📌 شهید رضا پناهی، نوجوانی
که با خط خود، روی پیراهنش نوشت..
#مسافر_کربلا
🔹 در سن ۱۲ سالگی در محل کنونی جاده پایانه خسروی(قصر شیرین) به شهادت رسید.
◇ این مردان، سیدالشهدا(ع) را زودتر از مزار اباعبدالله الحسین(ع) زیارت کردند.
🩸#شهید_رضا_پناهی
کوچکترین کماندوی دنیا و کوچکترین
شهید اطلاعات و عملیات دفاع مقدس
و کوچکترین شهید البرزی است.
✍ یک خط وصیت :
امید است که شهادت ما
موجب آگاهی و رشد فکری
جامعه جهانی اسلام گردد.
#شهادت: ۲۷ بهمن ۱۳۶۱_قصرشیرین
🌷@shahedan_aref
🌷 شهید همت:
🌿 ما از #شهید دادن نمی ترسیم، ولی از این می ترسیم که خدای ناکرده روزی این خون ها به ناحق ریخته شود و تزلزلی در راهمان و #استقامت مان و توان مان پیدا شود که انشاءالله نباید اینطور بشود.
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا ولو اینکه با دادن خونمان باشد ...
🎙شهید #حاج_قاسم_سلیمانی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
اگر یک روز فکرِ شهادت از ذهنت دور شد و آن را فراموش کردی؛حتما فردای آن روز را روزه بگیر...
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مصطفی_صدرزاده
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام خدا قوت همسر بنده در سال ۱۳۵۹ در سومار ظهر عاشورا شهید شد ،اگر امکانش هست ،اسم این شهید والا مقام رو در بین شهدایی عاشورا تا اربعین بیاورید ، متشکرم ، کلآ در حق این شهید خیلی ظلم شده ، متشکرم .
✍️سلام مخاطب گرامی !
شهید مزدش را خداوند متعال می گیرد و به او ظلم نمی شود. اما شما آیدی خود را با همین پیام بنویسید که برای گرفتن اطلاعات شهید بزرگوار با شما ارتباط بگیریم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
یاد امام حسین علیه السلام
🌷يک بارخاطره اي از جبهه برام تعريف کرد.مي گفت: کنار يکي از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه هاي مخصوص ، مهمات مي گذاشتيم. ودرشان را مي بستيم.گرم کار،يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه،با چادري مشکي!داشت پابه پاي ما مهمات مي گذاشت توي جعبه ها.
🌷با خودم گفتم:حتماً ازاين خانم هاييه که مي يان جبهه.اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زني را نمي گذارند وارد آن منطقه بشود.به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند وبي[توجه] مي رفتند ومي آمدند،انگارآن خانم را نمي ديدند. قضيه، عجيب برام سؤال شده بود.موضوع،عادي به نظرنمي رسيد.کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست!رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد.سينه اي صاف کردم وخيلي با احتياط گفتم:خانم!جايي که ما مردها هستيم،شما نبايد زحمت بکشيد.رويش طرف من نبود.به تمام قد ايستاد وفرمود:«مگرشما درراه برادرمن زحمت نمي کشيد؟»يک آن ياد امام حسين(علیه السلام) افتادم واشک توي چشمام حلقه زد.
🌷خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم وفهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم ونمي دانستم چه بگويم خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود:«هرکس که ياور ما باشد. البته ما هم ياري اش مي کنيم»
شهید #عبد_الحسین_برونسی
🌷@shahedan_aref
نام : مسلم
نام خانوادگی: مرادی
نام پدر: قنبر
تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۶/۱۷
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۶/۱۸
عملیات: قادر
منطقه عملیاتی: اشنویه
محل دفن: گلزار شهدای دهنو
ایشان ۶ سال مفقودالاثر بودند و سرانجام پیکر ایشان در سوم بهمن ماه سال ۱۳۷۰ به خاک سپرده شد.
