13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥دعای احتجاب وخواص آن،
حتما ببینید وبرای دیگران بفرستید☺️
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
💠قرآنهایی با هدیهی ارزان در دسترس ماست، ولی ما از آن قدردانی نمیکنیم و مانند کسانی که آن را ندارند از محتوای آن بیخبریم.
🔹همچنین[بیخبر و بیاعتنا هستیم از ] اهلبیت و عترت علیهمالسلام را که عدیل قرآن هستند، بلکه با قرآن یگانگی و اتحاد دارند.
⚠️ و اهانت به قرآن [از جمله بیاعتنایی به آن]، اهانت به آنهاست و بالعکس.
☘️ هرکس به قرآن نزدیک باشد به عترت مقرب است، و بالعکس!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٧۴
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
تفسیر تبیینی صفحه108.mp3
9.55M
💢 چرا مباحث مشهورترین کارها در قران نیامده است؟
🔊 صوت تفسیر قرآن #حجت_الاسلام_راجی
📖 صفحه ۱۰۸- سوره مائده
(آیات ۶ تا ۹)
_____________________________
♨️ خداوند قران را نازل کرد تا به ما ضرورت وجود پیامبر و جانشینان او را بیان کند
⭕️ اختلاف نظر شیعه و اهل سنت در آیه وضو
♨️ منظور خداوند از عبارت "میخواهم نعمت را برشما تمام کنم"
______________________________
🔰 مسجد امام رضا علیهالسلام #دانشگاه_فردوسی مشهد
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
15_QOES0028-2- Mostafa Esmaeil- Tahghigh Qorane Karim- QASAS 29-79_(www.Rasekhoon.net) (1).mp3
623.6K
بسم الله الرحمن الرحیم
«داستان بعثت موسی ع»
اگر داستان های صبحگاهی کانال را دنبال کرده باشید،در داستان ازدواج موسی(ع)
👈اینجا
گفتیم که قرار شد حضرت موسی (ع) ده سال برای شعیب نبی(ع) که حالا پدر زنش هم هست کار کنه.
ده سال از بهترین روزهای عمر موسی (ع) بود. سالهای شیرین و آرامبخش، سالهای سازندگی و آمادگی برای یک ماموریت بزرگ.
در واقع این ده سال فرصتی بود برای او تا حال و هوای کاخ فرعون که از بچگی تا جوانی در آنجا زندگی کرده بود از سرش بیوفته. و مدتی هم با افراد فقیر زندگی کنه.
در اون سالها شعیب نبی(ع) برای قدردانی از موسی(ع) قرار گذاشته بود هر گوسفندی که یک علامت خاص داره، به موسی هدیه کنه.🎗🐏🎗
اتفاقا در سال آخرِ اقامت موسی(ع) تعداد زیادی از بره هایی که متولد شدند همان ویژگی را داشتند، برای همین هم، شعیب نبی(ع)، همه آنها را به او بخشید.🐑🐑🎁
حضرت موسی(ع) همراه با همسر باردارش، فرزندانش و همه اثاثیه و گوسفندانش، بار سفر را بستند و به سمت مصر راهی شدند. 🐎👨👩👧👦🐪🐑
راه طولانی در پیش داشتند، برای احتیاط از بیراهه رفتند که با دشمنان یا سارقین برخورد نکنند. مدتی که گذشت، متوجه شد که راه را گم کردند...😮
🔜 ادامه دارد...
📚| منبع: قرآن، تفسیر نمونه
🎙 | قاری: استاد مصطفی اسماعیل
📖 | سوره مبارکه قصص آیات ۲۹تا۳۵
🎶 | #مقام_بیات
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂 از فشارهای اقتصادی نترسيد. 🍂
🔶 هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ.
(منافقون/٧)
⚡️ترجمه :
منافقان ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﺗﺎ از شدت تنگ دستی طاقت خود را از دست بدهند و دست از اعتقاداتشان بر دارند و ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻭ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭﻟﻰ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﻓﻬﻤﻨﺪ .
💥از شيوه هاى برخورد دشمن، محاصره اقتصادى و در تنگنا قرار دادن مؤمنان است. چنانكه منافقان به يكديگر مى گفتند: به ياران پيامبر كمك نكنيد تا از دور او پراكنده شوند.
⭐ معاويه نيز در بخشنامه اى دستور داد ياران على عليه السلام را از بيت المال محروم كنند. امروزه نیز ابرقدرت ها براى به تسليم كشاندن كشورها، از فشار تحریم اقتصادى استفاده مى كنند.
✅ مؤمنان نبايد در تنگناها، چشم اميدى به كمك هاى منافقان و مخالفان داشته باشند، بلكه بايد توكّل آنان به خداوند و گنجينه هاى او باشد.
