☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت شصت و دوم : فتح المبین ( ۲ )
او ادامه داد: در آن بيابان ما بوديم و امام زمان (عج) فقط آقا را صدا میزديم و از او كمك ميخواستيم، اصلاً نمیدانستيم چه كاركنيم،
تنها چيزي كه به ذهن ما میرسيد توسل به ايشان بود.
هيچكس نفهميد آن شب چه اتفاقي افتاد! در آن سجده عجيب، چه چيزي بين آنها و خداوند گفته شد؟ اما دقايقي بعد ابراهيم به سمت چپ نيروها كه در وسط دشت مشغول استراحت بودند رفت! پس از طي حدود يك كيلومتر به يك خاكريز بزرگ ميرسد. زماني هم كه به پشت خاكريز نگاه میکند. تعداد زيادي از انواع توپ و سلاح های سنگين را مشاهده ميکند. نيروهاي عراقي در آرامش كامل استراحت ميكردند. فقط تعداد كمي ديده بان و نگهبان در ميان محوطه ديده ميشد. ابراهيم سريع به سمت گردان بازگشت.
ماجرا را با علي موحد در ميان گذاشت. آنها بچه ها را به پشت خاكريز آوردند. در طي مسير به بچه ها توصيه كردند: تا نگفته ايم شليك نكنيد. در حين درگيري هم تا ميتوانيد اسير بگيريد، از سوي ديگر نيز گردان حبيب به فرماندهي محسن وزوايي به مقر توپخانه عراق حمله كردند.
آن شب بچه ها توانستند با كمترين درگيري و با فرياد الله اكبر و ندای يا زهرا (سلام الله علیها) توپخانه عراق را تصرف كنند و تعداد زيادي از عراقي ها را اسير بگيرند.
تصرف توپخانه، ارتش عراق را در خوزستان با مشكلي جدي روبرو كرد، بچه ها بلافاصله لوله هاي توپ را به سمت عراق برگرداندند. اما به علت نبود نيروي توپخانه از آنها استفاده نشد.
توپخانه تصرف شد. ما هم مشغول پاكسازي اطراف آن شديم. دقايقي بعد ابراهيم را ديدم که يك افسر عراقي را همراه خودش آورد!
افسر عراقی را به بچه هاي گردان تحويل داد، پرسيدم: آقا ابرام اين كي بود؟!
جواب داد: اطراف مقر گشت میزدم، يكدفعه اين افسر به سمت من آمد.
بيچاره نمیدانست تمام اين منطقه آزاد شده.
من به او گفتم اسير بشه، اما او به سمت من حمله كرد. او اسلحه نداشت، من هم با او كشتي گرفتم و زدمش زمين، بعد دستش را بستم و آوردم.
نماز صبح را اطراف توپخانه خوانديم. با آمدن نيروي كمكي به حركتمان در دشت ادامه داديم.
هنوز مقابل ما به طور كامل پاكسازي نشده بود.
يكدفعه دو تانك عراقي به سمت ما آمد! بعد هم برگشتند و فرار كردند.
ابراهيم با سرعت به سمت يكي از آن ها دويد، بعد پريد بالاي تانك و دَر برجك تانك را باز كرد و به عربي چيزي گفت. تانك ايستاد و چند نفر خدمه آن پياده شدند و تسليم شدند.
هوا هنوز روشن نشده بود، آرايش مجدد نيروها انجام شد و به سمت جلو حركت كرديم. بين راه به ابراهيم گفتم: دقت كردي كه ما از پشت به توپخانه دشمن حمله كرديم!
با تعجب گفت: نه! چطور مگه؟!
ادامه دادم: دشمن از قسمت جلو با نيروي زيادي منتظر ما بود، ولي خدا خواست كه ما از راه ديگري آمديم كه به پشت مقر توپخانه رسيديم.
به همين خاطر توانستيم اين همه اسير و غنيمت بگيريم. از طرفي دشمن تا ساعت دو بامداد آماده باش كامل بود. بعد از آن مشغول استراحت شده بودند كه ما به آنها حمله كرديم!