🥀 فرازهایی از وصیت نامه شهید :
ای امام! من در پرتو تو تربیت شده ام و راه مبارزه را آموختم و بدان که تا آخرین لحظه زندگیم در خط شما که همان خط الله است جانفشانی میکنم. چرا که آنچه در این انقلاب آموختم؛ اخلاص،عمل و ایثار بود و شهیدان در جبهههای حق علیه باطل رزمیدند تا ما اینجا در جبهههای گوناگون فرهنگی، اعتقادی و مذهبی به کوشش بپردازیم و پیامشان را همیشه آویزه ی گوشمان نماییم و به کار گیریم
شهید#مسلم_مرادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🔴درباره شهیده نو عروس ۱۷شهریور چه میدانید؟
محبوبه اول شهید شد،بعد همسر شهید و بعددختر شهید شد.شهادت در دودمان آشتیانی با محبوبه شروع شد.
🔹شهیده محبوبه دانش آشتیانی متولد۱۳۴۰/۱۱/۲ در تهران بود که با آغاز حرکتهای انقلابی علیه حکومت پهلوی به جمع انقلابیون پیوست. ودر روز 17 شهریورماه سال1357 در میدان شهدادر17 سالگی به شهادت رسید
🔹مردها به محبوبه گفته بودند:«شما برو اینجا نمان.» محبوبه به آنها جواب داده بود:«اگر کار درستی است که زن و مرد ندارد. اگر کار غلطی است که شما هم نباید بروید.»
جملههای بالا بخشی از آخرین لحظههای زندگی محبوبه است.
همچنین نکته قابل توجه در خصوص شهید دانشآشتیانی این است که چند سال بعد نیز نامزد او (شهید حسن اجارهدار) و پدر بزرگوارش (شهید غلام رضا دانش) در حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسیدند .
🔹درباره ویژگیهای اخلاقی محبوبه در کنار مبارزه و انقلابیگری، فعالیت علمی ممتازش، تسلط به معارف اسلامی، قرآن، نهجالبلاغه، صحیفهسجادیه و تفاسیربود.نظم،مهربانی، صداقت، وفای به عهد، وقتشناسی، استقلال فکری و پیگیری مستمرکارها و ذهن خلاق از جمله ویژگیهای او بود.
⏪درباره ماجرای ۱۷ شهریور آنچه که از روایت تاریح پنهان مانده فعالیت چشمگیر زنان در تظاهرات علیه شاه بوده است به طوریکه حتی بانوان زودتر از مردان به تظاهرات آمده و آنها را تشویق به مشارکت در راهپیمایی میکردند.
منابع:
۱_ماهنامه شاهد یاران، شماره 27
۲_کافه تاریخ
۳_خبرگزاری مهر
✍عالیه سادات
شهیده#محبوبه_دانش_آشتیانی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد و هشتم : غروب خونین ( بخش دوم ) 👤 راوی : علي نصرالله حال حرف
🍀 سلام بر ابراهيم ۱🍀
💥 قسمت هشتاد و هشتم: غروب خونین ( بخش سوم)
👤 راوی: علي نصرالله
ديگري گفت: من ديدم كه زدنش. با همان انفجارهاي اول افتاد روي زمين.
بي ُ اختيار بدنم سست شد و اشــك از چشمانم جاري شد. شانه هايم مرتب
تكان ميخورد.
ديگر نميتوانستم خودم راكنترل كنم. سرم را روي خاك گذاشتم و گريه
ميكردم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور ميشــد. از گود
زورخانه تا گيلان غرب و...
بوي شــديد باروت و صداي انفجار با هم آميخته شــد. رفتم لب خاكريز،
ميخواستم به سمت كانال حركت كنم.
يكــي از بچه ها جلوي من ايســتاد و گفت: چكار ميكنــي؟ با رفتن تو كه
ابراهيم برنميگرده. نگاه كن چه آتيشي ميريزن.
آن شب همه ما را از فكه به عقب منتقل كردند. همه بچه ها حال و روز من
را داشتند.
خيليها رفقايشان را جا گذاشــته بودند. وقتي وارد دوكوهه شديم صداي
حاج صادق آهنگران در حال پخش بود كه ميگفت:
اي از سفر برگشتگان كو شهيدانتان،كو شهيدانتان
صداي گريه بچه ها بيشــتر شد. خبر شــهادت و مفقود شدن ابراهيم خيلي
سريع بين بچه ها پخش شد.
يكي از رزمنده ها كه همراه پســرش در جبهه بود پيش من آمد. با ناراحتي
گفت: همه داغدار ابراهيم هســتيم، به خدا اگر پســرم شــهيد ميشد، اينقدر
ناراحت نميشدم. هيچكس نميدونه ابراهيم چه انسان بزرگي بود.
روز بعد همه بچه هاي لشکر را به مرخصي فرستادند و ما هم آمديم تهران.
هيچكس جرأت نداشــت خبر شهادت ابراهيم را اعلام كند.
اما چند روز بعد زمزمه مفقود شدنش همه جا پيچيد!
📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷@shahedan_aref
مملکتم برایم هزینه های زیادی کرده و حالا ناموس هموطنانم در اهواز و آبادان و خرمشهر در معرض تهدید عراقی هاست. در چنین شرایطی من نمی توانم فقط به خودم و خانواده ام فکر کنم. همه اعضای مملکت ما یک خانواده ایم و باید به همگی مان فکر کنیم. کاری که می خواهم بکنم در حکم وظیفه من است و شما فقط مواظب زن و فرزندم باشید.
شهید #علی_اقبالی_دوگاه🕊🌹
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
📚#معرفی_کتاب ✨راز درخت کاج✨ 🖋اثر:معصومه رامهرمزی 📗📗📗📗 کتاب از آثار پرفروش نشر شاهد و نتیجه گفت وگو و
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠زندگی نامه میترا یا زینب از زبان مادرش💠
دخترم هشتم خرداد ماه 1346 در آبادان به دنیا آمد. پدرش به نامهای ایرانی علاقه داشت و مادربزرگش نام میترا را برایش انتخاب کرد. اما دخترم از نامش ناراضی بود و به همه میگفت من را زینب صدا کنید. بچههایم همه سر به راه و درسخوان بودند، اما زینب علاوه بر درس خواندن خیلی مؤمن بود. عاشق دین و خدا و پیغمبر بود و بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد دنبال نماز و روزه و قرآن بود. از کودکی کنار مادربزرگش مینشست و قصههای قرآنی و اهلبیت(ع) را با دقت گوش میکرد و لذت میبرد. مادرم خیلی قصه و داستان و حکایت بلد بود. هر وقت مادرم به خانه ما میآمد، زینب دور و برش میچرخید تا حرفهای او را خوب گوش کند.
حجاب و بندگی خدا
در همسایگیمان در آبادان، خانواده مؤمنی زندگی میکردند. دختر بزرگ این خانواده برای دخترهای محل کلاس قرآن و احکام گذاشته بود و زینب به این کلاسها میرفت و خیلی تحت تأثیر دخترهای آن خانواده قرار داشت. کم کم به حجاب علاقهمند شد. همان سالی که به تکلیف رسید، باحجاب شد و روزههایش را شروع کرد. خیلی لاغر و نحیف بود ولی در آن گرمای طاقت فرسا روزههایش را میگرفت. نماز شبش ترک نمیشد. از تجملات زندگی دوری میکرد. خانه ساده و بیآلایش را دوست میداشت. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت. هر غذایی را میخورد و کمتر پیش میآمد که از مادرش چیزی بخواهد. از بچگی به مادر در کارهای خانه کمک میکرد. حجاب زینب خیلی کامل بود. به او میگفتند: چرا اینقدر رویت را میگیری؟ میگفت: آدم کاری را که میخواهد انجام دهد باید کامل انجام دهد.
عشق به امام خمینی
زینب عاشق امام خمینی(ره) بود. مبارزات و فعالیتهای انقلابیاش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد. روزنامهدیواری مینوشت، سر صف قرآن، شعر انقلابی و دکلمه میخواند. با کمونیستها و مجاهدین خلق جرّ و بحث میکرد. چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه (مخالف انقلاب) درگیر شده بود و حتی کتکش زده بودند. دخترم سعی میکرد دوستان مدرسهایاش را تا آنجا که میتواند ارشاد کند. معتقد بود انسانها همه خوبند و این جامعه و محیط است که افراد را از فطرت خداییشان دور میکند. زینب روحیه شادی داشت. اکثراً با دخترانی که همتیپ خودش نبودند، دوست میشد و میگفت میخواهم آنها را هدایت کنم.
ملاقات جانبازان با پول توجیبی
من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او میدادم که با تاکسی رفت و آمد کند، اما زینب پیاده به مدرسه میرفت و با پولش گل و کتاب میخرید و به ملاقات مجروحان جنگی میرفت. در زمینههای مختلف، به ویژه حجاب و حمایت از امامخمینی(ره) با آنها مصاحبه میکرد و در صبحگاه مدرسه یا در روزنامه دیواری مدرسهشان، سخنان مجروحان را برای دانشآموزان بازگو میکرد. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. او میگفت: «ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» در آن زمان زینب 12 سال داشت و نمیتوانست حوزه علمیه برود. قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه علمیه قم برود.
هجرت
با شروع جنگ تحمیلی زینب و خواهرش به مسجد قدس و جامعه معلمان آبادان میرفتند و هر کاری از دستشان برمیآمد انجام میدادند. بعد از یک ماه که بدون برق و آب شهری و با سختی و خطر فراوان در آبادان زندگی کردیم، با اصرار ما حاضر شد شهر را ترک کند. ما اول به ماهشهر رفتیم و بعد دوباره به آبادان برگشتیم. بعد از حدود سه ماه به دستگرد اصفهان رفتیم. بعد از سه ماه هم در شاهینشهر اصفهان ساکن شدیم. در شاهین شهر گروهکهای ضد انقلاب، بهخصوص منافقین، خیلی فعالیت میکردند. زینب در شاهینشهر هم فعالیتهایش را از سر گرفت. در مدرسه از همان ماه اول یک گروه سرود و تئاتر تشکیل داد به نام: «گروه سرود زینب» و «گروه تئاتر زینب».
شهیده#زینب_کمایی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامردی نیست بکشیم کنار ؟
ای لعنت به این زندگی ....
🎙 شهید#حسن_عبدالله_زاده🕊🌹
🌷@shahedan_aref
خداوندا فقط ميخواهم شهيد شوم شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزي شهادت ميخواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده.
شهید#احمد_کاظمی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
وصیتم را برای تمامی امت حزب ا . . . و خانواده ی عزیزم که جزء ناچیزی از حزب ا . . . هستند دارم :
اول این که : خودسازی را فراموش نکنید . دوم : این که به نحو احسن انجام وظیفه کنید و هر مسئولیتی که به عهده دارید به خوبی انجام دهید که انقلاب و اسلام در حال کنونی نیاز شدید به خدمت بیشتر دارد .
شهید#رجبعلی_محمدزاده🕊🌹
🌷@shahedan_aref
شهید مصطفی چمران🌿♥️
«ای حسیـن(؏)
دردمندم ، دل شکسته ام
و احساس میکنم که
جز تو و راه تو دارویی دیگر
تسکین بخش قلبِ سوزانم نیست»
شهید#مصطفی_چمران🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸تنها آرزویش زیارت حرم امام حسین(ع) بود.
