✍شهیدی که حضرت زینب سلام الله را در بیداری دید.
🌹شهید مدافع حرم محمد علی حسینی
🔹شهید هجده ساله ای که هر چه اصرار می کرد مادرش اجازه نمی داد به سوریه برود.
🔸به بهانه خرید برای منزل از برادرش پول گرفت و تصمیم گرفت برای رفتن به سوریه فرار کند و از تهران اعزام شود.
⭕️در حین فرار توسط مأمورین ایست و بازرسی مهریز مورد تعقیب می گیرد.
🔸در دل شب به بیابان می زند و راه را گم می کند.
🟢بانویی نقاب به چهره را می بیند شوکه می شود آستین پیراهن دست راستش را می گیرد چند قدمی همراهش می آید و به او می گوید؛
🟠پسرم برگرد مادرت را راضی کن به ما می رسی.
🔸شهیدی که در ماه محرم به دنیا آمد و در هفتمین روز ماه محرم در سوریه به شهادت رسید و مزارش در گلزار شهدای کرمان واقع شده است.
✅راوی مادر شهید محمد علی حسینی
شهید #محمد_علی_حسینی
🌷@shahedan_aref
سر بند یا زهرایت..
نشان از عشقی کهن دارد؛
عشقی به عمق جنون
و این جنون را تنها شهادت آرام میکند،
شهادتی به گمنامی شهادت زهرا(س)...
صبحتون شهدایی🌷🌷🌷
🌷@shahedan_aref
#به_یاد_شهداء
#شهید_مهندس_مصطفی_ابرهیمی_مجد در وصیتنامه خود اعلام کرد که به دیدار امام زمان(عج) نائل شده است و این مطلب را چنین بازگو میکند:
"بگذاريد بعد از مرگم بدانند كه همانطور كه اساتيد بزرگمان مي گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را ، محبوبم را ديدار كردم اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم ، ديدار مجدد او نصيبم نگشت. بدانيد كه امام زمانمان حي و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان مي باشد. از ياد او غافل نگرديد. ديگر در اين مورد گريه مجالم نمي دهد بيشتر بنويسم و تا اين زمان ديدار او را براي هيچكس نگفتم مبادا كه ريا شود و فقط كه ديگر مي گويم كه از آن ديدار به بعد چون ديگر تا اين لحظه او را نديده ام تمام جگرم سوخته است . و اكنون به جبهه مي روم تا پيروزي اسلام را نزديك سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش باز سازم....."
این شهید بزرگوار در شهریور سال 1360 در منطقه عملياتی دارخوين به شهادت رسيد.
پيكر مطهر اين شهيد در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران در قطعه 24رديف 95شماره 24 به خاك سپرده شد.
📙برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت. اثر گروه شهید هادی.
شهید
مهندس #مصطفی_ابرهیمی_مجد
🌷@shahedan_aref
🔰 داغیست به دل رفتن خوش غیرتها
🔰 عَلَم غیرت این شهر هنوز هم بالاست...
🔸مدافع حریم عفت و حیا، جوان خوش غیرت سبزوار شهید امر به معروف و نهی از منکر شهید والامقام حمیدرضا الداغی 🖤
🔹 ولادت: شهریور ۱۳۵۶
🔹 شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔹 شغل: مهندس معماری
🔹 علت شهادت: دفاع از حریم عفت جامعه
🔹 محل شهادت: شهرستان سبزوار، تقاطع خیابان اسد آبادی و ابوریحان ، یادمان شهید غیرت
⭕️ مراسم تشییع پیکر شهید در مشهد مقدس⭕️
📆 دوشنبه ۱۱ اردیبهشت، ساعت ۱۵
📌 مشهد مقدس، از مهدیه مشهد تا حرم مطهر رضوی
#شهید_غیرت
شهید #حمیدرضا_الداغی
🌷@shahedan_aref
#شهیدانه
قسمتی از وصیتنامه تکان دهنده شهید امیر حاج امینی:
"اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم،
به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم..."
شهید امیر حاج امینی صاحب این تصویر بینظیر و بیسیمچی گردان انصار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
شهید #امیر_حاج_امینی
🌷@shahedan_aref
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص '
بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت #پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !
وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ
آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد .
پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همـــه شان
را آتـــش زد .
شهیـــد #حـــاج_محمد_ابراهیـــم_همــت
🌷@shahedan_aref
🔴ما از انحراف میترسیم!
⏪شهید غلامعلی پیچک:
جنازه من را روی مین ها بیندازید تا منافقین فکر نکنند که ما در راه خدا از جنازه مان دریغ می کنیم؛مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است؛...
▪️بگذار بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی علیه السلام به نام حکومت خمینی با هیچ ناحقی نساخت تا ... سرنگون شد.ما از سرنگونی نمیترسیم؛از انحراف میترسیم...
شهید #غلامعلی_پیچک
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
#داستان_اول کتاب #عارفانه قسمت یک تویی که نمی شناختمت... این گل پرپر از کجا آمده... ...از سفر ک
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت دوم و سوم
پرسیدم: چیزی شده؟!
گفت:
"وقتی آخرین سنگ را عوض کردم ناگهان بوی عطر فضای قبر را پر کرد.باور کنید
با همهی عطرهای دنیایی فرق داشت!"
شب موقع نماز فرا رسید.
در شبهای دوشنبه و غروب جمعه استاد حق شناس مجلس موعظه داشتند
آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند، اما از جا بلند شدند و روی صندلی قرار گرفتند.
موضوع صحبت ایشان به همین شهید مربوط می شد در اواخر سخنان خود دوباره آهی از سر حسرت در فراق این شهید کشیدند.
بعد در عظمت این شهید فرمودند:
« این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟
به من فرمود: تمام مطالبی که از( برزخ و...) می گویند حق است.از شب اول قبر و سوال و... اما من را بی حساب و کتاب بردند.»
بعد استاد مکثی کردند و فرمودند:
«رفقا،آیت العظمی بروجردی حساب و کتاب داشتند..اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود .چه کرد که به اینجا رسید!»
من با تعجب به سخنان حضرت استاد گوش می کردم ، به راستی این جوان چه کرده بود که استاد بزرگ اخلاق و عرفان این گونه در وصف او سخن می گوید!!؟
از دوستانش پرسیدم:
"این شهید چند ساله بود"؟
گفت: ۱۹سال!
دوباره پرسیدم:
"در این مسجد چه کار می کرد، طلبه بود"؟
او جواب داد:
"نه، طلبه رسمی نبود، اما از شاگردان اخلاق و عرفان حضرت استاد بود.در این مسجد هم کار فرهنگی و پذیرش بسیج را انجام می داد."
آن شب به همراه چند نفر از دوستان و همراه استاد آیت الله حق شناس به منزل شهید رفتیم
استاد وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل رو به برادر شهید کردند و با حالتی افسرده خاطره ای نقل کردند و فرمودند:
" به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشتند."
بعد نفسی تازه کردند و فرمودند:
"من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است."
حضرت آقای حق شناس مکثی کردند و ادامه دادند:
"من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین!!
بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است"!!
حاج آقای حق شناس در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه دادند:
"من رفتم جلو دیدم همین احمد آقا مشغول نماز است.بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت: تا زنده ام به کسی حرفی نزنید."
من با تعجب بسیار به سخنان استاد گوش می کردم ..
آیا یک جوان می تواند به این درجه از کمال بشریت دست یابد!!؟
من به طرز ناخودآگاه در تمام مراسم این شهید حضور داشتم.
شاید این بار مسئولیتی بر عهده ماست.
شاید خدا می خواهد یکی از بندگان خالص و گمنام درگاهش را که بسیار ساده و عادی در میان ما زندگی کرد را به دیگران معرفی کند.
هرچند از دوران شهادت ایشان چندین دهه گذشته اما با یاری خدا تصمیم گرفتیم که خاطرات این عبد الهی را جمع آوری کنیم.
تازه زمانی که کار شروع شد، متوجه دیگر سختی ها شدیم.
احمدآقا از آنچه فکر می کردیم بسیار بالاتر بود
اما اگر استادالعارفین این گونه در وصف این جوان سخن نمی گفت، کار بسیار سختتر می شد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید #احمد_علی_نیری
🌷@shahedan_aref
🔰خاطرهای جالب از شهید حمیدرضا الداغی به نقل از همدانشگاهی او
✍مهدی عرفاتی نوشت:
🔸شهید حمیدرضا الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم.
🔸ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ...
🔸رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها…
🔸شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه.
🔸پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ
شهید#حمیدرضا_الداغی
🌷@shahedan_aref
✍🏻 انتشار دستخط امام خامنهای بر تصویر #شهید_محسن_وزوایی
🕊شهیدمحسن وزوایی:
اگرنتوانستید
جنازه ام رابہ عقب بیاورید
آنرا بروی مین های دشمن بیندازید
تاجنازه من
ڪمکے به اسلام کرده باشد
🕊شهادت۱۳۶۱/۲/۱۰
عملیات بیت المقدس
🌹شهید وزوایی: خطرناک ترین آفت نفوذ خطوط انحرافی در خط امام است
♦️محسن وزوایی به تاریخ 8 مرداد 39 در نظام آباد تهران متولد شد. محسن پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور شرکت کرد و نفر سوم کنکور ریاضی فیزیک شدو وی سال 1355 در دانشگاه صنعتی شریف در حالی تحصیلاتش را ادامه میداد رتبه اول شیمی دانشگاه صنعتی شریف، مشغول به تحصیل شد.
♦️وی اولین دانشجویانی بود که در تسخیر سفارت آمریکا پس از پیروزی انقلاب نقش داشت و با آغاز جنگ وارد جبهه دیگری علیه مبارزه با کفر شد.
♦️حسن سال 60 فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر از لشگر 27 محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشت و با تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا(ع) فرماندهی این تیپ را برعهده گرفت و سرانجام در 10 اردیبهشت سال 61 در حالی که 22 سال داشت به شهادت رسید.
🌹این شهید والا مقام در بخشی از وصیت نامه اش می نویسد:
«امت ما باید بداند از بزرگترین خطراتی که انقلاب را تهدید می کند، آفت نفوذ خطوط انحرافی در خط اصلی انقلاب، یعنی"خط امام" است. پس امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید.»
شهید #محسن_وزوایی
🌷@shahedan_aref
🌹🍃
🍃
•• 🌷صبحتون شهدایی🌷 ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
《بِسمِالرَّبِالشُهَداوَالصِدیقین》
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد
زیرا او منتظر ماست
نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم
هـنگامی میشـود گفت منتظریم
ڪہ خود را اصلاح ڪنیم...💔••
🕊شهید احمد محمد مشلب🕊
🌷@shahedan_aref
#شهید_ابراهیم_هادی
همراه با شهید ابراهیم هادی به سمت مقر سپاه میرفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همونجا #نماز رو میخونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام میدهیم. این هم مثل نمازه.
با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و ... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل #نماز_اول_وقت بشیم. انشاءاللّه اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت میبینی.
شهید #ابراهیم_هادی
🌷@shahedan_aref
🔰 | #شهید_مطهری
🔻امام خامنهای: به نظر من، مرحوم مطهری قویترین ایدئولوگ ما بود.
- من خودم را شاگرد آقای مطهری میدانم.
- هم عارف بود و هم اهل تهجد و اهل ذکر و یاد و گریه و دعا.
- من به حال آقای مطهری غبطه میخورم.
- این لطفی که خداوند در حق ایشان کرد؛ واقعا چیز عجیبی است.
- جامعه ما و انقلاب ما بر اساس همان پایههایی بنا شده که در معرفی شهید مطهری از اسلام دیده میشود و فهمیده میشد.
- امروز آنی که پاسخ به سؤالات ماها را میدهد کتابهای شهید مطهری است.
- آثار آن بزرگوار، مثل یاد او زنده است. کتابهاى شهید مطهرى، قابل مردن و قابل تمام شدن نیست.
💠۱۲ اردیبهشت ماه سالروز شهادت استاد شهید مطهری و روز معلم گرامی باد.
#شهیدمطهری
🌷@shahedan_aref
•~🌿🌸~•
شهید آوینی :
ما از سوختن نمی ترسیم که پروانه های عاشق نوریم و هرجا که نور ولایت است گرد آن حلقه می زنیم.
شهید #آوینی
🌷@shahedan_aref
📆 #مناسبت_روز |
#معلمان_شهید_حماسه_هویزه
☘️ مثل لحظه لحظه زندگی مان که مدیون معلم ها و عزیزان همیشه و همه وقت مربی مان هستیم در جمع حماسه آفرینان هویزه نیز #معلمان_شهید کم نیستند؛ معلمانی که پرچمی از تعهد بر دوش داشتند و تن پوشی از حماسه بر قامت و زبان حقگو در کام و شاگردان مانای«مکتب حسین» و کربلایند.
1️⃣ شهید#محمد_علی_رجبی؛ معلم دینی و قرآن مدرسه راهنمایی شهرزاد (شهید رجبی فعلی) شهرک گویُم شیراز
2️⃣ شهید #رضا_خاکساری؛ مدیر و آموزگار دبستان های بخش زیدون شهرستان بهبهان
3️⃣ شهید #محمد_بهاءالدین؛ مدرس برجسته اخلاق در شهرستان دزفول و استان خوزستان که خیلی ها شاگردی کلاس هایش را کرده اند. خیلی ها مذهبی ماندن شان را مدیونش هستند.
4️⃣ شهید #سید_محمد_حسین_علم_الهدی؛ معلم برجسته قرآن، نهج البلاغه و... در اهواز و خوزستان.
5️⃣ شهید #فرخزاد_سلحشور؛ آموزگار دبستان در روستای آفکوئیه رفسنجان؛ آموزگار دبستان در منطقه 6 آموزش و پرورش تهران و معلم علوم تجربی مدرسه راهنمایی حافظ (دبیرستان شهید سلحشور فعلی) کرمانشاه.
6️⃣ شهید #مهدی_پروانه (شهادت: 5 خرداد 1361 عملیات بیت المقدس)؛ آموزگار دبستان دولتی قیام تبریز
🌱 شادی روحشان صلوات
💐 #روزشان_مبارک
🌷@shahedan_aref
#معرفی_کتاب
📚 آفتاب مطهر
🖊 حضرت علامه آیتالله مصباح یزدی(ره)
🔷 این کتاب حاصل تدوین، نگارش و بازنویسی مقالات، سخنرانیها و مصاحبههای حضرت استاد است که در آنها به زوایای گوناگون زندگی، اندیشهها و خدمات علمی و فرهنگی شهید مطهری پرداخته شده است.
🔷 بخش نخست این کتاب با عنوان «دانشوری ژرف اندیش»، گوشههایی از امتیازات علمی و اخلاقی شهید مطهری را بیان کرده است. در بخش دوم، رازهای موفقیت این دانشمند به خواننده شناسانده شده است. بخش سوم کتاب با عنوان «مدرس وارسته»، به ترسیم ویژگیهای استادی میپردازد که در حوزه، دانشگاه و دیگر محافل علمی و فرهنگی، به احیای تفکر دینی پرداخته است. پاسخگویی آن شهید به نیازهای زمان، توجه به مقتضیات اجتماعی و آسیبشناسی آگاهانه، از جمله مطالبی است که در بخش چهارم بدان اشاره شده است.
🔷 آفتزدایی از بوستان عقاید و باورها، مبارزه با ملیگرایی، سکولاریسم و ظاهرسازیهای مخرب و نقد خودباختگیهای غرب زدگان، محورهای بخش پنجم کتاب است. در بخش ششم نیز، به پارهای از کوششهای شهید مطهری اختصاص دارد که به واسطه آنها جامعه را از سیل تحریفات، بدعتها و شبهات نجات داده و بسیاری از جوانان را به ساحل رستگاری رسانیده است.
👈👈مشاهده و تهیه اینترنتی
#شهیدمطهری
🌷@shahedan_aref
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهارم
راوی: خواهر شهید
احمد در خانه ما واقعا نمونه بود.
همه او را دوست داشتند.
همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند.
لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت
او مانند همه نوجوان ها با بچه ها بازی می کرد، درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد..
اما هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تأیید کرده و احمد از بزرگتر ها می شنید با دقت عمل می کرد.
مثلا ، وقتی به مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد.
یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصلی درست می کردیم و همه آماده خوردن می شدیم احمد جلو نمی آمد!!
می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلا نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند. مردم حتی برای تهیهی غذای معمولی دچار مشکل هستند، حالا ما...
برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد.
برای بچه ای در قد و قواره او این حرف ها خیلی زود بود. اصلا بیشتر بچه ها درسن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند.
اما احمد واقعا از بینش صحیحی که در مسجد و پای منبر ها پیدا کرده بود این حرف ها را میزد.
برای همین می گویم اولین جرقه های کمال در همین ایام در وجود او زده شد.
رفته رفته هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالا رفت تا جایی که دیگر ما نتوانستیم به گرد پای او برسیم!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید
#احمد_علی_نیری
🌷@shahedan_aref