دوباره اسراي عراقي را جمع كرديم. به همراه گروهي از بچه ها به عقب فرستاديم، بعد به همراه بقيه نيروها براي آخرين مرحله كار به سمت جلو حركت كرديم.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🕊🌹شهید احمد فروغی ابری
وصیتنامه👇
شهادت منطق ما شیعیان است که از حسین رهبر انقلاب سرمشق می گیریم و ما شهادت را از حسین و رسالت و صبر و استقامت را از زینب (سلام الله علیها) می آموزیم.هر کس که عاشق خدا شد خدا هم عاشق او می شود و انسانی که عاشق خدا شد، برای رسیدن به معشوق خود باید خداگونه شود و شهید است که به آن مرحله می رسد. برای من گریه نکنید و بخندید که عیش من است.من به تکامل رسیده ام و خدا مرا از شما به عنوان هدیه می پذیرد و افتخار کنید که توانستید مرا تا این حالت برسانید و پولی که برای مجلس ختم می خواهید خرج کنید به مستمندان بدهید. (وصیت نامه 1360/09/07)
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#احمد_فروغی_ابری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
با سلام و خسته نباشید .من تصمیم گرفتم که دردهه ی ابتدایی محرم دعای عهد را به نیابت از آقا امام زمان هدیه به شهدایی ۸سال دفاع مقدس بکنم ..به نظرتون اگه ثوابی داشته باشه به محضر شهدا میرسد؟
سلام مخاطب گرامی!
بله قطعا هر کار خیری که به نیت شهدا و ائمه اطهار انجام بدید حتما ثواب آن کار موجب شادی روح ایشان میگردد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹خلبان شهید: سرهنگ ایرج عیوضی
🍃تاریخ تولد: 1332
🌹تاریخ شهادت: 23/4/1361
🍃محل تولد: قزوین (ونه)
🌹محل شهادت: جنوب
🍃محل دفن: آبیک قزوین
🕊در تاریخ 23/4/1361 یک تیم آتش هوانیروز برای پشتیبانی از رزمندگان در عملیات رمضان به منطقه جنوب پرواز میکند و در شمال شرقی بصره با دشمن درگیر میشوند. در حین عملیات یکی از بالگردهای کبری که خلبان آن ایرج عیوضی و محمد امین میرمرادزهی بودهاند هدف موشک مالیوتکای دشمن قرار میگیرند وپس از سقوط در میان شعلههای آتش سوخته و به شهادت میرسند.
خلبان ایرج عیوضی با درجه سرهنگی در آمار شهدای هوانیروز و جنگ منظور شده و مزارش در گلزار شهدای زادگاهش میباشد
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
سرلشکر خلبان شهید🕊🌹
#ایرج_عیوضی
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام چجور با شهدا دوست بشم؟
چجور ازشون راهنمایی بخوام
سلام مخاطب گرامی!
ارتباط با شهیدان اعم از هدایا و خیرات(نماز، دعا، تلاوت قرآن و..) خواندن آثار مرتبط با ایشان و از همه مهمتر انجام واجبات و ترک محرمات قطعا زندگی شما را شهدایی خواهدکرد انشاءالله
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🕊هشتم خرداد ۱۳۴۲ ، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش نعمت الله، کارگر شرکت بود و مادرش زیور نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست وهفتم اسفند ۱۳۶۰ ، در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. پیکر او را در مزار پایین شهرستان زنجان به خاک سپردند. برادرش علیرضا نیز به شهادت رسیده است.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#سعید_معبودی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و هفتم راوی : دوستان شهید ما در معارف
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت شصت و هشتم
راوی : دوستان
راز مطلب در اینجاست.انسانی که شور خدا در سر دارد تمام حالات و دریافت های درونی خود را میپوشاند.ولی خداوند مِهر اوراو عظمت او رادر دل ها قرار می دهد.
خیلی ها از احمدآقا چیز خاصی نمی دیدند،همان نماز و اخلاق خوب و تواضع و ...بود اما عاشقش بودند.
ایشان قلب ها را فتح کرده بود.اوبه دیگران یاد داده بود که می توان در جریان عادی زندگی قرار داشت و مثل دیگران و در میان مردم زندگی کرد اما با خدا بود.
احمد آقا برخی از داشته های درونی خود را روی کاغذ می آورد تا یادگار بماند و به تعدادی از دوستان رازدار خود بیان می کرد تا شاید آن ها هم حرکتی کنند
گاهی اوقات که پاره ای از عنایات الهی را برای دوستان خاص خود می گفت بلافاصله تاکید میکرد:تا زنده هستم برای کسی نگویید!
یعنی معلوم است که این احمد آقا از گفته های خود چیزی نمی خواهد جز رشد دیگران.....
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🕊هشتم خرداد ۱۳۴۲ ، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش نعمت الله، کارگر شرکت بود و مادرش زیور نام دا
🕊یکم فروردین ۱۳۴۷، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش نعمت الله، کارگر شرکت بود و مادرش زیور نام داشمت. دانش آموز اول متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲ ، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بو جا ماند و پس از تفحص در مزار پایین شهرستان زنجان به خاک سپرده شد. برادرش سعید نیز به شهادت رسیده است.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#علیرضا_معبودی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌷 شهید محمد محسن بیگی🌷
🍃فرزند: مرحوم تیمور.
شهید از۱۱ ماهگی در دامان پدربزرگ و مادر بزرگ با شغل کشاورزی و دامداری رشد و نمو کرد.
🍃تاریخ تولد:١٣٤٥/٠٣/٠١
🌹تاریخ شهادت:١٣٦٢/٠٨/١٣
🍃محل شهادت: پنجوین. والفجر٤
🌹مزار:گلزار شهدای بخش طغرالجرد شهرستان کوهبنان
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#محمدمحسن_بیگی
🌷@shahedan_aref
قسمتی از وصيت نامه👇
🕊« طلبه شهيد: رسول عيسي پور» قال علي(عليه السلام): اتقوا معاصي الله في الخلوات فان الشاهد هو الحاكم ترجمه: بپرهيزيد (بترسيد) از گناهاني كه در خلوت انجام ميدهيد، پس به درستي كه شاهد آن گناهان اوست (خدا) كه حاكم است. در دنيا كساني هستند كه به نظر مردم، آدمان با تقوا و صالحند، ولي در آخرت ديده ميشود بعضي از آن صالحان، صالحاني كه به نظر مردم صالحند، رو به دوزخ ميروند، از آنها سؤال ميكنند كه شما به ما درس اخلاق و رفتار ميگفتيد در حالي كه ما پاي منبر شما مينشستيم و از سخنان شما مستفيض ميشديم در جواب گويند ما به شما سخنراني آتشين ميكرديم در حالي كه خودمان به آنها عمل نمي كرديم، و....
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#رسول_عیسی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
بیست و نهمین روز #چله به نیت
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🌷@shahedan_aref
شهیدان زنده اند!
نام : عبدالله
نام خانوادگی : قاسمي
نام پدر : علي
تاریخ تولد : ۱ . ۱۰ . ۱۳۴۴
سن : ۲۱
تاریخ شـــ🌹ـــهادت : ۱۴ . ۵ . ۱۳۶۵
محل شهادت : سومار
✔️درتمامی امور بسیجی و مذهبی فعالیت داشتند، خوشخلقی و رعایت احوالات برای ایشان اولویت بود به طوری که مابقی همسایگان و مردم در برابر ایشان احساس شرمندگی میکردند.
در طول زندگانی رضایتمندی والدین را تمامأ کسب نموده و دعای خیر آنها همواره از آن خود کرده بودند
شخصی بودند که در رشته تحصیلی خود همیشه مقام اول را دارا بودند و در کنار پدر و خانواده سختکوشانه مشغول کار بودند.
از برادر ایشان نقل میشود، شب هنگامی در رخت خواب بدون توجه ما، مار دور گردن شهید حلقه زده بود، شهید گمان کردند دست من روی گردن ایشان است. به من گفتند دستت را بردار اما درحالی که دست من نبود و خود مار روی گردنشان بود، سحرگاه هنگام نماز متوجه شدیم چیزی که دور گردن ایشان بوده، مار است. مار بزرگی بود.
شهید گفتند مهمان داریم!
دوستان شهید گفتند مار را هلاک کنیم اما شهید رو به آنها فرمودند،
مار به رگ گردن ما نزدیک بود
همانگونه که به ما آسیبی نزد ماهم نباید آسیبی به او برسانيم، شاید این امتحان خدایی باشد.
فرق مردن با شهادت اینجا نمایان میشود!
شهید عبدالله قاسمي سرانجام در مردادماه ١٣۶۵ با فضایل نیک خود با اصابت ترکش خمپاره به پشت و دست، در هنگام وضو شربت شهادت نوشیدند
و به درجه
شـــهـ🌹ــــادت نائل گرديدند
✍🏻برادر زاده شهید
شهید#عبدالله_قاسمی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🖼 عزیزانم مُبلغ باشید
✍ شهید جواد قاسم کاظمی در وصیتنامهاش نوشت: «شما و تنها کسانی که ادعای خردسال بودن را دارید باید مُبلغ باشید و امر به معروف و نهی از منکر از یادتان نرود و نگذارید که این محل و منطقه که منور به خون شهیدان است از بوی بیبند و باری، فساد و تاریک متعفن گردد.»
🌐 ادامه مطلب 👇
https://navideshahed.com/fa/news/553345
شهید#جواد_قاسم_کاظمی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱 از مادر شهید حسن باقری پرسیدند:
چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟! جمله خیلی قشنگی گفتند:
نگذاشتم امام زمان (عجل الله) در زندگیمان گم شود.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#حسن_باقری
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و هشتم راوی : دوستان راز مطلب در اینجاس
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت شصت و نهم ( ادامه قسمت قبل )
احمد آقا می خواست راه سفر به سوی خدا برای دوستان ناممکن جلوه نکندو دیگران به خاطر سختی های راه و زمانه ناامید نشوند و بدانند که راه رسیدن به محبوب همیشه باز است .
ویژگی دیگر او همت بالا و پشتکار در مسیر خدا بود.او یک بار به ندای توحیدی لبیک گفت و تا آخر عمر در این راه استقامت کرد
خداوند در آیه ی سوره ی احقاف می فرماید:«به درستی که کسانی که بگویند به پروردگار ایمان آوردیم و استقامت داشته باشند پس برای آن ها هیچ ترس و اندوهی نیست»
ایمان احمد آقا مقطعی نبود.وقتی تصمیم میگرفت ،مردانه همت میکردوکار را به سرانجام می رساند.
نمونه ی این فعالیت در نماز جمعه بچه ها و برگزاری دعای ندبه و .....قابل مشاهده است.
اودر کارهای مسجد خالصانه برای خدا زحمت کشید و با همتی وصف ناشدنی تلاش کرد.
از دیگر ویژگی های ایشان سیر علمی و مطالعات ایشان بود .احمدآقا با نظم خاصی مشغول مطالعه می شد و هیچ گاه از مطالعه غافل نشد .
به یکی از دوستان گفته بود :من حداقل روزی یک ساعت برنامه ی مطالعه ی جانبی دارم.
احمد آقا مخاطب شناسی را سرلوحه ی کارهای خودش در مسجد قرار داده بود .او در کنار بچه های کوچک تر مانند خود آن ها می شد .در مواجه با بچه های شلوغ و مشکل ساز بسیار صبور بود و ....
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌷 شهید همت:
🌿 صحنه ی جهاد، میدان باز و وسیعی است که حصارپذیر نیست. فناءالله و محو و حل شدن در خدا و رسیدن به رضوان الله، زمان و مکان نمی شناسد.
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
بنّا بود،چون کر و لال بود، خیلی جدی نمیگرفتنش.
یه روزکنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت”شهید عبدالمطلب اکبری!
خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن.
دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم!
وصیت نامهش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود:
"بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند... یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف میزدم...
آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد."
به یاد شهید #عبدالمطلب_اکبری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطرات باور نکردنی یک جانباز در محضر مقام معظم رهبری باورنکردنی است ولی حقیقت دارد...
😭😭😭😭😭
🌷@shahedan_aref
رفیق شهید، شهیدت میکنه ...❤️🩹
وداع دو شهید
دو رفیق واقعی
همرزم و همراه
با معرفت، یک رنگ، باصفا
مخلص، با خدا، بی ریا
دو اسطوره سپاه اسلام
بسیجیان گمنام؛
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#علیرضا_افتخاری_پور🕊🌹
شهید#مسعود_ملا🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیههای مهم شهید حاج قاسم سلیمانی به مادحین اهل بیت (ع)
◾️حقیقت گویی و معنویت از اصول مداحی است
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹چگونگی شهادت
#شهید_مسعود_ملا ❣
↩️در تنگه ابوقریب، گردان عمار با دوتیپ زرهی عراق درگیر شد.
گروهان«مسعود ملا» موند تو محاصره و مسعود تعدادی از نیروهایش را فرستاد عقب. خود مسعود با یه سری از بچهها موندن وسط عراقیا ونبرد تن به تن کردند.
عراقیا که دیگه با ما یقه به یقه درگیر بودن، مسعود را بستن به رگبار و پهلو وسینه اش مجروح شد واسیر عراقیا شد!!!
دشمن بعثی ملعون دستای مسعود رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود وفریاد یا زینب«س» داشت، اونو تا سه راهی فکه کشوندن وبعد آرزوی سوم مسعود برآورده شد؛
دشمن بعثی در حالی که مسعود برلب فریاد یا حسین داشت، اورا دوره کرده وسرش را بریدند... .
💠خاطره آزاده جانباز مهدی سیفی
شهید«مسعود ملا» در وصیتنامه سراسر نورش نوشته است:
«پروردگارا، هم جراحت،هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم.»
🔸مزار شهید: بهشت زهرا«س» قطعه ۴۰ ردیف ۵۲ ،شماره ۲۲.
🔸تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۱/۲۲
🔸تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۴/۲
شهید#مسعود_مولا🕊🌹
🌷@shahedan_aref
#کلام_شھـــــید
#محرم🖤
#امام_حسین🕯
🌱شرط مرخصی امام خمینی ره
به شهید بابائی
🌿شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند.
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند.
شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی.
صبحتون شهدایی.....❣
🌷@shahedan_aref
روز سی ام #چله به نیت
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🌷@shahedan_aref