🔹 اشکِ چشمان شهید محسن فخریزاده موقع شنیدن روضه امام حسین (ع)، در هنگام وداع خانواده با پیکر مطهر ایشان
شهید#محسن_فخری_زاده🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#چراغها_را_خاموش_کنید.
🌷این داستانی که آن زمان بود که «چراغها را خاموش کنید.» این کار هیچ تأثیری نداشت. ما بهشان میگفتیم: «آقا ول کن، بذار مردم زندگیشون رو بکنند.» اصلاً چراغ خاموش کردن هیچ ربطی به آن بمب انداختن نداشت. خلبان میگ-۲۵ اصلاً چیزی نمیدید. در مختصات جغرافیایی ۲۵ کیلومتر بالاتر از تهران بمبش را رها میکرد. در ضمن باید بمبش را ۲۰ کیلومتری تهران رها میکرد تا بمب بخورد به تهران.
🌷اگر میآمد بالای سر تهران میدید که کدام چراغ روشن است، آن وقت بمبش را رها میکرد، بمبش میخورد ورامین. به همین خاطر توی آن شرایط امکان اینکه جای خاصی را بشود زد، وجود نداشت. مثلاً اینکه خلبان هواپیما بخواهد تصمیم بگیرد مهدیهی تهران را بزند، امکان نداشت. یا مثلاً روز قدس صدام اعلام کرده بود من خیابان انقلاب را میزنم، آمد و بمباران هم کرد، ولی فکر میکنید بمبش کجا رفت؟ کهریزک.
راوی: رزمنده دلاور زندهیاد جواد شریفیراد، ایشان معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که دیماه ۱۳۹۲ در اثر انفجار در جریان ساخت فیلم «معراجیها» درگذشت.
📚 کتاب "حرفهای" نوشتهی آقای مرتضی قاضی عنوان کتابی است که به خاطرات زندهیاد جواد شریفیراد میپردازد.
🌷@shahedan_aref
30.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹گزارش تصویری
منزل شهید غلامعباس عباس آبادی
فاصلهشانیکوجباست
ولادتتاشهادترامیگویم!
اگراینیکوجبرابا ولایت پرکنیم،
قطعاشهید خواهیم شد...
شهید#غلامعباس_عباس_آبادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
📸 امروز تولد شهید مصطفی صدرزاده است
🌷 شادی روح این شهید والا مقام صلواتی هدیه کنیم
سالروز ولادت❣
شهید#مصطفی_صدرزاده
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهوقتِ۱۹شهریورماه ؛❣
تولدت مبارک دلاور. . .♡
💢فرازی از وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده
شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علی خامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند. زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مصطفی_صدرزاده
🌷@shahedan_aref
توصیه شهید عباس اسدی از خانوک زرند به جوانان:
«امام خمینی( ره ) را تنها نگذارید و دعایشان کنید و جبههها را خالی نگذارید، به پدر و مادر نیکی کرده و مساجد را ترک نکنید.»
🌷شادی روح شهید والامقام صلوات بر محمد و آل محمد
شهید#عباس_اسدی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
قسمتی از وصایای شهید مظفری
🔹شهید طهماسب مظفری هشتجین در يكي از نامههایی كه از منطقه كردستان ارسال کرده بود مینويسد: «انسان وقتی به كوه های اين مناطق میرود، روی هر سنگی خونی ريخته شده است و جای شهيدی است كه خون خود را در راه مقدس اسلام فدا نموده است. برادر جان اين كردستان مظلوم، واقعاً مظلوم مانده است. انسان چگونه میتواند اينها را ببيند و احساس مسئوليت نكند.»
شهید#طهماسب_مظفری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
امام زمان كه خود را از ديدهها پنهان
كردهاست و روزي كه مصلحت خداوند باشد ظاهر ميشود و با ظهور خود مشركان و منافقان را نابود ميكند اينك كه عقابان تيز پرواز در آسمانهاي نيلوفر و خونين جبههها پرواز ميكند و پيام فتح و ظفر را به ارمغان ميآورد به شما نويد ميدهد اي انسانها بيدار شويد و به جهان بنگريد كه چه حماسههايي اين رزمندگان آفريده اند و چگونه كشتي نوح با ناخداي خود كه روحالله است در سواحل جنوبي و غربي كشور و پرچم ثارالله را كه آرم لا اله الا الله و محمد رسولالله در آن گنجانده شده بر تاريكها و ظلمتهاي دنيا با خورشيد تابان خود فروزان ميكند و بر خاكهاي كرملين و بغداد و واشنگتن و اسرائيل برافراشته ميكند و همچون موش داخل سوراخهاي از قبل مهيا شده ميروند. پيام به امت شهيدپرور هر چند من حقيرتر و كوچكتر از شما هستم ولي به خاطر دوستي كه نسبت به شما دارم و نسبت به ولايت و دوستي اهل بيت اين پيام را ابلاغ ميدارم.
از امام امت پيروي كنيد و نسبت به فرامين رهبر انقلاب كوشا باشيد خون شهيدان را پايمال نكنيد. و در اقتصاد مملكت چنان پيشرفت كنيد كه دستدرازي به هر بدبخت و بيچاره را نكنيم.
شهید#خلیل_بیناباشی🕊🌹
64/01/12
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
با سلام چطوری میتونم وصیت نامه شهیدی را براتون بفرستیم
سلام مخاطب گرامی!
اگر وصیت نامه بصورت متن است در همین لینک ناشناس ارسال کنید اگر همراه با عکس یا کلیپ است آیدی خود را در لینک ناشناس بنویسید که با شما ارتباط بگیریم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هر روز با شهدا
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد و هشتم : غروب خونین ( بخش دوم ) 👤 راوی : علي نصرالله حال حرف
🍀 سلام بر ابراهيم ۱🍀
💥 قسمت هشتاد و هشتم : غروب خونین ( بخش سوم)
👤 راوی: علي نصرالله
ديگري گفت: من ديدم كه زدنش. با همان انفجارهاي اول افتاد روي زمين.
بي ُ اختيار بدنم سست شد و اشــك از چشمانم جاري شد. شانه هايم مرتب
تكان ميخورد.
ديگر نميتوانستم خودم راكنترل كنم. سرم را روي خاك گذاشتم و گريه
ميكردم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور ميشــد. از گود
زورخانه تا گيلان غرب و...
بوي شــديد باروت و صداي انفجار با هم آميخته شــد. رفتم لب خاكريز،
ميخواستم به سمت كانال حركت كنم.
يكــي از بچه ها جلوي من ايســتاد و گفت: چكار ميكنــي؟ با رفتن تو كه
ابراهيم برنميگرده. نگاه كن چه آتيشي ميريزن.
آن شب همه ما را از فكه به عقب منتقل كردند. همه بچه ها حال و روز من
را داشتند.
خيليها رفقايشان را جا گذاشــته بودند. وقتي وارد دوكوهه شديم صداي
حاج صادق آهنگران در حال پخش بود كه ميگفت:
اي از سفر برگشتگان كو شهيدانتان،كو شهيدانتان
صداي گريه بچه ها بيشــتر شد. خبر شــهادت و مفقود شدن ابراهيم خيلي
سريع بين بچه ها پخش شد.
يكي از رزمنده ها كه همراه پســرش در جبهه بود پيش من آمد. با ناراحتي
گفت: همه داغدار ابراهيم هســتيم، به خدا اگر پســرم شــهيد ميشد، اينقدر
ناراحت نميشدم. هيچكس نميدونه ابراهيم چه انسان بزرگي بود.
روز بعد همه بچه هاي لشکر را به مرخصي فرستادند و ما هم آمديم تهران.
هيچكس جرأت نداشــت خبر شهادت ابراهيم را اعلام كند.
اما چند روز بعد زمزمه مفقود شدنش همه جا پيچيد!
📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷@shahedan_aref