eitaa logo
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر
583 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
7.3هزار ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کوروش زارعی، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه زنده به‌افق‌فلسطین در سخنانی صریح، سلبریتی‌ها را به خاطر سکوت‌شان در قبال جنایات غزه، رسوا کرد: 👈 خیلی‌ها در مورد یک حیوان‌آزاری پیام می‌دهند، ولی در قبال جنایت جنگی صهیونیست‌ها در غزه، هیچ واکنشی ندارند! 👈 شاید برخی نگران گذرنامه‌ و سفرهایشان به اروپا و آمریکا هستند که همچنان سکوت کرده‌اند. 👈 بیانیه خانه سینما هم خیلی دیرهنگام و هم یکی به میخ، یکی به نعل بود. پی نوشت: یادمان نمی رود که این سلبریتی ها برای انسداد روده یک حیوان تا دوهفته آه و ناله سر می‌دادند ولی برای کشتار بیش از ۳ هزار کودک در غزه خفه خون گرفته اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞طفل معصوم براثر موج انفجار پرت شده روی ساختمان کناری 🔹لعنت خدا بر صهیونیستها کودک‌کش
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وعده سرزمین مقدس به یهود؟ ▪️ برای صهیونیست‌ها پروژه از نیل تا فرات، یه پیشینه ایدئولوژیک داره. پیشینه‌ای که ادعا می‌کنن در کتاب مقدسشون هم اومده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸❤️ این کودک زیبا همان کسی است که صهیونیست ها می خواهند شما از او متنفر باشید 👆این همان کسی است که می خواهند بکشند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نیویورک آمریکا تعطیل شد! 🔹صدها کسب‌و‌کار در سراسر شهر نیویورک در پاسخ به فراخوان "برای فلسطین تعطیل کن" فروشگاه خود را تعطیل کردند!
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در سرش دارد.. کلی آسمان ریسمان به هم بافت که داعش سوریه را اشغال کرده... و دارد یکی‌یکی اصحاب و یاران اهل‌بیت ع را نقش قبر می کند! می‌خواهد حرم ها را ویران کند با آب و تاب هم تعریف می‌کرد. خوب که تنورش داغ شد در یک جمله گفت منم می‌خوام برم! نه گذاشتم و نه برداشتم و بی معطلی گفتم خب برو 😊 فقط پرسیدم چند روز طول می‌کشد؟! گفت نهایتاً چهل و پنج روز.. از بس شوق و ذوق داشت ، من هم به وجد آمده بودم دور خانه راه افتاده بودم.. و مثل کمیته جستجوی مفقودین دنبال خوراک می‌گشتم و هرچه دم دستم می‌رسید در کوله‌اش جاسازی می‌کردم.. از نان خشک و نبات حاجی بادام شیرینی یزدی گرفته تا نسکافه و پاستیل😅 تازه مادرم هم چیزهایی را به زور جا می‌داد .... پسته و نبات را لای لباس‌هایش پیچید و می خندید😁 ذکر و خیر چند تن از رفقایش را کشید وسط و گفت با هم اینا رو می‌خوریم یکی شان را مسخره کرد که که مثل لودر هرچی بزاری جلوش می بلعه😂 دستش رو گرفتم و نگاهش کردم.. چشمانش از خوشحالی برق میزد. با شوخی و خنده بهش گفتم طوری با ولع داری جمع می‌کنی که داره به سوریه حسودیم می‌شه😢 وقتی لباس‌های نظامی و پوتینش را می گذاشت داخل کوله سعی کردم لحنم را طوری که کمی حالت اعتراض به خود بگیرد کنم : بهش گفتم اون‌جا خیلی خوش می‌گذره یا این‌جا خیلی بد گذشته که این‌قدر ذوق مرگی؟؟؟؟ انگشتانم را فشار داد و شروع کرد به خواندن: « ما بی‌خیال مرقد زینب نمی‌شویم/ روی تمام سینه زنانت حساب کن!» تا اعزامش چند روز بیشتر طول نکشید. یک روز خبر داد که کم‌کم باید بارو بنه اش را ببندد.. همان روز هم بهم زنگ زدند که خودش را برساند فرودگاه .. هیچ‌وقت ندیده بودم نماز صبحش را به این سرعت بخواند😳 حالتی شبیه کلاغ پر بود بهش گفتم خب حالا توام خیال راحت جا نمی‌مونیم.. فقط یادم هست که پرسیدم کی برمی گردید؟! چند روز می‌شه؟! یهو نری یادت بره این‌جا زنی هم داشتی ها😔 دلم می‌خواست همراهش می رفتم تا پای پرواز اما جلوی همکارانش خجالت می‌کشیدم .. خداحافظی کرد و رفت.. دلم نمی‌آمد در را پشت سرش ببندم نمی‌خواستم باور کنم که رفت😭 خنده روی صورتم خشکید.. هنوز هیچ چیز نشده دلم برایش تنگ شد .. برای خنده‌هایش ، برای دیوانه بازی‌هایش ، برای گریه‌هایش ، برای روضه خواندن هایش😔 صدای زنگ موبایلم بلند شد.. محمدحسین بود جواب دادم .. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا