eitaa logo
هر روز با شهدا
73.8هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
24 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷ارتباط قلبی اش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و می گفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمی دارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را می شنید به عنوان احترام بلند می شد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه می کرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج). شهید 🌷@shahedan_aref
🥀 🌿 من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن... حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن... را دوست می دارم. 🌷@shahedan_aref
💢اخلاص فرمانده 🔹 در یکی از عملیات ها، از سوی نیروهای مستقر در ارتفاعات، خبر رسید که نیاز شدید به آب آشامیدنی دارند. 🔹 پیش از آن که کسی داوطلبانه قدم پیش گذارد، فرمانده لشکر امام حسین ؏، شهید حاج حسین خرازی، با وجود قطع یک دست، به تنهایی، ظرف بیست لیتری آب را روی دوشش گذاشت و زیر شلیک تیربار و ترکش خمپاره های دشمن از ارتفاعات بالا رفت. شهید 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و این خاصیت نام شماست که همیشه دݪم را وصل کرده به حال بهتری🕊.. 🤍 صبحتون شهدایی🌷🌷🌷 🌷@shahedan_aref
🌹وصیت شهید حمید رستمی: به پهلوی شکسته‌ی‌ فاطمه زهرا قسم‌تان میدهم که حجاب را ، حجاب را ، حجاب را رعایت کنید. شهید 🌷@shahedan_aref
❤️ به علیه (عج) علاقه زیادی داشت. 🌸 فخرالدین حجازی توی یکی از ملاقات هایش اسم او را گذاشت 《 》. 🌹 گفت: به به! چه اسمی زیباتر از مهدی؟ اسم مولای غریب و غائبمان‌. خیلی بهتر از اسم ادواردو است. اصلا از این به بعد، من ادواردو نیستم. من هستم. 💥آن اواخر یک رساله هم نوشت با موضوع " منجی موعود از نگاه ادیان". روز شهادتش‌هم ایام ولادت امام زمان (عج) بود. 💠 قسمتی از کتاب "من‌ادواردو نیستم." شهید 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایتی از دیدار همسر شهید همت با پیکر بی‌سر شهید شهید 🌷@shahedan_aref
🌷شهید سیدعباس اسکندری🌷 شهید والامقام سیدعباس اسکندری فرزند سیدمحمد در اولین روز از آذر ماه سال 1345 در روستای شهابیه(امیریه) از توابع شهرستان خمین، در خانواده‌ای ساده و روستایی دیده به جهان گشود، در دوران جنگ تحمیلی به فرمان امام(قدس سره شریف) لبیک گفت و به عنوان بسیجی گردان روح‌الله(قدس سره شریف) به سوی جبهه راهی شد و در بیست و یکم دی ماه سال 1365 به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد. یک هفته بعد برادرش نصرالله نیز در همان عملیات به شهادت رسید. 📝بخشی از وصیت نامه شهید: ⚪️ قدری بیندیشیم که هدف از تشکیل پایگاه مقاومت در روستاها و شهرها چه بوده است و ما‌ها در قبال آن چه مسئولیتی بر عهده داریم، ما باید به هر نحوی که شده حضور خودمان را در صحنه اعلام داریم و یکی از اهداف تشکیل این پایگاه‌ها، همان در صحنه بودن مردم می‌باشد و فرد فرد ما باید با حضور خودمان در پایگاه‌ها آمادگی خود را اعلام داریم وسعی کنیم که هر یک از ما عضوی از پایگاه‌های شهر و روستای خود بوده و باشیم که با عضو بودن خود در پایگاه‌ها در حقیقت در صحنه بودن خود را اعلام نموده‌ایم. شهید 🌷@shahedan_aref
♥️ پس از اسارت بر عرشه ناو آمریکایی یو. اس. اس. چندلر USS Chandler، آماج شکنجه‌های بسیار سخت و توان‌سوز سربازان آمریکایی قرار گرفت و سینه‌های او را با میخ‌های بلند آهنین سوراخ کردند. وی پس از اصابت تیر‌هایی به بازو، قلب و پیشانی به شهادت می‌رسد و پس از شهادت پیکر مطهر شهید نادر مهدوی با دست‌های بسته به نیرو‌های ایران تحویل داده شد شهید 🌷@shahedan_aref
تک خوان گروه سرود روستا بود. برای اوّلین اجرای گروه قرار بود سر مزار شهید محمود یوسفی سرود بخوانیم. آن روز با تک خوانی محمّد کاظم این سرود را خواندیم:((شهیدم من ،شهیدم من ...)). 📙 کتاب با این ستاره ها شهید 🌷@shahedan_aref
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت ششم راوی : دکتر محسن نوری ( دوست شهید ) رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل جمع همیشه مثل افراد بود با آنها می خندید و حرف می زد و... هیچگاه خودش رو برتر از بقیه نمی دانست درحالی که همه می دانستیم او از بقیه به مراتب بالاتر است. از همان دوران راهنمایی که درگیر انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم! احساس می کردم که احمد، خداوند را به گونه ای دیگر می شناسد و به گونه ای دیگر بندگی می کند! ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عالم و عارف، طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه ۱۲ ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند اما رفتارش خیلی عادی بود. فقط می دیدم ، وقتی کسی راه را اشتباه می رفت خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد. او امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کرد. فقط زمانی برافروخته می شد که می دید کسی در جمع غیبت می کند. در این شرایط او با قاطعیت از شخص غیبت کننده می خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما راز دار هم بودیم. یک روز به او گفتم: احمد، من و تو از بچگی با هم بودیم اما یک سوالی ازت دارم! من نمی دونم چرا تو این چند سال اخیر، شما در معنویات رشد کردی اما من.... لبخندی زد و خواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم حتما یه علتی داره. باید برام بگی! بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت: طاقتش رو داری؟ با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟ گفت: بشین تا بهت بگم. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🌷@shahedan_aref