد: دزفول تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ محل شهادت: فاو عراق🌷 حمید جوانی جسور و شجاع بود که از کودکی هایش زیر بار ظلم نمی رفت، عاشق مطالعه با بار علمی بسیار وسیع و عمیق بود بطوری که بدون دفتر و کتاب پا به جبهه نمیگذاشت و در هر منطقه ای علاوه بر تدریس قرآن و نهج البلاغه و تفسیر و...معلم‌خصوصی رزمندگان میشد . کم‌خواب و پر کار بود ، ثانیه به ثانیه عمرش را برنامه ریزی داشت اراده ی بلند و ستودنی داشت که بواسطه ی مبارزه با نفس به دست آورده بود ، تکیه کلامش همیشه این بود (هیس! حرف بس است دیگر! عمل کنید)🌷 مرخصی گرفته بود تا برای انجام کارهایش برود دزفول.خداحافظی کرد و رفت ، اما بعد از مدت کمی برگشت و گفت:کوله ام را جا گذاشته ام ناهار آورده بودند.گفتم: حمید ! بیا ناهارت را بخور و بعد برو! قبول نکرد و اصرار بچه های گروهان هم بی فایده بود.خیلی آرام گفت:من در حال مرخصي هستم و اجازه ندارم از غذاي بيت المال بخورم، زمانی مجاز به خوردن این غذا هستم که در حال خدمت به سپاه اسلام باشم.کوله پشتی اش را انداخت روی شانه اش و رفت.🌷 جملات قصار از شهید بزرگوار محمود نژاد محور تصمیمات من نفس است هر چه او اراده کند من خلاف آن را اراده میکنم. شهید زنده است و ناشناخته ترین شهید در ناشناخته ترین زمان و در ناشناخته ترین مکان خونش به هدر نمی رود. میراث دار شهدا باشید نه میراث خوار شهدا. از شهید چیزی نمی ماند جز یک راه ناتمام. 🌷 شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌷خاطرات همت: 🌿 همه کارهاش رو حساب بود. وقتی پاوه بودیم، هرروز صبح محوطه را آب و جارو میکرد،اذان میگفت و تا ما بخونیم، صبحانه حاضر بود. 🌺 خیلی خوش سلیقه بود. یک فرشی داشتیم که حاشیه یک طرفش سفید بود. انداخته بودم روی موکت. وقتی دید،‌گفت: آخه عزیزمن! یه زن وقتی میخواد دکور خونه رو عوض کنه، با مردش مشورت میکنه و فرش را چرخاند، طوری که حاشیه سفیدش افتاد بالای اتاق. شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیدمجتبی در یازدهم دیماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود. در سن ۱۷ سالگی به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان منجیل رفت و پس از چندی با مسئولیت گروهان سلمان از گردان مسلم به کردستان، اهواز و هفت‌تپه منتقل شد. سید با حضور در عملیات‌های کربلای ۱، کربلای ۵، کربلای ۸ و ۱۰، والفجر ۸ والفجر ۱۰ چندین بار مجروح شد. او در تاریخ ۱۷. ۴. ۱۳۶۶ ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلای ساری مشغول خدمت شد سیدمجتبی بیشتر عمرش را وقف مداحی کرد. او با عشق به امام حسین (ع) و امام زمان(عج) و ارادت به امام حسن مجتبی(ع) همیشه به ذکر مدح و مصیبت این بزرگواران می‌پرداخت. او در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیت‌های مختلف طحال، بخشی از روده خود را از دست داد و به دلیل میگرن عصبی و میکروبی که در گلویش وجود داشت، هرسال تقریباً از اوایل زمستان به شدت بیمار می‌شد. سرانجام سید مجتبی در اوایل دیماه سال ۱۳۷۵به دلیل جراحات شیمیایی در قسمت «ایزوله» بیمارستان بستری شد و در تاریخ 11 دی ماه ۱۳۷۵ هنگام اذان مغرب بعد از یک هفته بیهوشی کامل چشم گشود و شهادتین را زمزمه کرد و بعد به شهادت رسید. شهید🕊🌹 عاقبتتون شهدایی...❣ 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 سیزدهمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید 🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref