🌹نام:شهید علی چیت سازیان
🍃نام پدر:ناصر
🌹محل تولد:همدان
🍃تاریخ ولادت:۱۳۴۱/۹/۲۰
🌹تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۹/۴
🍃محل شهادت:گامو
🌹مدت عمر:۲۵سال
🍃محل مزار: گلزار شهدای همدان
شهید#علی_چیت_سازیان🕊🌹
عاقبتتون شهدایی....❣
🌷@shahedan_aref
🌹🍃 #چله_شهدایی
هشتمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید #علی_چیت_سازیان🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🌷@shahedan_aref
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
صوت #زیارت_عاشورا
🎙با صدای علی فانی
🌷@shahedan_aref
17.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 تنها شاهد زنده قتل عام ۱۷۵ شهید غواص
🌷@shahedan_aref
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷_ فقط ما می مانیم و اعمالمان ...
صدای شهید علی چیت سازیان را میشنوید..
شهید#علی_چیت_سازیان🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🔴 انگار برای خودش می ساخت...
➖ هر خانهای که می ساخت، انگار برای خودش میساخت. یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود، عقیدهای که با همه وجود بهش عمل میکرد. کارش کار بود؛ خانهای هم که میساخت واقعاً خانه بود. کمتر کارگری باهاش دوام میآورد. همیشه میگفت: نانی که من میخورم باید حلال باشه.
➖ میگفت: روز قیامت، من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه او از من. برای همین هم زودتر از همه میآمد سر کار، دیرتر از همه هم میرفت: حسابی هم از کارگرها کار میکشید.
📌 برگرفته از زندگانی شهید برونسی
شهید#عبدالحسین_برونسی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد ( ادامه قسمت قبل ) شب۲۷بهمن بود.برادر
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هشتاد و یکم
گردان ما با عبور از نخلستانها خودش را به جاده مهم خورعبدلله رساند.
حرکت نیروها پشت سرهم در یک ستون آغاز شد.
برادر میرکیانی جانباز بود و نمیتوانست پا به پای بچهها حرکت کند، برای همین برادر مظفری گردان را هدایت میکرد.
رسیدیم به مواضع بچههای گردان حمزه.
بارش خمپاره در اطراف ما شدت یافته بود.
اکثر خمپارهها داخل منطقه باتلاقی میخورد و منفجر نمیشد!
آنشب دسته سی نفره ما در سر ستون گردان حرکت می کرد.
برادر نیّری هم که جانشین مسئول دسته بود جلوتر از بقیه قرار داشت.ما به سلامت از این مرحله گذشتیم.
ساعتی بعد با سکوت کامل خودمان را به مواضع دشمن نزدیک کردیم.
صدای صحبت عراقیها را میشنیدم.
در زیر نور منورها سنگرهای تیربار دشمن را در دوطرف جاده می دیدم.
نفس در سینه من حبس شده بود...
بچهها همین طور از راه میرسیدند و پشت سرهم مینشستند.
یاد ساعتی قبل افتادم که همهی بچهها از هم حلالیت میخواستند.
یعنی کدام از بچهها امشب به دیدار مولایشان نائل می شوند!؟
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
📸 ۳۷ شهید مظلوم فراجا در پنج ماه نخست سال
🔺 آری؛ امنیت اتفاقی نیست...
🌷@shahedan_aref