eitaa logo
هر روز با شهدا
66.1هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 تنها شاهد زنده قتل عام ۱۷۵ شهید غواص 🌷@shahedan_aref
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷_ فقط ما می مانیم و اعمالمان ... صدای شهید علی چیت سازیان را میشنوید.. شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🔴 انگار برای خودش می ساخت... ➖ هر خانه‌ای که می ساخت، انگار برای خودش می‌ساخت. یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود، عقیده‌ای که با همه وجود بهش عمل می‌کرد. کارش کار بود؛ خانه‌ای هم که می‌ساخت واقعاً خانه بود. کمتر کارگری باهاش دوام می‌آورد. همیشه می‌گفت: نانی که من می‌خورم باید حلال باشه. ➖ می‌گفت: روز قیامت، من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه او از من. برای همین هم زودتر از همه می‌آمد سر کار، دیرتر از همه هم می‌رفت: حسابی هم از کارگرها کار می‌کشید. 📌 برگرفته از زندگانی شهید برونسی شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد ( ادامه قسمت قبل ) شب۲۷بهمن بود.برادر
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و یکم گردان ما با عبور از نخلستان‌ها خودش را به جاده مهم خور‌عبدلله رساند. حرکت نیروها پشت سرهم در یک ستون آغاز شد. برادر میرکیانی جانباز بود و نمی‌توانست پا به پای بچه‌ها حرکت کند‌، برای همین برادر مظفری گردان را هدایت می‌کرد. رسیدیم به مواضع بچه‌های گردان حمزه. بارش خمپاره در اطراف ما شدت یافته بود‌. اکثر خمپاره‌ها داخل منطقه باتلاقی می‌خورد و منفجر نمی‌شد! آن‌شب دسته سی نفره ما در سر ستون گردان حرکت می کرد. برادر نیّری هم که جانشین مسئول دسته بود جلوتر از بقیه قرار داشت.ما به سلامت از این مرحله گذشتیم. ساعتی بعد با سکوت کامل خودمان را به مواضع دشمن نزدیک کردیم. صدای صحبت عراقی‌ها را می‌شنیدم. در زیر نور منور‌ها سنگر‌های تیربار دشمن را در دوطرف جاده می دیدم. نفس در سینه من حبس شده بود... بچه‌ها همین طور از راه می‌رسیدند و پشت سرهم می‌نشستند. یاد ساعتی قبل افتادم که همه‌ی بچه‌ها از هم حلالیت می‌خواستند‌‌. یعنی کدام از بچه‌ها امشب به دیدار مولایشان نائل می شوند!؟ ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
📸 ۳۷ شهید مظلوم فراجا در پنج ماه نخست سال 🔺 آری‌؛ امنیت اتفاقی نیست... 🌷@shahedan_aref
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد و سوم  : رضای خدا ( ۱ ) ✔️راوی : عباس هادی 🔸از ويژگي هاي ابراهيم اين بود که معمولاً کسي از کارهايش مطلع نميشد. بجز کساني که همراهش بودند و خودشان کارهايش را مشاهده مي كردند. اما خود او جز در مواقع ضرورت از کارهايش حرفي نميزد. هميشه هم اين نکته را اشاره مي کرد که: کاري كه براي رضاي خداست، گفتن ندارد، يا مشکل کارهاي ما اين است که براي رضاي همه کار می کنيم، به جز خدا. 🔸حضرت علي (علیه السلام) نيز مي فرمايد: «هر کس قلبش را و اعمالش را از غير خدا پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت.» (غرر الحکم، ص 538) عرفاي بزرگ نيز در سرتاسر جملات شان به اين نکته اشاره ميکنند که: «اگر کاري براي خدا بود ارزشمند مي شود، يا اينكه هر نَفَسي که انسان در دنيا براي غير خدا کشيده باشد در آخرت به ضررش تمام مي شود.» 🔸در دوران مجروحيت ابراهيم به يکي از زورخانه هاي تهران رفتيم. ما در گوشه اي نشستيم. با وارد شدن هر پيشکسوت صداي زنگ مرشد به صدا در مي آمد و کار ورزش چند لحظه اي قطع ميشد. تازه وارد هم دستي از دور براي ورزشکاران نشان مي داد و با لبخندي بر لب، در گوشه اي مي نشست. ابراهيم با دقت به حركات مردم نگاه ميكرد، بعد هم برگشت و آرام به من گفت: اينها را ببين که چطور از صداي زنگ خوشحال مي شوند. بعد ادامه داد: بعضي از آدم ها عاشق زنگ زورخانه اند. اينها اگر اينقدر که عاشق اين زنگ بودند عاشق خدا ميشدند، ديگر روي زمين نبودند، بلكه در آسمان ها راه ميرفتند! 🔸بعد گفت: دنيا همين است، تا آدم عاشق دنياست و به اين دنيا چسبيده، حال و روزش همين است. اما اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بياورد و کارهايش را براي رضاي خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگيش عوض مي شود و تازه معني زندگي كردن را مي فهمد. بعد ادامه داد: توي زورخانه خيلي ها ميخواهند ببينند چه کسي از بقيه زورش بيشتر است و چه کسي هم زودتر خسته می شود. 🔸اگر روزي مياندار ورزش شدي تا ديدي کسي خسته شده، براي رضاي خدا سريع ورزش را عوض کن. من زماني مياندار ورزش بودم و اين کار را نکردم، البته منظوري نداشتم اما بي دليل بين بچه ها مطرح شدم ولي تو اين کار را نکن! ابراهيم مي گفت: انسان بايد هر کاري حتي مسائل شخصي خودش را براي رضاي خدا انجام دهد. آگاه باش عالم هستي ز بهر توست غير از خدا هر آنچه بخواهي شکست توست 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8 مرداد ماه سالروز شهادت شهید حسین خبری شهید گرانقدر «عبدالحسین خبری» یکی از نوجوانان دیار مقاومت دزفول است که بر اساس طی طریق در مسیر پروردگار و انتخاب سبکی اسلامی و اهل بیتی برای زندگی خویش در سن شانزده سالگی و در عملیات رمضان به شهادت می رسد. او هنرمندی تمام عیار است و صفحه ی زندگی اش همچون پازلی است که هر قطعه ­اش، بعدی متفاوت از توانایی­ هایش را به نمایش می­ گذارد. نوجوانی که علاوه بر دارا بودن هنرهایی همچون نمایشنامه نویسی، کارگردانی و بازیگری تئاتر ، ورزشکاری است که فوتبال و شنا و تکواندو را دنبال می­ کند و رزمی­ کاری قابل است. از طرف دیگر در قرائت قرآن صوت زیبایی دارد و با مطالعات فراوانی که دارد بر معنا و مفهوم آیات قرآن و ادعیه مسلط است. و البته گاه تبدیل می­­ شود به مداحی که از اهل بیت(ع) می سراید و روضه ­خوانی می ­شود که نَفَسش تأثیر گذار است. و از طرفی شوخ طبعی­ ها و شیطنت­ هایی که انجام می ­دهد و  به تناسب سن و سالش از خود یک شخصیت شلوغ و پر انرژی و پر جنب و جوش را به نمایش می­ گذارد. مجموعه­­ ی هنرمندی­ های حسین به همین­ جا ختم نمی شود. قرار گرفتن حسین در مسیر سیر و سلوک الهی و قدم زدن در وادی عرفان و انجام اعمالی در طریق خودسازی، از حسین نوجوانی عارف می­سازد که روایت زندگی اش را خواندنی تر می کند. شهید‌ 🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌷خاطرات همت: 🌿 با رفته بودند حج. روی یه کاغذ نوشته بودند "الموت لامریکا" و یکشون مخ یکی از شرطه ها رو کار گرفته بود و اون یکی به بهونه گرم گرفتن باهاش کاغذ رو چسبونده بود پشت شرطه. چند لحظه بعد سرو صدای عربها درامده بود و شرطه از همه جا بی خبر تازه فهمیده بود چه رودستی خورده... شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
توی مغازه‌ها و کوچه و خیابان خیلی حرص می‌خورد. مدام به خانم‌ها تذکر می‌داد که شان را درست کنند. اگر گوش نمی‌کردند، خودخوری می‌کرد. توی بستنی‌فروشی، مغازه‌دار آهنگ زن گذاشته بود. رفت گفت: یا صداش رو قطع کن یا می‌ریم. طرف خاموش کرد... شهید مدافع حرم🕊🌹 🌷@shahedan_aref