#سبک_زندگی_قرآنی
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
🍂 چهار برادر در اسارت
برادران آقایی
علی علیدوست قزوینی
°࿐༅ ◇ ༅࿐°
«اکبر آقایی» کارمند بانک، «جعفر آقایی» معلم، «باقر آقایی» درجه دار شهربانی، «یحیی آقایی» نیروی مردمی، چهار برادری بودند که در اسارت بودند!
تا جاییکه ما خبر داریم تنها خانوادهای بودند که چهار برادر با هم در اسارت بودند و اگر مورد دیگری هم بود ما خبر نداشتیم.
°࿐༅ ◇ ༅࿐°
▪️اسارت اکبر و جعفر آقایی!
دوم مهرماه ۵۹ اکبر در حال ماموریت با ماشین بانک که جعفر نیز همراهش بود در حال رفتن از قصرشیرین به کرمانشاه به اسارت ارتش متجاوز بعثیها در آمدند و بعد از طی کردن مسیر انتقال به بغداد در استخبارات عراق، به دفعات متعدد، مورد بازجویی قرار گرفتند و شکنجه شدند و بعد از یک هفته به زندان «فیضلیه» در حاشیه بغداد، منتقل شدند و ما با آنها در زندان بغداد آشنا شدیم.
°࿐༅ ◇ ༅࿐°
▪️اسارت باقر آقایی
در همین مدت کوتاه، جعفر و اکبر عراقی خبردار شده بودند که برادر دیگرشان آقا باقر نیز اسیر شده است ولی از اسارت آقا یحیی خبر نداشتند. ما پنج ماه تمام در آن زندان با اعمال شاقه بودیم، یادم میآید که اولین تئاتر اسارت را با امکانات بسیار محدود در همان زندان مرحوم آقا جعفر نوشته و اجرا کردند.
°࿐༅ ◇ ༅࿐°
▪️اسارت یحیی آقایی!
روز اول اسفند ۵۹، ما را با ماشینهای مخصوص حمل زندانی که شبیه قفس بود از زندان به ایستگاه را آهن منتقل کردند. در ایستگاه راه آهن یک سالن مخصوصی بود برای جابجایی اسرا.
اسرا مطالبی روی دیوارهای این سالن نوشته بودند که دو مطلب قابل توجه بود. اول اسیری روی دیوار سالن با ذغال نوشته بود: «یریدون لیطفئو نورالله به افواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون» این آیه در آن ظلمتکده اسارت پرتو افشانی میکرد و بسیار امیدبخش بود. مطلب دوم که دیدیم اسم یحیی آقایی بود که خبر از اسارت خود داده بود. درست یادم نیست، اکبر آقا بود یا مرحوم آقا جعفر که گفت: علی آقا! برادر دیگرمان نیز اسیر شده! حالا شدیم چهار برادر در اسارت!
ادامه دارد
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_آزادگان
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
🍂 چهار برادر در اسارت
برادران آقایی
علی علیدوست قزوینی
°࿐༅ ◇ ༅࿐°
▪︎ چهار برادر هم اردوگاهی شدند!
ما را به موصل یک آوردند، آقا باقر را قبل از ما به موصل یک آورده بودند و بعد از مدتی با تقاضا از صلیب سرخ، آقا یحیی را نیز از اردوگاه رمادیه آوردند. حالا چهار برادر دورهم جمع شده بودند و همه ده سال اسارت را با هم بودیم. مدت کمی هم، هم آسایشگاه بودیم، تقریبا هر روز همدیگر را میدیدیم.
▪️رنج مضاعف خانواده آقاییها
ماهها در اسارت، فقط به فکر خودمان بودیم. هیچ وقت هم متوجه نشدیم این چهار برادر از اینکه شاهد اسارت همدیگر هستند چه میکشند! تازه این یک طرف قصه بود، طرف دیگر قضیه پدر و مادر این عزیزان بودند که خانه و زندگی خود را از دست داده و بعنوان آواره جنگی در کرمانشاه سکنی گزیده بودند. حال و روز این پدر مادر را میتوان از حال روز پدران و مادران خودمان که یک فرزندشان اسیر بود فهمید! روزگار میگذشت و اسارت سپری میشد. داستان ۱۸ اسفند ۶۲ را همگی هم بندیها، بیاد داریم و این برادران به ردیف پشت سر هم از ماشین پیاده میشدند، در حالیکه خودشان کتک می خوردند شاهد کتک خوردن برادرانشان نیز بودند.
▪️ چشم روشنی برادران!
نامهها میرفت و میآمد، فقط آقا جعفر متاهل بود و یک دختر داشت، عکسهای این کوچولو باعث آرامش برادران بود. در نامه فقط خبرهای خوش را مینوشتند.
▪️شهادت پدر در وطن!
در حالیکه برادران آقایی اسارت طولانی خود را پست سر میگذاشتند، در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۶۳ هواپیماهای جنگی عراق کرمانشاه را بمباران میکنند و پدر بزرگوار این عزیزان، "شهید محمد آقایی" به فوز عظیم شهادت نائل میشود. از این به بعد باید این مادر به تنهایی این بار سنگین زندگی را بدوش بکشد. اسارت فرزندان، شهادت همسر، آوارگی جنگی و سرپرستی سایر فرزندان! خدا به داد دل این مادر برسد.
▪️مادر طاقت نیاورد!
ایام سپری شد و ۲۶ مرداد سال ۶۹ از راه رسید. باز هم باهم آزاد شدیم ولی هنوز برادران آقائی از شهادت پدر خبر ندارند، در مرز خسروی همشهریان خبر شهادت پدر را به آنها میدهند و آنها ایام قرنطینه را با داغ پدر سپری کردند و از طرف دیگر به مادر خبر دادند که عزیزانت آزاد شدهاند و بزودی به دست بوسی شما مشرف خواهند شد، ولی قلب این مادر طاقت نمیآورد و با شنیدن خبر آزادی عزیزانش از کار میافتد. وقتی برادران به خانه میرسند دیگر مادر هم عروج کرده بود، غم پدر و مادر یکباره بر دلهای این عزیزان مینشیند و حالا جعفر نیز به پدر و مادر پیوست! روحشان شاد.
آزادگان اردوگاه موصل
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_آزادگان
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
💕روایتی از همسر شهید🌹
ازدواج بنده با شهید صدرزاده عنایت حضرت زهرا (س) بود.
✨از همان ابتدای زندگی مشترکمان احترام متقابل یکی از اولویتهایمان بود، اضافه کرد: آقا مصطفی یک شخص احساسی بود، یک آدم عاطفی بود و عاطفه و محبتش را بیان میکرد و دلسوزانه در کنار افراد قرار میگرفت و این دلسوزیاش باعث میشد که همه جذبش شوند.
💟 یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی آقا مصطفی این بود که در همه نقشهایی که داشت؛ بهترین بود یعنی فرقی نداشت فرزند است یا همسر یا پدر، او تمام تلاشش را میکرد تا بهترین باشد.
💠آقا مصطفی خانه و خانوادهای که برای خودشان در نظر گرفته بود یک خانواده قانونمند با قوانین و خط قرمزهای خاص خودش بود یعنی یکی از قوانین شخصی آقا مصطفی این بود که وقتی کاری را انجام میداند، من هم راضی باشم.
🔆قبل از ازدواج با آقا مصطفی موارد زیادی برای ازدواج داشتم اما همیشه دلم میخواست همسر آیندهام این موضوع که زن یک دسته ریحانه است را قبول داشته باشد، و آقا مصطفی دقیقا این خصوصیات را داشت؛ یعنی همسرداری و خانواده دوستی ایشان زبانزد خاص و عام بود.
الگوی آقا مصطفی در همسرداری امیرالمومنین (ع) بود.
🔰همسر شهید صدرزاده با اشاره به برخی از مشکلاتی که در زندگی با مصطفی صدرزاده وجود داشت، افزود: من و ایشان گاهی با همدیگر اختلافسلیقه هم داشتیم، حتی اختلافذائقه هم داشتیم؛ جدای بر اختلافسلیقهای که ممکن بود پیش بیاید و پستیبلندیهای زندگی مشترک که حتماً وجود دارد اما آن احترام و صبر متقابل باعث میشد که این مشکلات را پشت سر بگذاریم.
🔴خط قرمز آقا مصطفی خانواده بود یعنی اگر خانواده راضی نبود، تلاش میکرد خانواده را با محبت و احترام راضی و اشباع کند و با رضایت خانواده وارد آن کار شود در یک کلمه اگر بگویم ایشان الگوی خانوادهداری بودند.
🔸آقا مصطفی قبل از شهادتشان همیشه برایم گل میخرید چند وقت پیش به دخترم گفتم؛ پدرت چند وقتی است که برایم گل نخریده است؛ این بار باید یک دسته گل بزرگ برایم بگیرد؛ پس از چند روز به مراسمی دعوت شدم که یک مادر شهید دسته گل بزرگی به من هدیه داد و گفت: این گلها را از طرف آقا مصطفی به شما هدیه میکنم!💐
#سالگردازدواج
#رفیقشهیدم
#سیدابراهیم
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
هرکس که شیفتهی یک شهید است، رسالتی دارد ...
شبیه [ رسالت تکمیل نشده آن شهید ] گویی خود ِ
شهید مُکملهای رسالت اش را مبعوث میکند ؛🙃✨
شهید حسین معز غلامی
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr